تخممرغهای خوانسار و گلپایگان
آقای صدیقیان طی خبری در وبشان نوشتهاند که آقای نکونام یکی از اعضای موثر فراکسیون حمایت از احمدینژاد شدهاند. این خبر برای من سوالی در پی دارد که فکر میکنم جوابش برای مردم خوانسار و گلپایگان مهم باشد.
سوال این است آیا آقای نکونام مردی سیاستمدار است؟
می دانیم که مهمترین شعار انتخاباتی آقای نکونام خدمت به حوزهی انتخاباتی و ارتقاء سطح رفاهی مردم این دو شهر بود. البته من شخصا با این شعار موافق نیستم و معتقدم یک نمایندهی مجلس نمایندهی کل مردم ایران است و نباید تلاشش را معطوف به حوزهی انتخابیه کند اما از آنجا که سیستم انتخاباتی و سیاسی ما اشکالاتی دارد، یک نمایندهی خوب از دید مردم کسی است که به حوزهی انتخابیه بیشتر رسیدگی کند، پس طبیعی است که نمایندگان مجلس، بیشتر درپی رتق و فتق امور حوزهی انتخابیه باشند و لااقل یک کار ماندگار و قابل دیدن برای حوزهی خود انجام دهند تا این کار توشهای باشد برای انتخابات بعدی. این جملات را هم،صرفنظر از درست یا غلط بودنشان، پیش از هر انتخابی میشنویم که:"محمودی گوگد را آباد کرد" و "شایسته پول خوانسار را به گلپایگان برد" و "صالحی فلان کار را کرد" و...
با قبول کردن این اشکال سیاسی به عنوان غلط مصطلح، سوال مهم این است که آیا نکونام در تبلیغات انتخاباتی خود صادق بوده یا نه؟
اگر فرض کنم که صادق نبوده که همین جا نقطهی پایان را بر بحث میگذارم و خداحافظ؛ چرا که وقتی نمایندهای که از تبار روحانیت باشد و از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده باشد، دروغ بگوید من ِ پَشه دیگر حرفی برای گفتن ندارم!
اما تکلیف ما این است که حمل بر صحت کنیم و بپذیریم که ایشان راست گفتهاند. حالا سوال این است که آیا ایشان از هوش سیاسی خوبی برخوردارند یا نه؟ و آیا ایشان برای خدمت به حوزهی انتخابیهی خود راه درستی را پیش گرفتهاند یا نه؟
برای پاسخ به این سوال ارجاع میدهم به تاریخچهی انتخابات ریاست جمهوری گذشته و رفتارشناسی مردم ایران در این انتخابات و خصوصا در دو فراز مهم تاریخ انتخابات ریاست جمهوری یعنی دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ .
در سال ۷۶ خوشبینترین طرفداران خاتمی هم تصور پیروزی نداشتند و در ناامیدی کامل فقط و فقط برای نشان دادن اینکه هنوز نمردهاند، کار میکردند و شاهد این ماجرا هم اینکه پس از شروع بهکار دولت دیدیم که خاتمی حتی توان پیداکردن وزرایش را هم نداشت و با آزمون و خطا و چانهزنی و بحث های فراوان توانست کابینه اش را ببندد.
در ماههای قبل از داغ شدن تنور انتخابات سال ۸۴ هم هیچ کس تصور نمیکرد که شهردار پایتخت که حتی در "رجل سیاسی"بودنش هم تردیدهای مطرح شده بود، در رقابت با بزرگانی چون هاشمی، بر کرسی ریاست جمهوری تکیه دهد. حتی در افواه نقل است که بزرگان نظام، به ایشان توصیه کردهبودند:"شهرداری تهران هم برای خدمت به مردم خوب است". و به نوعی پیراهن ریاست جمهوری را بر تن او بزرگ میدیدند.
به هر حال به دلیل همان مشکلات سیاسی که در ابتدای مطلب عرض کردم، رفتار سیاسی مردم ایران قابل پیشبینی نیست. و سرنوشت کشور معمولا در دقیقهی نود رقم میخورد. از طرفی، فعلا، جو سیاسی جامعه به نفع احمدینژاد نیست. حتی اصولگرایان نه تنها برای حمایت از احمدینژاد به توافق نرسیدهاند بلکه به اشارهی باهنر شروع به نقد احمدی نژاد کردهاند پس پیشبینی پیروزی احمدینژاد در انتخابات آینده معقول به نظر نمیرسد پس سوال جدی این است که آقای نکونام با چه توجیهی تخممرغهایشان را در سبد احمدینژاد گذاشتهاند؟ و درستتر اینکه آقای نکونام با چه توجیهی تخممرغهای مردم خوانسار و گلپایگان را در سبد احمدینژاد گذاشتهاند؟