محرم
نغمههای محرم رو دوست دارم. نغمههای آشنا، نغمههای غریب، نغمههای جدید. به خیابون میرم و گوش میسپرم به نغمهها. به اسمها توجهی ندارم. برام مهم نیست فلان نغمهی آشنا از زبان یه غریبه به گوشم میرسه. برام مهم نیست مداح چه قدر پول گرفته و چه جور آدمیه. اصل نغمه زیباست.
محرم رو دوست دارم. میرم اسب و شتر میبینم. حیواناتی زیبا توی لباسهایی زیبا. شترهای آروم، اسبهای آروم، اسبهای سرکش...
صفهای منظم زنجیرزنی رو دوست دارم. نظم دستهی عزاداری رو دوست دارم و کاری ندارم پشت این نظم چه رقابت فشرده و سنگینی در جریانه و زنجیر زن تو ذهنش درگیر چیه...
ابداعات جدید محرم رو دوست دارم. اسب بزرگ و قشنگ وسط میدون، کتلهای کنار رودخونه. علامتهای بزرگ و بزرگتر.
...
بحثهای بعد از محرم رو هم دوست دارم. این که اینا اسرافه یا نیست. اینکه اینا تحریفه یا نیست. اینکه اینا دینیه یا نیست. هر کس متناسب با سواد و دیدگاه و شخصیت و منافعش یه نظر داره و روی نظرش هم پافشاری میکنه.
...
محرم جامعه رو به حرکت درمیاره. محرم انرژیها رو رو دایره میریزه. محرم هیجانات زیبایی تولید میکنه. محرم هویتبخشه....
محرم قشنگه و مهم نیست چه قدر به اصل واقعه مربوطه. امروز این مردم این محرم رو دوست دارند و بهش نیاز دارند.
داشتم تصمیم میگرفتم بیام یه کامنت بزارم بگم انقد نیومدی پست بزاری من میام خودکار کامنت میزارم.
راز شامبالا-درجستجوی بصیرت یازدهم
شاید خونده باشینش شایدم نه
نمیدونم چرا حس میکنم باید بهتون معرفیش کنم
یه سری مفاهیم عرفانی در قالب داستانه که اولش شاید زیاد گیرا بنظر نیاد ولی از وسطاش محشره و در پایان منو که کاملا گیج کرده.