ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

پیری

۲۰ آذر ۱۳۹۶

چند روز پیش یه پسره تو اینستا تلاش می‌کرد با دخترم رابطه برقرار کنه. سنش رو اشتباه حدس زده بود؛ نوشته‌ها و طرز فکرش بزرگ‌تر از سنشه اما پیدا بود طرف به خودش زحمت نداده پست‌ها رو دقیق بخونه. دخترم جملاتش رو برامون می‌خوند و می‌گفت حالا چی جواب بدم؟... و خندیدیم...

دختر خوبی دارم. رابطه خوبی هم داریم...

همیشه منتظر رسیدن چنین موقعیت‌هایی بودم اما این آماده بودن مانع قدری شوک‌زدگی نمی‌شه. همیشه می‌گم پیرم و پام لب گوره اما درونم چنین حسی ندارم. فکر می‌کنم هیچ وقت درونمون احساس پیری نخواهیم داشت. این نشانه‌ها هستند که بهمون می‌باورونند پیر شدیم. دارم تو موقعیت‌هایی قرار می‌گیرم که برام رویا بودند و دور. نشانه‌ها یکی یکی از راه می‌رسند...



۹۶/۰۹/۲۰
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۴)

چقدر خوب که دوست مورد اعتمادش شمایید
چقدر خوبتر که درونا احساس جوونی دارین

سختی ارتباط دوستانه با بچه ها اونجاس که تا وقتی مخالفت نمیکنی همرازشونی :آ

رویا های در حال وقوع عروسی و نوه نتیجس :))


کمش برا تیرون بلرزون گنو :(
در بی ثباتی و بی امنیتی کامل به سر میبرم
پاسخ:
عروسی نوه و نتیجه!!!؟ اوه مای گاد.....

به نظرم اگر رابطه سالم باشه و دوستانه و البته با شناخت شرایط بچه‌ها، مشکلی پیش نمیاد.
ما گاهی ندانسته‌هامون رو تو قالب زور و احساسات به بچه تحمیل می‌کنیم. از سخت‌ترین کارها تربیت بچه‌ست....

زلزله تهران شرایط بدی ایجاد کرده. امیدوارم فکری برای شرایط روانی پیش اومده بشه...

۱۳ دی ۹۶ ، ۱۸:۴۷ سیدشهاب میرشفیعی
سلام کمش جان
خوب ظاهراً داری رسماً پا به سن می گذاری!
البته زیاد برای پیر شدن عجله نکن هنوز خیلی جا داری...
پاسخ:
آره رسما:))
من که هیج وقت پیر نمی‌شم:دی
سلام
مخلصیم
۱۴ دی ۹۶ ، ۱۹:۵۷ سیدشهاب میرشفیعی
کودکان نوجوان می شوند
نوجوانان جوان می شوند
جوانان میان سال می گردند
میان سالان جا افتاده می شوند 
و جا افتادگان پیر می شوند 
و در آخر همه خاک می شوند
ما جزئی از جریان هستی و خلقت هستیم
.
.
.
راستی با این زمستان بی باران و برکت چه می کنید؟
پائیز که به خشکسالی و زلزله گذشت و زمستان نیز با آشوب و بلوا آغاز شد!!!تا عاقبت کار چه شود!

پاسخ:
فعلا که مشکلی نداریم. تا تابستونم خدا بزرگه:)
۱۴ دی ۹۶ ، ۲۰:۰۱ سیدشهاب میرشفیعی
...
و این فقط وبلاگ است که می ماند...
آخر و عاقبت تلگرام با تمام ابهت و عظمتش گرفتار تیر غیب شد و صابون فیلتر به تن مبارک این پدیده مالیده شد و در آخر کار باز هم وبلاگ ماند و کمش!!!
پاسخ:
:)))
ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند...
فسیل‌هامونم کشف خواهد شد:دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی