ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

و ما ادراک مالابیوز

۱۸ شهریور ۱۳۹۰

مدتی است فکرم مشغول نوشتن چیزی درباره‌ی ابیوز می‌باشد و هر چه تقلا می‌کنم نمی‌توانم چیز درست و درمانی درباره‌اش بنویسم. اما از آن‌جا که آمار حکایت از افزایش تصاعدی موج این بیماری در مملکت دارد و اگر این پدر پیرتان بیش از این دست‌دست کند ممکن است فجایع انسانی بزرگی به وقوع بپیوندد، مجبورم طوری که موضوع شهید نشود سر و ته قضیه را هم بیاورم. بنابراین یک مقدمه‌ی کلی عرض می‌کنم و چند مطلب که در این زمینه نوشته شده را تقدیم می‌کنم. به نظرم این لینک‌ها جامع و مانع نیستند و شناخت این پدیده نیاز به اظهار نظر روانشناس دارد اما فعلا که دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. از ایزد منان عاجزانه تقاضامندم رگ غیرت و اراده و سخت‌کوشی بینندگان و شنوندگان عزیز جنبیده و خودشان در موضوع به این مهمی غور و تفحص کنند و جامعه‌ای را از انحطاط برهانند.

ابیوز داری یک چیزی است در مایه‌های ...داری. (خب از شدت ادب نمی‌توانم جای سه نقطه کلمه‌ی اصلی را بگذارم و انتظار دارم دوستان فرهیخته، خودشان آن موجود لولنده را تصور فرموده و به ادامه‌ی داستان توجه فرمایند)

شناخت رفتار ابیوز بر هر انسان آزاده و غیوری از نان شب واجب‌تر است. این رفتار می‌تواند در دوستی، نامزدی، ازدواج، ارتباط با والدین، ارتباط با فرزندان و خلاصه هر ارتباط نزدیکی بروز کند. این رفتار نشان از بیماری خطرناکی دارد که حتی می‌تواند از ایدز هم مخرب‌تر باشد چون یاد گرفتن راه‌های مقابله با ایدز خیلی ساده است اما این یکی نع. این رفتار نوعی دروغ‌گویی هم است. یعنی کسی که از این ابزار برای رسیدن به مقصودش استفاده می‌کند در واقع صادق نیست و این عدم صداقت ابتدا صمیمیت رابطه را کاهش می‌دهد و بعدتر شما را هم مجبور می‌کند برای حفظ رابطه وارد این چرخه شوید. چرخه‌ای که کم‌کم آرامش روانی انسان را سلب کرده و یک رابطه‌ی دوستانه را تبدیل به رابطه‌ای معامله‌ای و منزجر کننده می‌کند.

یادآوری می‌کنم ابیوز یک بیماری روانی است که معمولا ریشه‌های تربیتی دارد بنابراین بهتر است در درمان آن بکوشیم نه اینکه دعوا و جار و جنجال و طلاق و طلاق‌کشی راه بیاندازیم؛ آمار طلاق همینجوری بالا هست دیگر نیازی به مساعدت ما ندارد.

 

طرح موضوع

یک نمونه با نگاه به لینک قبل

ابیوز در برخورد با بزرگسالان

 

 

 

 

۹۰/۰۶/۱۸
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۱۲)

۱۸ شهریور ۹۰ ، ۲۰:۳۹ مهدی حاجی زکی
دقیقا از بیست دقیقه بعد از تاسیس پستت تا الان که حدود سه ساعت و نیم گذشته
تمام لینکها و مطالبت را خواندم و کلی هم فکر کردم
نمیدانم درست فهمیدم یا نه!
اما نظریه ای دادم که بیان میکنم
این گونه نا هنجاریها بیشتر از اینکه یک اپیدمی اجتماعی باشد یا یک بیماری؛ شبیه سادیسم است! شبیه یک بیماری روانی خطرناک است که به ضعم شما از ایدز هم می تواند بدتر باشد!
حتی از سادیسم هم بدتر
چرا که در سادیسم جسم آزار می بیند و در ابیوز روح
در دنیای مجازی هم شاهد آن هستیم چون خیلی ها را به انزوا برده!!!

پاسخ:
خیلی خوشحال شدم که وقت گذاشتی. البته به این شوری که تو دیدی هم نیست, بیماری هست اما نه در حد سادیسم و... احتمالا یه مشکل تربیتی. اما من تخصصی ندارم و نمی تونم نظر بدم. منظورم صرفا طرح موضوع و نگاه به رفتار خودمون بود.
سلام کمش گرامی
خیلی مبحث داغی رو عنوان کردین.
اما نظری در این مورد نمی دهم بجز اینکه یه سوال می کنم از تمام آقایانی که این مطالب رو می خونند.
آیا شما خودتان تا به حال حتی یکی از این رفتارها را در برخورد با خانمتان بصورت "ممتد" داشته اید؟ نمی گویم "یکبار" خطا، که هرچند آنهم هیچ وقت از ذهن بیرون نخواهد رفت.

پاسخ:
انتظار داشتم شما در این باره مفصل نظر بدید.
پره

وقت تنگو
مین دو کلمه بواژ این ایبوز..........چیشیبو

اندی نقطه چین و ..... در نچین ادم فکرژ هزار یاقاشو


شوخی به

لینک خانم دکترم ور خوند جالب به

چیای دس اول پست کره کمش

کاچن فکر این ابوز.... کفته نکرو وچاد دارنه حالد گیرنده

پاسخ:
اون اولیا ویشتر به کارد اچو. سومیه باید وچاد ورخوننده.
برای سلامتی همه دعا کنیم

پاسخ:
برای سلامتی لازمه به پزشک مراجعه کنیم.
کمش گرامی
فکر کنم از کامنت های نگذاشته، آقایون خواننده وبلاگتون اصلا از این پست خوششون نیومده، چون یه جورایی داره چشم و گوش خانومهاشونو وا می کنه و یا اینکه شایدم خدای نکرده زبونم لال یکی از این حرکات را در مورد خانومهاشان داشته اند. خوب طوری نیست، انسان تا ندونه خوب ندونسته اما از وقتی دانست دیگه مسئوله....
منهم شاید حرفی یا حرکتی داشته ام که همسرم را ابیوز کرده باشم. مهم اینکه که وقتی چیزی رو می خونیم ازش درس بگیریم.
این مسئله خیلی قابل تعمق هستش و جوانب زیادی داره. خواهرم روزهای یکشنبه ساعت 2 به وقت ایران در برنامه اردیبهشت کانال 4 روی این مسئله زیاد حرف می زنه. که حتی همون حرف هم میتونه آزار باشه. آزار چه فکری چه جسمی جبران ناپذیره. من معتقدم فکری حتی بدتر از جسمی است چون در ذهن برای همیشه نقش می بنده. نه اینکه بگم جسمی بهتره نه. اینکه اونهایی که فکر میکنند دست رو خانومشون بلند نکرده اند خیلی خوبند باید فکر کنند که حرف هم همسرشون رو آزار میده. که میگند وربالی ابیوز. یا آزار حرفی. ساده ترین مثال آزار حرفی: هی به خانومش بگه تو نمی فهمی، تو نباید جایی که من نمی خوام بری، تو هم مثل مادرت، هرچی بهت میگم تو گوشت نمی ره..... وتا چه برسه به سخنان رکیک و زشت که دیگر منتهی آزار حرفی است.
خوشحالم می بینم انسان فهمیده ای چون شما درس خود را خوب می آموزد. کاش منهم مثل شما بودم. نه فقط اقایون بلکه خانومها هم باید درس بگیرند. چه بسا که همسر (مرد) ازاری هم دیده میشه اما با شدت و آمار کمتر از زن آزاری.

فکر کنم برای اولین بار مباحث و مسائل فلسفی و روانشناسانه ای رو که بیان می کنید متوجه شدم!!
کلاً دو قرنیم افتاد

پاسخ:
اتفاقا یکی از مهم‌ترین‌هاش بود. خوشحالم کردی.
فکرشو بکن اگه بابات میتونست فکرتو بخونه

اون موقع هر ۵ دقیقه یه چک آبدار میخوردی !

.

پاسخ:
فکر کنم اگه هر کس بتونه فکر کسی رو بخونه همین حالت پیش میاد.
خوندن مطالب برام جالب بود

پاسخ:
خوشحال شدم
شکلکی که مفهوم تقاضای پست جدید رو بده چه شکلیه اون شکلک الان؟!

پاسخ:
همین شکلی که تو نوشتی. اما به خاطر اهمیت موضوع این پست نمی‌خوام فضا عوض بشه.
صد بار ودی کردی و دیدی ثمرش را
نیکی چه ودی داشت که یک بار نکردی

پس لا اقل پست جدید منو بخون ای لاکردار.......انوقت لاکردار یعنی چه؟


http://hamidhaghi.blogsky.com

پاسخ:
راست می‌گی واقعا لاکردار یعنی چی؟
یعنی بی حرکت؟!

پاسخ:
اوهم. ظاهرا که این‌طوره!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی