ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

"وبلاگ‌نویسان آینه‌ی مسئولان هستند و اگر آینه نباشد عیب‌ها مشخص نمی‌شود"

این جمله‌ از شهردار جدید است و من خیلی از آن لذت بردم چون:
اولا جمله‌ی گهرباری است
ثانیا از دهان یک مقام مسئول درآمده و لاجرم مهم است
ثالثا این مقام مسئول تازه آمده و قاعدتا جملاتش زیر ذره بین است
رابعا ...
...
اصلا چرا آسمان ریسمان کنم؟ دلیل اصلی خوش‌آمد من از این جمله معنای مستتر در آن است. می‌دانیم که فی‌الواقع رسانه‌ها آینه‌ی مسئولان هستند و این که شهردار محترم به این موضوع ظریف توجه داشته که رسانه‌های واقعی خونسار همین وبلاگ‌های دست و پا شکسته و بینوا هستند بسی جای شور و شعف و مسرت و شادکامی و هزار و یک چیز غیر مجاز است!
اما اگر بخواهم صادق باشم باید عرض کنم رویم به دیفال یک دلیل بدجنسانه هم داشتم: این جمله یک "آتو" ست. آتویی که در همین پست نهایت استفاده را از آن خواهم کرد. این جمله فی‌الواقع میخ بزرگی است که همین اول کار وسط میز شهردار کوبیده شد و از این به بعد کافی است کسی به اسب ما بگوید یابو تا به این میخ وسط میز اشاره کنیم و صدایمان را در گلو بپیچانیم و بگوییم شما نبودید که گفتید:"وبلاگ‌نویسان آینه‌ی مسئولانند؟" و شروع کنیم به ننه‌من‌غریبم‌ بازی و مظلوم‌نمایی و وااسلاما و وا شهرا.

جناب شهردار عزیز ما یک چنین موجودات خطرناکی هستیم، مواظب جملاتتان باشید!

و حالا برای این‌که شدت خطرناکی ما را بهتر درک کنید این کمش بی‌نوا به نمایندگی از وبلاگ‌نویسان(که البته کسی به او نداده!)یک خواسته دارد. این خواسته برای شما هیچ زحمتی ندارد اما برای ما خیلی مهم است. ما فعلا از شما نه آسفالت می‌خواهیم و نه خیابان، نه پارک عسل می‌خواهیم و نه پارک مربا، نه CNG می‌خواهیم و نهUF6، نه سد می‌خواهیم و نه استخر و نه حتی حوض... 
به نظرم شما هنوز عرق نکرده‌اید که صبر کنیم عرقتان خشک شود و ببینیم چه کرده‌اید. شما هنوز کنار گود مشغول گرم کردن خودتان هستید و میدان را برانداز می‌کنید. شما هنوز به جز جملات کلی و آرزوهای قشنگ و جلسات پرشمار و بازدید‌های فراوان کاری نکرده‌اید! و صد البته این عیب نیست و روال کار هر مسئول مدبری در ابتدای کار همین است.
آما آنچه می‌توان از یک مسئول تازه درخواست کرد توضیح و تشریح وضعیت موجود است. این خواسته‌ی زیادی نیست که بخواهیم برایمان توضیح دهید فعلا در چه نقطه‌ای هستیم. ما دوست داریم بدانیم شما چه تحویل گرفته‌اید؟ وضعیت فعلی شهر ما چیست؟ چند متر خیابان داریم؟ چند متر چاله داریم؟ چند متر کوچه‌ی آسفالت داریم؟ چند متر کوچه‌ی خاکی داریم؟ چند متر فضای سبز داریم؟ چند متر بافت فرسوده داریم؟ چند متر پیاده‌روی مفروش و چند متر نامفروش داریم؟ چند خودرو و دستگاه نو و کار‌کرده و مستعمل و از رده‌خارج داریم؟ چه قدر پول داریم؟ چه قدر طلب داریم؟ چه قدر بدهی داریم؟ چند کارمند داریم؟ کار این‌ها چیست؟ چند پیمانکار داریم و کارشان چیست؟ و... خلاصه یک گزارش کامل از وضعیت موجود.(دوستان می‌توانند در قسمت نظرات به این سیاهه بیافزایند.)
ما در آینده برای قضاوت درست درباره‌ی عملکرد شما و مدیریت شهر به این گزارش نیاز مبرم داریم اما برای این‌که برادری‌ام را ثابت کنم همین جا عرض می‌کنم که این گزارش برای شما یک خوبی دارد و یک بدی: بدی‌اش این است که یک سال دیگر که شما را روی صندلی داغ نشاندیم و شروع کردیم به استنطاق خواهید دید که دائما به آن استناد می‌کنیم و می‌پرسیم پس در این یک سال چه کردید!؟ و خوبی‌اش هم این است که اگر کم کاری از شما نباشد این شمایید که می‌توانید با استناد به نقاط ضعف این گزارش توجیه‌گر کارهای نکرده باشید و از عملکردتان دفاع کنید.

جناب آقای شفعتی قبل از آمدنتان آوازه‌ی مدیریت موفق شما در شهر دامنه، خونسار را پر کرده بود و همه می‌دانیم که اهالی دامنه مقاومت‌ها کردند تا شما را حفظ کنند. این‌جانب قلبا خوشحالم که انسانی متواضع و ساده و محکم از جنس همین مردم مدیریت شهرم را به عهده گرفته و مطمئنم نیت اصلی شما خدمت به شهر آبا و اجدادی و رساندن خونسار به جایگاهی در اندازه‌ی اشتهار نام آن است. بنابراین در اولین قدم متواضعانه خواهش می‌کنم وضعیت کلی شهر را مقابل آینه‌ای که آن بالا فرمودید بگذارید تا مردم ببینند زیبایی‌ها و زشتی‌های این شهر چیست. این آینه در طول خدمت شما سعی خواهد کرد تمیز بماند و تصویری واقعی از شما به مردم شهر نشان بدهد مشروط بر آن‌که خود بتواند واقعیات را ببیند.

پیروز باشید و برفراز


۹۰/۰۴/۱۶
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۱۶)

اول سلام؟/!!

دویم اینکه جواب هوشمندانه تری در رابطه با پست بودن یا نبودن ازت انتظار داشتم

و سیما" این پست اخرتو بدقت خوندم چند ماه دیگه نظرمو میدم

پاسخ:
سیم کار حسابی می‌کنی
۱۷ تیر ۹۰ ، ۱۰:۱۲ مهدی حاجی زکی
به جان خودت خودم هم شک کردم که نکند کمش خودم باشم !
بیشتر جملات قصارتان ، در آن برخورد اول از زبان حقیر تراوش کرد !
یادم آمد یک روز گفتی با هم تله پاتی داریم !
حرف حق زدی و حرف حق جواب ندارد
ما هم از شهردار با نمکمان می خواهیم اوامر ملوکانه اتان را اجابت نموده خاندانی را از نگرانی درآورند
منتظر دوسه تا کامنت آب دار در همین پست باش
برخواهم گشت ...

سلام

همینقدر که میدانند وبلاگ چیست ، جای شکرش باقی است.

سوال من : روزانه چقدر در وبلاگ ها و کلا فضای مجازی مربوط به خوانسار پرسه میزنید؟ (به کمش: اصلا میاند که این پست شما رو بخونند؟؟؟؟چه برسه به پاسخگویی و... البته شاید خسرو خان پرینتش را بگیرند و تحویل ایشان دهند.(کمافی السابق.))

پایان.

درگوشی:""کمش میگم تا شهردار از راه رسیده و باد راه داره بیا خودمون بریم کنترات چاه های خونسار و برداریم ... بلکه این طرح میلیاردی فاضلاب خوانسار و چند ده میلیاردی چندی چشمه سرویس بهداشتی پارک عسل به اتمام برسه، یه چی هم خودمون به جیب بزنیم!""

پاسخ:
- بقیه‌ی چاکنا هم همین فکر تو رو دارند!
کاش فکری برای باغها و زمینهای کشاورزی می شد که هر بار که به خوانسار می ایی یکیشان محو شده و جایش را اپارتمانی پر کرده. با این وضع فکر می کنید چند سال دیگر خوانسار زیبایی و سرسبزیش را حفظ کند. کاش فکری برای عدم ساخت وساز در این زمینها می کردند کاری که چوب لای درزش نرود( یعنی با پول و پارتی نشود قانون را عوض کرد)

