قیمهی غیراستاندار با تهدیگ
دو سه روزی است سیاتیکمان به طرزی دوستداشتنی عود کرده. الآن هم به ضرب و زور باکلوفن و ژلوفن پشت رول نشستهایم. اگر همینطور ادامه یابد باید چارتا شل کنندهی اساسی تزریق بنماییم تا پدرش درآید و راه بیفتیم.
دیروز قیمهی استاندارد داشتیم. و قیمهی استاندارد قیمهای است که با پلوی سفید سرو شود. اما قیمه با سبزیپلو چیز دیگری است و حسابی باب میل بنده و منزل.
امروز هدیهی دردمان مرخصی استعلاجی هستیم و منزل هم رفته خرید. بر آن شدیم تا محض خودشیرینی هم که شده سبزیپلو بار گذاریم برای خورشت(یا خورش!؟) باقیمانده از دیروز. اما از فرط غذا درست نکنی نتوانستیم دمی را پیدا کنیم. به ناچار دست به دامان ضعیفه شدیم و پوزخند از راه دورش آب سردی بود بر جوارحمان.
باشد خیالی نیست حالا که اینطور است ما هم همان راست قامتان جاودانهی تاریخ خواهیم ماند.
پ.ن: دمی توی کشوی اول بود یعنی طبق معمول تنها جایی که من نگشته بودم!
پ.نتر: پلو را دم گذاشتم و مشغول این پست شدم... با بوی تهدیگ سوخته به خودم آمدم. قصد دارم به خانمم بگویم دیدی چه تهدیگ خوبی درست کردم!
یه کمی یواش تر کلنگ بزنید ته چاه تا دیگه احتیاجی به باکلوفن و ژلوفن نباشه