ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

در پست قبل ناراحت بودم و حوصله‌ی پیشنهاد نداشتم. بدون مقدمه‌چینی پیشنهاداتم را تقدیم می‌کنم:
1 - ما با چند خودکشی مواجه شده‌ایم و آسان‌ترین کار این است که دلایلی کلیشه‌ای - که معمولا در فیلم‌ها دیده‌ایم - را پشت سر هم ردیف کنیم و مقصر را اعلام و اعدام کنیم اما امروزه نمی‌شود با مسایل این‌طور برخورد کرد. پیشنهاد می‌کنم یک تیم روانشناس متخصص و کاردان، مامور تحقیق و بررسی موضوع شوند و هر مورد را جداگانه بررسی و تحلیل کنند. پرواضح است که این تیم نباید از این شهر باشند و باید از استان یا مرکزیت درخواست شوند تا خانواده‌ها محذوریتی در همکاری با آن‌ها نداشته باشند.
2 - خودکشی علاوه بر این‌که موضوعی در حیطه‌ی روانشناسی شخصی است، موضوعی اجتماعی هم هست. بنابراین لازم است یک تیم متخصص و باتجربه‌ی جامعه‌شناسی هم در این زمینه تحقیق کنند.
- گمان می‌کنم برای موارد 1 و 2 بشود از دانشکده‌های معتبر علوم انسانی کشور درخواست کرد و کار را به صورت یک پروژه‌ی تعریف شده از آن‌ها خواست. مطمئنا دانشگاه‌ها به دنبال پایلوتی برای تئوری‌هایی که خوانده‌اند هستند.
- و گمان می‌کنم بعضی‌ها فکر کنند این قرتی‌بازی‌ها مال ما جهان‌سومی‌ها نیست و بفرمایند"ابی ولژ ددین تموم گنا بشه پی کارژ" بنابراین از مراجع ذی‌ربط خواهش می‌کنم اگر قصد انجام بند 1 و 2 را ندارند لااقل موضوع را به مراجع بالاتر گزارش کنند شاید آن‌جا کسی پیدا شد که بخواهد روی این موضوع کار کند.
3 - خوب است هلال احمر دوره‌های آموزش امدادی با محوریت احیاء مصدوم خودکشی کرده برگزار نماید.
4 - امیدوارم مورد دیگری رخ ندهد اما خیلی مهم است که موضوع را تمام شده تلقی نکنیم. خانواده‌ها باید بیشتر مراقب جوان‌هایشان باشند و اورژانس هم در حالت آماده‌باش باشد.

یک پیشنهاد هم برای وبلاگستان دارم اما این‌روزها سرعت اینتر‌نت از کم هم کمتر شده و امکان تبادل نظر درباره‌ی آن محدود است بنابراین صبر می‌کنم تا وضعیت عادی شود و آن را مطرح خواهم کرد.


۸۹/۱۱/۲۷
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۱۳)

۲۸ بهمن ۸۹ ، ۰۰:۲۶ هیدرولوژی خوانسار
کاملا موافقم.
باید بطور کاملا علمی و از نوع درمان وارد میدان شد. این یک بیماری است که درمان لازم دارد. مربوط فقط به شخص و یا خانواده و جامعه تنها نیست، مربوط به همه است. مشکل من و تو و ماست.

۲۸ بهمن ۸۹ ، ۱۰:۳۲ مهدی حاجی زکی
آقا جان تا خودت نیای میدون کسی دل نمی سوزونه !
خدایی از خودت خجالت نمی کشی بیرون گود نشستی می گی لنگش کن !
دلتو به ما چندتا خوش کردی پیگیر حرفات باشیم ؟
یا به خسروخان ؟
بزار خیالتو راحت کنم کمش جان :
خودت می دونی شب عیده و اونقدر گرفتاریم که فکر کردن به این موضوعات هم وقت گیره و حال و حوصله پیگریش نیست ؛ خود خسرو جون هم گمون نکنم کاری از دستش بربیاد
یه هفته که بگذره یه ده نفری میان و مثل هیدرولوژی می گن موافقن و کار خوبیه !
کاری که منم می تونستم انجام بدم و برم واس خودم !
بعدش هم یه پست جدید می زنی و بعدش هم عید و سیزده روز تعطیلی
بعد از اونم تا مردم بیان به خودشون بیان و خستگی تعطیلات رو از تن بیرون کنن همه چی فراموش شده رفته پی کارش !
نگی یه وقت دارم آیه یاس می خونم ! من خودم دارم از این بابت می سوزم و موضوع رو تموم شده نمی بینم ؛ اما اگه واقعیت همینه !
گاهی پیش خودم می گم : مملکت داری هم کار سختیه !
جواب هر کی رو بدی دیگری بهونه می گیره
اشتغال رو حل می کنی ؛ اعتیاد اضافه می شه
هر روز یه جای کار لنگ می زنه
ما وبلاگ نویسا همه مغز پیشنهادیم ( البته از من فاکتوربگیر) اما راس کار نیستیم که بتونیم عمل کنیم
امیدوارم از حرفام ناراحت نشده باشی امروز بدجور قاطی کردم و دلتنگم
هرچی از دلم به مغزم مخابره شد نوشتم
سربلند باشی عزیزم
۲۸ بهمن ۸۹ ، ۱۲:۳۴ مهدی رفعتی
درود
در پاسخ به مهدی حاج زکی
دوست عزیز این که مردم خوانسار مانند خیلی از هموطنان ما ادم های فراموشکاری هستند را قبول دارم.اصولن مردم ایران حافظه ضعیفی دارند.زود همه چیز را به فراموشی می سپارند از همین رو همیشه ناچارند مرتب تجربه های تلخ تاریخی را تکرار کنند و هیچگاه نیز از ان درس عبرت نمی گیرند...اما این که وبلاگ نویس ها خدای پیشنهاد دادن هستند و نه مرد عمل با شما به شدت مخالفم. وبلاگ نویس ها باید چه اقدام عملی کنند.اصولن مگر کاره ای هستند که بخواهند کاری کنند.شما انگار ایران را با برخی کشورهای پیشرفته اشتباه گرفته ای...اینجا اقایان حتا تاب انتقادی کوچک را ندارند چه برسد به اینکه میدان عمل را برایتان مهیا کنند...تمام پیشنهادهای کمش عزیز منطقی و بسیارپسندیده است اما فکر کنم تا زمانی که اندیشه مدیریت ما اینگونه است چنین پیشنهادهایی اب در هاون کوبیدن است.اگر باور ندارید صبرکنید ببینید چند درصد این اقایان برای این حرف ها تره خرد می کنند!اصولن دغدغه اقایان چیزهای دیگری است...اینها که یزهای مهمی محسوب نمی شود!

پاسخ:
وبلاگ نویس به عنوان منتقد نمی‌تواند اقدام عملی انجام دهد و معتقدم وظیفه‌ی او هم انجام اقدام عملی نیست اما اگر کاری دستش بود و امکانی داشت باید در آن کار وظیفه‌ی سیستمی‌اش را انجام دهد.
۲۸ بهمن ۸۹ ، ۱۵:۲۴ مهدی حاجی زکی
آقاجان من کی گفتم ما کاره ای هستیم
ما که قدرت اجرایی نداریم
اما باید آنقر پا پی بشویم تا آقایان عمل کنند
اینکه بگویی و بنشینی کنار تا همه چی حل شود که نمی شود
خود بنده هزار بار پیشنهادهای رنگارنگ دادم به خسرو خان برنخورد اما همه را فقط روی یک برگه سپید نوشتند و آخرش هم معلوم نشد که شد ؟ یا نشد ؟!!!
خوب آدم دوسه بار برود و بگوید خبری نشود خودش خسته می شود آنها هم همین را می خواهند
جان خسرو اگه دلخور بشوی ! منظور ن شما نیستی شما یه نفری که نمی توانی کاری از پیش ببری
باز هم دستت درد نکند که گوش شنوایی داری حالا اگر عمل هم نمی کنی می گویی چشم !
۲۸ بهمن ۸۹ ، ۲۱:۰۶ کمش در پاسخ به آقای حاجی زکی
مهدی جان انسان‌های نخستین وقتی گرسنه می‌شدند خودشان پیشنهاد می‌دادند و خودشان تصمیم می‌گرفتند و خودشان نیزه‌ی دست‌سازشان را برمی‌داشتند و به جنگل می‌زدند و حیوانی شکار می‌کردند و آن را می‌خوردند.
کم‌کم جمعیت انسان‌ها زیاد شد و روستاها و شهرها شکل گرفتند و برای اداره‌ی جامعه پدیده‌هایی مثل برنامه‌ریزی و سیستم به وجود آمد.
حاشیه نروم و خلاصه کنم. در جوامع پر‌جمعیت امروز هر کس باید وظیفه‌ی سیستمی خودش را انجام دهد. کارگر باید کارگری کند، مهندس، مهندسی، دکتر، دکتری و فرماندار و شهردارو وکیل و وزیر و کارمند و هرکس که در هر قسمت از این سیستم مشغول به کار است موظف است کار مربوط به خود را درست انجام دهد.
قسمتی از این سیستم ناظر سیستم است. ناظر سیستم یا درون آن است یا بیرون آن. ناظر درونی، بخش‌های فیدبک وزارتخانه‌ها و مجلس هستند اما ناظر بیرونی خبرنگاران و منتقدانند. و از آن‌جا که ناظر بیرونی معمولا منافعی در سیستم ندارد نسبت به ناظر درونی کاراتر است(البته اگر درست و علمی کار کند و منافعی هم از انتقاداتش نبرد).
اگر بخواهم موضوع را کش ندهم باید عرض کنم در شهر کوچکی مثل خونسار، دست کم به لحاظ اقتصادی، امکان انتشار نشریه‌ای ‌که وظیفه‌ی نظارت بیرونی بر سیستم را ایفا کند وجود ندارد. بنابراین من و توی وبلاگ‌نویس این تکلیف برزمین مانده را بدون مواجب به عهده گرفته‌ایم.
۲۸ بهمن ۸۹ ، ۲۱:۰۷ کمش در پاسخ به آقای حاجی زکی
وظیفه‌ی ما درست نگاه کردن به سیستم و درست انتقاد کردن از آن و درست پیشنهاد دادن به آن است و این‌که کسی به این پیشنهادات توجه کرد یا نه به ما مربوط نیست. به ما مربوط نیست که رییس یا کارمند فلان اداره تکلیفش را درست انجام می‌دهد یا نه. به ما مربوط نیست که خسروخان(مرغ عزا و عروسی ما!) تکلیفش را درست انجام می‌دهد یا نه، به ما مربوط نیست که... تنها چیزی که در لباس منتقد به ما مربوط است این است که محققانه و منصفانه به اطرافمان نگاه کنیم و وظیفه‌ی خودمان را درست انجام دهیم.
در این مورد خاص اگر مسئولین مربوطه وظایفشان را درست انجام نداند و خدای ناکرده این خودکشی‌ها ادامه یافت من منتقد در قبال وجدانم آسوده‌ام که تکلیفم را درست انجام داده‌ام و آن مسئول مربوطه هم باید پاسخ وجدان خودش را بدهد. البته وجدان جامعه هم قاضی سخت‌گیری است و هیچ چیز را نخواهد بخشید.
خلاصه کنم دوست گرام؛ خیلی حرص نخور، هر کاری که وظیفه‌ی قانونی و اجتماعی خودت می‌دانی انجام بده و شب با وجدانی آسوده بخواب.
من سعی می‌کنم همیشه وظیفه‌ام را درست انجام بدهم و اگر هم حرف‌هایم به هیچ گرفته شوند ذره‌ای ناراحت و پشیمان نخواهم شد. امیدوارم مسئولین ذی‌ربط هم به نقدهای دلسوزانه توجه کنند(مانند شهرداری و شورای شهر در قضیه‌ی نمک‌پاشی)، به تو هم حق می‌دهم هر کاری که صلاح می‌دانی انجام دهی و همیشه دوستت خواهم داشت.
۲۹ بهمن ۸۹ ، ۰۸:۴۷ مهدی حاجی زکی
کمش عزیز
هرچی می خوام بی خیال بشم نمی تونم
به قول خودت همین (قاضی وجدان) ولم نمی کنه
خیال نکن شدم سیب زمینی و دیگه واسم مهم نیست
خودت دیدی بارها حرف دلمو نوشتم و انتقادم رو کردم و پیشنهادم رو هم دادم اما ...
اما گاهی دلم می گیره ! از این که داد زدنهامون ، خرده گیری هامون ؛ انتقادا و پیشنهادامون گوش شنوایی نداره
می دونم با این نوشتارم خیلی ها رو به جبهه گیری وا می دارم
حق هم دارند
اما به جان خودت دیگه بریدم چقدر به دردهای جامعه مون بخندم و ازش رد بشم ؟
شمابزار بحساب یه شوک کوتاه مدت
خوب می شم همین امروز
دوباره می نویسم و دوباره می خندم
فقط به خاطر اینکه شب راحت بخوابم از وجدان درد
برای اینکه روزی روزگاری اتفاقی افتاد سینه سپر کنم و بگم :
دیدی گفتم ! من پیش بینی می کردم ! چقدر گفتم کسی گوش نداد ؟!
کمش عزیز. ممنون از راهکارهای شما. البته تا آن جایی که خبر دارم یک گروه کارشناسی از روانشناسان برای بررسی موضوع از استان آمده اند و مساله در حال پیگیری است. اما در تکمیل فرمایشات جنابعالی عرض کنم که مطالب نوشته شده در وبلاگها وقتی منطقی باشد اثرگذاری خود را خواهد داشت حتی اگر 100 در 100 نباشد. مثلا همین قضیه نمک پاشی که فرمودید گرچه پیشنهادهای ارائه شده مثل خرید دستگاه و ... به این زودی و راحتی قابلیت اجرایی ندارد اما حداقل تا جایی که به بنده اطلاع دادند در نمک پاشی اخیر نسبت نمک و ماسه از 10 به یک به 8 به یک رسید. به نظر شما تا همین حد کار -هر چند بسیار کوچک و بی زحمت- معنایش تاثیرگذاری نیست؟!


باید دم از آن جهان عالی بزنم
از یک من بهتر خیالی بزنم
من شاعرم و وظیفه دارم با شعر
مردم همه را به بی خیالی بزنم (علیرضا دهرویه)

پاسخ:
دمت گرم، کم خدمتی نیست.
۳۰ بهمن ۸۹ ، ۱۷:۴۷ عبدالحمید حقی
نظر من همن نظر پست قبلیه



http://hamidhaghi.blogsky.com/

واسه شروع کار پیشنهاد می کنم آمار خودکشی در ایران رو بدست بیارید اگه تونستید من اسممو عوض می کنم میزارم مبارک. اگه نتونستید منتظر باشید ...

پاسخ:
یک محقق در خبرنامه خوانسار گفته آمار خونسار نسبت به بقیه‌ی شهرها زیاد نیست. خدا به داد برسه!
سلام
یه لحظه فکر کردم اینجا چت رومه...بیخیال
کمش عزیز ما وب نویس ها هم شدیم دایه مهربان تر از مادر.حرف زیاد زدن هم آدم و سبک میکنه.چقدر بگیم و بخوره به در و دیوار.بیخیال بابا بالاخره تو این مملکت وب نویسای خونساری یه چیزی میشه دیگه.نهایتش همه میریم خودکشی میکنیم و کسی هم حق نداره بیاد مراسم خاکسپاری و تو بهشت فاطمه هم دفن نمیشیم و خلاصه مراسم سه و هفت و چهل و سال و اعلامیه و گریه و زاری هم پر...به همین سادگی این بحران و پشت سر میذاریم.دوست عزیز مدیریت بحران و باید تو فرهنگ لغت بعضیا حسابی خوند و از بر کرد.
راستی یادم رفت.پیشنهاد میشنهاد هم ... پــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر ...

سلام
نظرتون راجع به وبلاگ خودتون چیه؟

پاسخ:
فقط می‌تونم بگم توی این وبلاگ با وسواس تمام و صرف وقت زیاد تمام سعیم رو خرج می‌کنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی