ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

مسئله‌ی استاد

۵ مهر ۱۳۹۵

گفتنی نیست که من با شجریان چه حال‌ها داشتم و دارم. چه اوج‌ها، چه خلسه‌ها، چه عشق‌ها، چه شورها...

شجریان عصاره‌ی شعر رو می‌گیره و جرعه جرعه به کام آدم می‌ریزه. شجریان اندازه‌ی جرعه‌ها و فاصله‌ی فرو رفتن هر جرعه رو خوب می‌دونه و درست به اندازه و به موقع جرعه‌ی بعدی رو می‌ده. شجریان روح شعر رو می‌گیره و به روح آدم پیوند می‌ده و آدم رو به آسمون می‌فرسته....

وقتی سر عشق رو می‌خونه آدم خیال می‌کنه سعدی و شجریان با هم نشستند و حال اونو تمام و کمال وصف کردند... بر آستان جانان... نوا مرکب خوانی... بوته‌چین... شب، سکوت، کویر... و...  همه و همه چنان حسی به آدم می‌دند که انگار هیچ واسطه‌ای بین شعر و جان آدم نیست. همه چیز مستقیما تو جان می‌شینه و آدمو غرق در احساس می‌کنه....

البته من خوانندگان دیگه رو هم دوست دارم اما حقیقتا به جز شجریان خواننده‌ای سراغ ندارم که قریب به اتفاق کارهاش خوب و عالی باشند. به نظر من شجریان اورست خواننده‌هاست و همیشه سرش توی ابرهاست...

اما و دو صد اما هیچ وقت ازش نپذیرفتم که در سیاست دخالت کنه. اولین انتظاری که از یه استاد متخصص می‌ره اینه که تو حوزه‌ی تخصصی دیگه وارد نشه. ستون‌های جامعه نباید اجازه بدند مصادره به مطلوب بشند. قدر و اعتبار شجریان باارزش‌تر از اونه که خرج بادهای سیاسی بشه. 

نمی‌دونم؛ احتمالا یه سری خصوصیات شخصی و روانی تو افراد وجود داره که باعث می‌شه در مواردی قدر خودشون رو نشناسند و نقش خودشون رو فراموش کنند و خودشون رو رها کنند در مسیری که غریزه و احساس هدایتشون می‌کنه. نمی‌دونم کنترل این خصوصیات چه قدر شدنیه و در این موارد چه باید کرد اما می‌دونم این خصوصیات، بزرگ و کوچیک نمی‌شناسه و گریبان هر کسی رو می‌گیره و باعث سوتی‌های باور نکردنی می‌شه. به نظر من جدایی دهه‌ی شصت شجریان از نظام و خصوصا ورود پرصداش به جریانات 88  از این سوتی‌ها بود. ای کاش استاد تو موقعیت خاص خودش می‌موند و خودش رو به این شکل مطرح نمی‌کرد. کاش آبی بر اون آتش بود نه دمی به اون. 

بزرگ یه خونه سعی می‌کنه خونه رو آروم کنه نه این‌که بره بیرون و سنگ به شیشه‌های خونه بزنه؛ حتی اگر اون شیشه‌ها کثیف باشند. به نظرم نباید هنرمندانمون رو با مغلطه‌ی تعهد به جامعه، به سمت سیاست هل بدیم. اگر تعهدی برای هنر مفروض باشه، این تعهد به فرهنگ جامعه‌ست و باید از راه خودش ادا بشه. مردمی بودن به این نیست که سر و صدا کنیم و شور و هیجان کاذب و مضر ایجاد کنیم. گاهی باید استخوان در گلو تحمل کنیم و ببینیم چه طور می‌شه گرهی از مشکلات باز کرد....


و من هنوز استاد رو دوست دارم و با صداش زندگی می‌کنم. صدای استاد به من زندگی می‌ده، شور می‌ده، عشق می‌ده....



۹۵/۰۷/۰۵
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۹)

۰۶ مهر ۹۵ ، ۰۹:۱۸ ایمان نبی
سلام. کمش دلمون تنگد گنا به برا. خبو که بیدره. ما هم انگیزه دار شدیم به وبلاگستان بیشتر سر بزنیم. چون عشقمون اینجاست...
پاسخ:
سلام 
ما بیشتر:)
شما خیلی لطف دارید. خوشحالم که هستید.
۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۸:۲۹ سیدشهاب میرشفیعی
من هم با نظر شما کاملاً موافقم علی الخصوص بحث ورود استاد به جریانات سیاسی و مسائل سال 88
ای کاش بزرگان این مملکت کمی بیشتر تدبیر داشتند و با نگاهی عمیق تر جامعه رو می دیدند...
البته استاد شجریان استاد فراز و فرود هستش و شاید این قسمت از سرگذشت ایشان هم نوعی فراز و فرود رو تداعی می کرد...شاید!
پاسخ:
آره ای کاش. 
آدم از بزرگان انتظار بیشتری داره معمولا...
استاد فراز و فرود جالب بود تا حالا نشنیده بودم:)
۰۷ مهر ۹۵ ، ۱۶:۵۱ خمار مستی
سلام
هنر متعهد به جامعه یعنی همراه و همگام با مردم باشی و از درد و رنج مردم بگی
به وقت وقتش از خون جوانان وطن لاله دمیده رو بخونی و به وقت وقتش خطاب به مزدوران بگی تفنگت را زمین بگذار...

تنها وقتی یه هنرمند میتونه اینجور محکم و استوار حرف مردمش رو بزنه و همراهشون باشه که زیر دین کسی نباشه!
واسه همینه که هنرمندای ما اکثرا خنثی هستن و وسط لحاف میخوابن تا باد بشون نخوره !!!
اون بخش صحبتای شما درباره بزرگی کردن و این حرفا هم تنها وقتی مناسبت داره که ظلمی روا نشده باشه که حتی در قرآن هم سکوت در برابر ظلم را جایز ندونسته!!!
پاسخ:
سلام

من دیدگاه عدالت‌طلبانه شما رو درک می‌کنم اما معتقدم راهش این نیست که یه هنرمند وارد حریم سیاستمدار بشه.
در این مورد خاص فرض کنیم با تهییج استاد مزدوران تفنگشون رو زمین گذاشتند و پایگا‌های نظام سقوط کرد و نظام تسلیم شد، بعد چه؟ استاد ما چه فکری برای بعدش داشت؟ 
شاید بگید قرار بر سقوط نظام نبوده و اینجا دقیقا نقطه مهم ماجراست که در تخصص سیاستمداره. سیاستمدار میگه وقتی  مزدوران تفنگشون رو زمین گذاشتند به احتمال قوی قدم بعدی تصرف پایگا‌های اونهاست و به همین ترتیب قدمهای بعد خود به خود برداشته می‌شند و حتی از کنترل آقای موسوی هم خارج می‌شند اما احتمالا استاد نمیتونه اینجا رو بخونه و فقط حال رو دیده چرا که او احساس عدالت‌طلبی داشته و این احساس تهییجش کرده....
به نظر من اینجا تفاوت یک سیاستمدار متفکر و صبور مثل آقای خاتمی با یک هنرمند عدالت طلب روشن میشه. به همین دلیل معتقدم بهتره به جای اقدامات فردی به بزرگان اصلاحات نگاه کنیم و با برنامه پیش بریم....

مخلصیم:)


سلام.
سیاست ما ایرانیها هم خنده دار است. البته کار سیاستمدارانمان خنده آور تر!
استاد با زبان بی زبانی بارها شکوه ها و گلایه هایش را با انتخاب بهترین غزلیات اعلام کرده بود. اما انگار این سیاست منتظر اتفاقات 88 نشسته بود. شاید هم استاد منتظر یک بهانه بود! درست و غلط بودن کار استاد ، اما ممنوع کردن صدای استاد درست مثل قهر کردن زمان کودکیهایمان خنده آور بود. کودکانه ترین کاری که از دست یک مملکت برآمد همین بود! 


+ ممنون از خمارمستی عزیز برای پاسخ زیبا و منطقی اش.
پاسخ:
سلام

موافقم. به هر حال ما هنوز اول راه دموکراسی هستیم. گمان نمی‌کنم به سن ما قد بده که دموکراسی واقعی رو تجربه کنیم. ما تو تربیتمون هم دموکراسی نداریم و همین باعث میشه وقتی به منصبی میرسیم نتونیم دموکرات باشیم....
استاد مشکلات رو درست تشخیص داده بود و به قول شما با زبان خودش اونها رو بیان می‌کرد و به نظر من همین کافی بود. از یه هنرمند نمی‌شه انتظار کنشگری سیاسی داشت....
و کاملا موافقم که نظام برخوردش منطقی نبود و نتونست قضیه رو درست مدیریت کنه. اما به هر حال این مملکت ماست و نحوه‌ی توزیع قدرت هم به همین شکله که می‌بینیم. یقینا راهی وجود نداره که یک شبه و یک ساله و ده ساله مشکلاتمون حل بشه. رسیدن به دموکراسی بلند مدته به شرطی که تو بلند مدت درست عمل کنیم....
۰۸ مهر ۹۵ ، ۱۱:۳۴ سیدشهاب میرشفیعی
با سلام خدمت تمامی دوستان خوبم
به هر حال استاد قهر کرد و نظام تحریم...!کار هر دو درست نبود!
سیاست ورزی کار تخصصی سیاستمدارها هستش و عقل من نوعی به این بازی ها قد نمی ده و ای کاش استاد شجریان هم کمتر دچار احساسات می شد.
به هر حال اتفاقات سال 88 و بویژه کشته و زخمی شدن چند نفر از هموطنان در این اتفاقات و تخریب اموال عمومی و تبدیل اعتراض به اغتشاش لکه سیاهی بر دامن مردمسالاری ایرانی-اسلامی بود.
توقع این بود که استاد شجریان مردم را به سکوت و آرامش و پیگیری مطالبات از طرق مسالمت آمیز و قانونی دعوت می کرد و آب بر آتش آشوب و بی قانونی می شد...
البته کار آقایان موسوی و کروبی نیز عین بی سیاستی و غیرحرفه ائی بودن در عرصه سیاست بود و در مقابل سکوت آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی هم مصداق کار سیاسی حرفه ائی و بازی از روی فکر...
پاسخ:
باتون موافقم. الآن که زمان گذشته و غبارها نشسته بهتر می‌شه اون دوران رو قضاوت کرد. و البته یه سیاستمدار باید توان پیشبینی داشته باشه و تو بحبوحه‌ی حادثه درست عمل کنه....
۱۰ مهر ۹۵ ، ۱۲:۵۷ شرف الدین
به نظرم برای هردوطرف ماجرا میشه استدلال آورد. هم برای نظر شما و هم برای نظر خمار. هیچکدوم این نظرات هم منو به یقین نمیرسونه.
فقط یه چیز جالب بگم: صادق صبا، مدیر بی بی سی فارسی یه مصاحبه با شجریان انجام داده بود. شجریان اونجا خودش میگفت من اصلا هیچوقت سیاسی نبودم. اون شعرهای اول انقلاب هم به خاطر سیاسی بودنم نخونده بودم!
پاسخ:
عملش سیاسی بود. به گفتن خودش نیست. معمولا هنرمندها ابا دارند سیاسی دیده بشند....
بحث من اینه که هر کس به کار تخصصی خودش بپردازه و اگر تو موضوعی تخصص نداره و می‌خواد تو اون چارچوب عملی انجام بده از متخصص تقلید کنه. این یه اصل کلیه به نظرم.

برادر،من هم مث حضرت شما لحظات جالبی با صدای این موجود داشتم خصوصا وقتی از استاد ابتهاج میخوند ولی با شما مخالفم!ای کاش مشکل شجریان دمیدن به آتش فتنه بود که در این صورت لااقل میشد باهاش صرفا بمثابه ی رذل و وبشی از فتنه گران برخورد کرد ولی این اومد و نظر و نسبتشو با اسلام عزیز بیان کرد تا مشخص بشه آلوده شدنش به فتنه صرفا خطا نبوده بلکه از توابع عقیده ی کفرآمیزشه. خدا همه ی ما رو از کفر و نفاق و جذابیت شیطانیش حفظ کناد! 