پاسخ:
اگر شهردار به عنوان اولین قدم به خواسته‌ی این پست جواب بده می‌شه کم‌کم وارد مسایل دیگه شد و همفکری کرد.
سلام و عرض ادب خدمت کمش جان ممنون از این که نظر صریح و بی پرده خودتون رو در مورد وبلاگ بنده دادید و از راهنمایی های شما خیلی متشکرم اما بعد در مورد قالب حتما سعی می کنم تغییرش بدم . در مورد این که مطالب از خودم نیست درسته ازخودم نیست اما اگه راستش رو بخواهید چندین دفتر نوشته و دست نویس در منزل دارم که از یک سال پیش تا حالا می تونستم اونهارو روی وبلاگم پست کنم اما به دلایلی که الان خدمتتون عرض خواهم کرد این کار رو انجام ندادم از جمله اون دلایل این که بر خلاف عرف وب نویسی که خیلی از وب نویس های عزیز به ویژه وب نویس های خوانساری هم با اون درگیر هستند و دوست دارند از مسائل شخصی و شهری خودشون روی وبشون پست کنند و متاسفانه یا خوشبختانه از دایره وب نویسی تنها نوشتن در مورد دغدغه های شخصی و فردی و در نهایت دغدغه های شهر خودشون را در نظر می گیرند و نه دغدغه های بزرگ تر و جان خراش تری که امروز جهانی با آن درگیر است . این رو بدون تحقیق عرض نمی کنم این حاصل یک سال بررسی میدانی مستمر در وبلاگ هایی است که به نحوی در مورد خوانسار هستند گویی خوانسار جزیره ای دور افتاده از همه دغدغه های جهان امروز می باشد در این چند ماهی که از مصائب مسلمانان بحرین و سایر بلاد اسلامی می گذرد گویی همه وب نویس های خوانساری به خوابی خرگوشی فرو رفته اند و تنها جزیره کوچک خود را با دغدغه هایی که برای شهرشان بزرگ می پندارند ، می بینند و دریغ از پستی و مطلبی . البته سعی می کنم یک طرفه به قاضی نروم مسلما مشکلات شهری و مسائل شخصی هر فردی برای او ارزشمند و مقدس است که عمر و تلاش خود را مصروف حل و فصل آن نماید ادامه در نظر بعد
اما مگر نه این است که وب نویسی و فضای رسانه ای چون وب امروز و در این شرایطی که در آن به سر می بریم ما را که مجهز و آگاه به این وسیله و رسانه هستیم موظف به وظایفی می کند و برای ما مسئولیت آور است . مگر نه این است که فرصت نوشتنی که خداوند امروز به ما و شما و همه دوستان وب نویس خوانساری عطا کرده نباید تنها مصروف نوشتن این شود که مثلا فلان مسئول فلان حرف را زد و ما فلان نقد را کردیم که بینی و بین الله به درستی نقد خودمان هم گاهی اوقات مشکوکیم و یا این که در وب دیگری از به دنیا آمدن فرزند تازه مان یا خواب رفتگی افکار مان یا بی اشتها شدن فکرمان قلم فرسایی کنیم و پست بفرستیم . درست است که مطالب بنده تا حدود زیادی تحت تاثیر وب هایی است که در حال حاضر از سوی سرمداران ظلم جهانی تهدید می شوند ولی آیا این ارزش آن را ندارد که ما طرف تهدید آنها باشیم و دغدغه ما جهان باشد نه فقط خوانسار. این دردلی بود که به دلیل فکر نقاد و روحیه نقد پذیر شما عرض نمودم . از انجایی که پس از یک سال تحقیق متوجه شده ام که شما در میان وب نویس های خوانساری محبوبیت دارید و بسیاری از انها با شما در ارتباطند این دل نوشته را برای شما ارسال نمودم . امید که جهان ما تنها شهر ما نباشد

پاسخ:
طی کامنتی مجزا پاسخ دادم
فراموشش کن

پاسخ:
سخته ولی باشه
خوب...لابد شنیدید که میگند : مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد؟

بنابراین این که میگید اگه جواب نمیدند دلیلی بر این نیست که دنبال کننده ی اخبار دنیای مجازی نیستند... اما خوب وقتی جوابی دریافت نشود؛ چیزی جز ناامیدی در بلاگر باقی می مونه؟

البته سوال من دنبال کردن اخبار نبود، سوال من این بود که ایا خودشان پی دنیای مجازی را میگیرند یا این که لقمه های خسروخان و امثال خسروخان رو می خورند؟ می دانی که... سیب تا پرتاب شود و به زمین دوباره بیفتند، هزار چرخ می خورد...

و همچنین... نکند کمش جان شما جناب شهردارید که جواب شوال من را شما دادید؟ مگه خودتون نگفتید که سوالهاتون رو از شهردار بپرسید؟ به هر حال اگر اینطور است که لابد نیست....(و ان شا الله نیست!) نقل مکانتان را به خوانسار خجسته باد می گویم!


پایان.

پاسخ:
واقعا سریالهای پلیسی تلوزیون خوب عمل کردند. آفرین که هیچ احتمالی رو منتفی نمی‌دونی!
سلام جناب آقای شهردار عزیز
منم همین که کمشمون گفت...
متشکرم.

کمش جان بزار ببینیم اخرش
چی میشه ؟خدا کنه همین طور که شما گفتید بشه

پاسخ:
زیاد مهم نیست آخرش چی می‌شه. ما ماموریم به انجام تکلیف نه نتیجه.
۱۸ تیر ۹۰ ، ۱۳:۰۷ کمش در پاسخ به حریم
دوست تازه‌ی عزیزم ممنون که روحیه‌ی انتقادپذیری دارید. به نظرم فقط و فقط همین روحیه دلیل خوبیه برای این‌که مطمئن باشم توی کارتون موفق خواهید بود. از دوستیتون خوشحالم.

همونطور که توی آخر نظرم گفتم حریم خصوصی شما محترمه و حق دارید اون چه رو که صلاح می‌دونید منتشر کنید. طبیعتا این تصمیم به نوع نگاه شما به رسانه‌ی وبلاگ و مسایل اطرافتون برمی‌گرده.
اما به نظر من وبلاگ‌ رسانه‌ای شخصیه. من هیچ وقت برای به دست آوردن اخبار جهان و کشور به وبلاگ کسی سر نمی‌زنم. برای به دست آوردن تحلیل اخبار و رویدادها منابع معتبرتری مثل سایتهای خبری و... وجود دارند. بنابر‌این اگر یک وبلاگ از حالت شخصی بودن خارج بشه و بخواد رسالتی بزرگتر رو به دوش بکشه بعیده موفق بشه و کم کم مخاطبانش رو از دست می‌ده و وقتی مخاطبی نباشه حرف ما ـ ولو با ابعاد جهانی ـ به گوش کسی نمی‌رسه چه برسه که بخواد اثرگذار باشه. مثل این می‌مونه که توی یه دفترچه‌ی شخصی چیزی برای خودمون بنویسیم و خودمون بخونیم.
و البته این به معنی این نیست که نسبت به مسائل اطرافمون بی‌تفاوت باشیم. همین الآن وبلاگ‌های زیادی هستند که ضمن رعایت اصل "شخصی بودن" نظرشون رو درباره‌ی رویدادهای محلی، کشوری و جهانی ـ به مناسبت - بیان می‌کنند.
البته بیان چنین نظراتی هم باید
اولا متناسب با حیطه‌ی مخاطبان باشه(مثلا توی وبلاگستان خونسار همه به مسایل خونسار علاقه دارند و طبیعیه بچه‌ها به این مسائل بپردازند)
ثانیا نگاهی تازه به مسائل باشه نه تکراری و قبلا شنیده شده.

اما این‌که فرمودید بعضی‌ها از احوالات شخصی می‌نویسند به نظرم این دقیقا همون رسالتیه که وبلاگ به عهده داره. می‌دونید که به عدد نفوس به سمت خدا راه هست؛ من با دیدن یک وبلاگ تازه یک انسان تازه می‌بینم و دوست دارم نگاه شخصی و اختصاصی اون انسان رو به زندگی و اطرافش ببینم و ازش یاد بگیرم. شما توی هیچ رسانه‌ای نمی‌تونید چنین تجربیاتی رو ببینید.

من برای تحلیل مسایل کلان به نظر متخصصین مشهور رجوع می‌کنم اما برای دیدن یک انسان تازه و درونیاتش فقط و فقط به وبلاگ مراجعه می‌کنم.
...
بحث رسانه خیلی پیچیده و تخصصیه و من هم سوادشو ندارم. امیدوارم اگر مایل به ادامه هستید در این زمینه مطالعه کنید و اگر زحمتی نبود نتایج مطالعاتتون رو هم توی وبلاگتون بیان کنید.
باز هم ممونم.
بابام جان! سوال من اینه : آیا از اینترنت استفاده میکنید؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، چه استفاده ای؟

کشتی منو! کی خواست میزان اطلاعگیری یا به روز بودنشونو بفهمه؟

پاسخ:
بابام جان به من و تو چه!؟ صلاح مملکت خویش خسروان دانند. ایشا‌الله شما که مسئول شدی از اینترنت استفاده کن.
در ارتباط با همین موضوع ، به دنیای وب نویسی، انتقاد و پیشنهاد بازگشتم ...

پاسخ:
خوش بازگشتی
۱۹ تیر ۹۰ ، ۰۸:۵۶ مهدی حاجی زکی
گفته بودم با دوسه تا کامنت آب دار برخواهم گشت !
غلط کردم
شکر خوردم
آقا اصلا بیجا کردم
اول فصل با این یارگیری افتضاح قول قهرمانی دادم حالا توش موندم
کلا تصمیم گرفتم دیگه قول نا مربوط ندم ...

پاسخ:
طی همین یکی دو روز چه قدر پخته شدی! آفرین.
ازمون خواستید که سوال بپرسیم از شهردار و بعدش هم "به من و تو چه" نصیبمان کنید؟

خبو خودون بدونوات!

فارغ

پاسخ:
تو آخرژ جی آدمه نگنه!
همینجوری

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی