ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

درک طبیعت3

۲۴ آبان ۱۳۹۵

به نظر من مانع بعدی درک طبیعت چیزیه که می‌شه اسمشو گذاشت سیو کردن یا پس‌انداز کردن طبیعت. معمولا تلاش می‌کنیم طبیعت رو سیو کنیم. وقتی تو طبیعت هستیم تمام فکر و ذکرمون پیدا کردن یه سوژه‌ی مناسب و یه زاویه مناسب برای عکس و فیلمه. و همین که عکس رو گرفتیم خیالمون راحت می‌شه که طبیعت رو مال خود کردیم و از این به بعد با دیدن اون عکس، حس درک طبیعت رو خواهیم چشید. 

اما این عکس نه تنها انتخابی از طبیعته و تمامش نیست، بلکه نهایتا حس دیدن رو ارضا می‌کنه و درک ناقصیه. بدتر از اون این‌که خیالمون رو راحت می‌کنه که سیوش کردیم و بعدا می‌تونیم مفصل بهش توجه کنیم. و این مانعی می‌شه برای تلاش بیشتر و درک بهتر.

به نظر من اشکالی نداره کسی خاطره‌باز باشه و نشانی از یه روز خوب رو برای بعدنش ثبت کنه اما فقط در حد ثبت یه نشانه. به نظرم بهتره اول دوربین رو کنار بذاریم و با تمام حواس تو طبیعت غرق بشیم و خوب درکش کنیم و وقتی به این درک رسیدیم دوربین رو روشن کنیم و دو سه تا عکس هم بگیریم. یقینا این عکس‌ها کامل‌تر از عکس‌هایی خواهند بود که بدون درک طبیعت گرفتیم.




۹۵/۰۸/۲۴
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۴)

۲۵ آبان ۹۵ ، ۲۱:۳۴ سیدشهاب میرشفیعی
کمش جان
این مطالب درک طبیعت حالا شبیه سریال های صد قسمتی ترکیه ائی شده...خوب قربان شکل ماه شما بروم کل مطلب رو در یک قسمت چاپ کن و خلاص:)
پاسخ:
:)))
یکجا ننوشتم. هر چی به ذهنم میرسید و حالشو داشتم مینوشتم.
و البته به نظرم مطالب نتی باید کوتاه باشند. مطالب بلند حوصله‌سربرند و به خواننده اجازه نمی‌دند به اندازه کافی به موضوع فکر کنه. حجم زیاد اطلاعات باعث میشه درست پردازش نشند.
حتی آرزوی من اینه که مثل سابق یه جمله بنویسم و با گفتگو توی کامنتها موضوع رو باز کنیم اما فعلا که کسی تمایلی به کامنتبازی نداره:دی
۲۶ آبان ۹۵ ، ۲۰:۲۸ سیدشهاب میرشفیعی
فعلاً زمانه به کام تلگرام و سایر شبکه های اجتماعی هستش و دیگه کسی حال وبلاگنویسی نداره...با این شرائط مجبوریم با همین عده کم چراغ را روشن نگه داریم.
پاسخ:
زمانه به کام ماست....
یه گوشه نشستیم و با حال خودمون حال می‌کنیم:دی
۲۷ آبان ۹۵ ، ۱۶:۰۳ سید علیرضا
سلام
دلم تنگ شده بود برای نوشته هات
چه خوب که هنوز حواست به هزار باده ناخورده در رگ تاک هست!

در مورد نوشته طبیعتیت هم این رو اضافه کنم که اصولا درک هر پدیده ای نیاز به تعمق و تمرکز داره.

درباره استاد نوشته بودی. یک جا باهات هم نظر نیستم. ولی استاد همیشه در اوج بوده و هست و خواهد بود. 
پاسخ:
سلام
خیلی مخلصیم:)
تعمق و تمرکز واقعا لازمه‌ی هر کاریه.
واقعا استاد در اوج موسیقیه. امیدوارم استادان عرصه سیاست و اجتماع و... هم وظایف خودشون رو انجام بدند تا هر کس سر جای خودش باشه....
۰۶ آذر ۹۵ ، ۱۵:۲۸ شرف الدین
بالاخره ما همون آدمهایی هستیم که گوشت خورشت رو آخرش میخوردیم که مزه اش بمونه! :))
معمولا بلد نیستیم همون آن لذت ببریم. میخوایم لذتها رو ذخیره کنیم برای بعد
پاسخ:
:))
واقعا..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی