وبلاگنویسی
قبر داوود رشیدی رو دیدید؟ خیلی جالبه برید ببینید. البته من بودم رنگ سنگ و فونت کلماتش رو عوض میکردم. اما فعلا که من نیستم و سلیقه اولیای دم بر سلیقهی من مقدمه...
من میخوام وصیت کنم سنگ قبرم سبز زمردی مات باشه و آدرس اینجا رو روی سنگ قبرم حک کنند و تهشم امضامو بذارند. همون امضایی که پای ورقههای دخترم میذارم. قشنگه به نظرم... دوست دارم وقتی مردم، کسایی که میاند سر قبرم و میپرسند آقای عزیز حرف حسابت چی بود، بیاند اینجا و ببینند حرف حسابم چی بود. به نظرتون این موضوع مهمی نیست؟ مهم نیست آدم برای سوال حرف حسابت چی بود جواب داشته باشه؟ مهم نیست تشعشعات آدم بعد از مرگش سراسر عالم رو دربنورده؟ شنیدید یه سیاره جدید تو منظومه شمسی کشف شده؟ اگر احیانا موجود زندهای اونجا پیدا شد، زشت نیست ندونه کمش که بود و چه گفت؟ درد جاودانگی کم دردیه به نظرتون؟
به نظر من که کم دردی نیست. و اصلا بر فرض محال که کم دردی باشه آیا بچههام هم مهم نیستند؟ آیا من به بچههام متعهد نیستم آنچه در کله پوکم میگذشته رو بهشون بگم؟ آیا نباید در قبال کجا شد مهر فرزندی، سربلند باشم؟ آیا باید فرزندآوری فقط برای امور هژمونیک مورد توجه قرار بگیره؟ آرامش خاطر لطیف و ذهن پرسشگر بچهها جزو تعهدات پدری نیست؟ به نظر من هست....
اینا رو عرض کردم که بگم من مطمئنم تک تک دوستان حاضر و لاحق، تا حالا خروارها خروار محتوای مفید به فایده و به درد بخور تو شبکههای اجتماعی جدیدالورود خلق کردند اما به نظرتون وقتی مردند همهی اینا دوزار میارزه؟ مثلا آیا یه آدم علاف پیدا میشه بره تو گفتگوهای تلگرام و نطقهای چتی، آخرین مواضع نامبردگان در قبال همه چیز رو استخراج و به زیور طبع بیارایه؟
به نظرتون مهم نیست آیندگان بدونند گذشتگان چه گفتند و چه کردند؟ اگر نیست، علم تاریخ چی میشه پس؟ آیا دلتون میاد درس به این ملوسی رو از درسهای دانشآموزان آینده حذف کنید؟ و گیرم که دلتون بیاد، با تعهد بین نسلی درون چه میکنید؟ اصلا اگر خیلی گندهلاتید و ادعای عرضه دارید بیایید ریاضی و فیزیک و زیست رو حذف کنید. تاریخ بدبخت که زدن نداره. عزیزان دل برید تو تلگرام چت کنید و اخبار بخونید اما وبلاگتون رو هم بنویسید. هر چیز به جای خود نیکوست...
...
البته خوب که فکر میکنم میبینم از یه نظرم اهمیت چندانی بر دانایی آیندگان از احوال ما مترتب نیست. چه کاریه ما جون بکنیم و کلمه پایین و بالا کنیم و وبلاگ بنویسیم که مثلا قراره آیندگان که اصلا معلوم نیست وجودشون چه قدر به درازا بکشه و با این وضعیت بحران کمبود آب و زیادبود اتم، فرصتی برای به فعلیت رسوندن جاودانگی ما داشته باشند و یا اصلا تمایلشون به این امر چه قدر موضوعیت کبروی داره و اساسا این تمایلات از کدوم منابع روانشناختی و جامعهشناختی نشات میگیرند و.... بقیه این جمله چی میشه!؟
ولش کن. چه کاریه هی فسفر بسوزونم. اصلا مگه اون موجود سیاره جدید منظومه شمسی فارسی بلده؟ فوقش به این نتیجه میرسه که این متن رو خوب براش ترجمه نکردند و اون رو میذاره به حساب ویژگیهای ترجمهناپذیر زبانی....
آقا جان خود دانید. دوست دارید اینجا بنویسید، دوست دارید تو تلگرام. با حالتون حال کنید و تعهداتتون به متعهدٌبههاتون رو هم فعلا انجام بدید، خدا رو چه دیدید شاید کار از دست طراحان خاورمیانه جدید در رفت و این تق و توقا به جنگ جهانی آخر ختم شد و هممون ختم به گور شدیم رفت پی کارش. مگر نشنیدید آخرین یافتههای کیهانی میگند تمدنی که در بینالنهرین شکل گرفته، همین حوالی هم باید ختم بشه؟