پاسخ:
منظورت از اسلام عزیز، اسلامیه که به تو اجازه می‌ده به این راحتی یک انسان رو متهم به کفر و نفاق کنی!؟


البته که اسلام عزیز این اجازه رو میده.
َََ...
به طور کلی این نظام و این حکومت ذاتا می‌خواهد همه چیز در اختیارش باشد، این نظام می‌خواهد همه چیز را به طور صد درصد زیر سلطه خود داشته باشد و اگر یک بخشی از حکومت نخواهد که با آنها باشد همه آن بخش زیر سؤال می‌رود و می‌گویند که این مورد دارد و جلویش را می‌گیرند و اگر یک نفر پایش را از گلیم خود درازتر کند ـ از نظر آنها ـ مشکلات زیادی سر راهش قرار می‌دهند، اینها هرگز با هنر کنار نمی‌آیند، هرگز و هرگز !!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدن. باز هم نخواهند آمد، موسیقی هم مانند خیلی از هنرها نمی‌تواند در خدمت اینها باشد. 
قسمت ضدانقلابی حرفاشو کار ندارم ولی قسمتی که به 1400 ضدهنر بودن'اینها' تاکید کرده،تکلیف دین و ایمونشو مشخص میکنه.بالاخره نون خوردن طی این همه سال اونم از کسب حرام،همین چیزا رو هم پیش میاره دیگه! 

پاسخ:
اگر این کسب حرومه که باید کل صدا و سیما رو تعطیل کرد عزیز... 
اگر کسی رو به هر دلیلی دوست نداری نداشته باش اما خواهش می‌کنم براش حکم صادر نکن...
برادر عزیز،مورد رادیو و تلوزیون ج.ا.ایران یک مورد خاصه و حکم ولی فقیه(امام(ره))در موردش جاریه.امام(ره) بنابر قول حاج سید احمد آقا(ره) فرمودن که اگه این موسیقی(که از قضا آواز همین شجریان بوده!) از رادیوتلویزیون ج.ا.ایران پخش بشه مشکل نداره ولی اگه مثلا از رادیو تلویزیون عربستان و...پخش بشه حرومه و همچنینه فتوای ایشون در باب موسیقی در خدمت حکومت های جور-در راسشون امریکا-که شجریان فعلا بهش اشتغال داره. 
بطور کلی امام(ره) در دو مورد انعطاف مشی نشون دادن بعد از انقلاب اولی در مورد اهل سنت(که پیش از انقلاب اینها رو در دایره ی اخوت نمیدونستن و حرمتی برای غیبتشون قایل نبودن.) و دوم همین بحث موسیقی(که تا سالهای آخر عمر حرام میدونستن و در اواخر نظرشون به اونچه عرض شد دچار تطور شد.)و در این تطورها هم مساله ی غیرقابل انکار،مدخلیت حکومت در این دو فرع و مساله س! 
در کسب ایشون هم بجز اینکه آواز میخونه،ساخت و طراحی و آموزش آلات موسیقی و آواز هم پررنگه که همه ی این مکاسب در فقه حکمش مشخصه پس حکم،حکم من نیس! در مورد ضداسلام بودن ایشون هرچند نقل از ایشون در نظر قبلیم مطلبو واضح اثبات میکنه،مصاحبه ی ایشون با تلویزیون استرالیا هم موید همین مساله س.
خدا من و شما رو از مرددین آخرالزمان قرار ندهاد که ربنای ابلیس فریبمون نده! 
پاسخ:
چی بگم والا؟ ظاهرا در این موضوع شما تصمیمت رو گرفتی و نظرت هم عوض نمی‌شه. من هم همین‌طور. ضمنا من سوادش رو هم ندارم که بحث فقهی بکنم. پس بذار برای حفظ رفاقت این اختلاف نظرمون رو فراموش کنیم:) 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی