ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

دو سه روزی است سیاتیک‌مان به طرزی دوست‌داشتنی عود کرده. الآن هم به ضرب و زور باکلوفن و ژلوفن پشت رول نشسته‌ایم. اگر همین‌طور ادامه یابد باید چارتا شل کننده‌ی اساسی تزریق بنماییم تا پدرش درآید و راه بیفتیم.
دیروز قیمه‌ی استاندارد داشتیم. و قیمه‌ی استاندارد قیمه‌ای است که با پلوی سفید سرو شود. اما قیمه با سبزی‌پلو چیز دیگری است و حسابی باب میل بنده و منزل.
امروز هدیه‌ی دردمان مرخصی استعلاجی هستیم و منزل هم رفته خرید. بر آن شدیم تا محض خودشیرینی هم که شده سبزی‌پلو بار گذاریم برای خورشت(یا خورش!؟) باقی‌مانده از دیروز. اما از فرط غذا درست نکنی نتوانستیم دمی را پیدا کنیم. به ناچار دست به دامان ضعیفه شدیم و پوزخند از راه دورش آب سردی بود بر جوارحمان.
باشد خیالی نیست حالا که این‌طور است ما هم همان راست قامتان جاودانه‌ی تاریخ خواهیم ماند.



پ.ن: دمی توی کشوی اول بود یعنی طبق معمول تنها جایی که من نگشته بودم!
پ.ن‌تر: پلو را دم گذاشتم و مشغول این پست شدم... با بوی ته‌دیگ سوخته به خودم آمدم. قصد دارم به خانمم بگویم دیدی چه ته‌دیگ خوبی درست کردم!


۹۰/۰۷/۰۳
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۱۱)

قیمه با سبزی پلو؟؟؟؟؟

یه کمی یواش تر کلنگ بزنید ته چاه تا دیگه احتیاجی به باکلوفن و ژلوفن نباشه

پاسخ:
به جنگ طعم‌ها برید خوش می‌گذره. آه از این چاه‌ها...
سلام
پس با این حساب برای کشف کمش باید بگردیم دنبال کارمندی که امروز به خاطر سیاتیک مرخصی استعلاجی داشته و در ثانی از منزلش بوی ته دیگ سوخته با طعم سبزی پلو به مشام میرسیده.
از یابنده خواهشمند است ایشان را معرفی نکند. چون ما به کمش ناشناس خو گرفته ایم و دوست داریم همچنان ناشناخته باقی بماند. آنهم کمشی ناشناس با خوراکی عجیب(به عبارتی غیر استاندارد!)

چاه نکن بهر کسی

اول کسی دوم خودت

پاسخ:
شرمنده چاه کندن بهر کسی تنها کاریه که بلدم!
۰۳ مهر ۹۰ ، ۱۸:۳۰ مهدی حاجی زکی
از خانه برون آ که سرت تکه هوایی بخورد ...

نوشته هایمان این روزها هم چون آش پختنت گاهی بدون دمی دم نمی کشند و گاهی ته دیگ میشوند
این روزها هوای پاییزی همه را خانه نشین کرده و مغزهایشان را خانگی!
وسیع باش و به وسعت دریا بنگار
جوال دوزی به خود زدم و یک سوزن به تو...

وای خدایا.من فهمیدم چرا این درد کوفتی اپیدمی شده.مال وبلاگ نویسیه
ولی خداییش مرخصی استعلاجی برای سیاتیک بیشتر از مرخصی برای سرماخوردگی به آدم میچسبه.همچین طولانی و باحال.بعدشم آدم میشینه خونه دست به سیاه و سفید نمیزنه آی کیف میده...

پ ن :

پاسخ:
واقعا کیف می‌ده. می‌شینی و دستور می‌دی و برای خالی نبودن عریضه گاهی آی و وایی هم سر می‌دی.
یه مرخصی از چاه کنی بگیری درد سیاتیکت خوب خوب میشه....
بعد این آقایون میگند چرا خانومها غر می زنند. خوب برا این کاراشونه دیگه....
رفته بودم مهمونی چند روز پیشا... بعد از اینکه خانوم خونه برامون بستی آورد آقای خونه قوطی بستنی رو گذاشته بود تو فریزر اما در فریزر رو خوب نبسته بود. خانوم خونه که بهش گفت چرا نبستی، به من گفت ببین مریم خانوم این خانوما چقده غر میزنند. گفتم این غر واسه اینه که هیچ خانومی در فریزر رو باز نمیذاره....

اون کلمه "ضعیفه" حتی به طنز هم دیگر متروکه شده...

پاسخ:
- راست می‌گی موقع نوشتنش به خودمم نچسبید.
یک سالاتی جی راستدون کرت که چاشنی غذای سوتتدون گنو!
اومحل خانامدون چنان مشت و مالدون هیدا که ابی اگر دیرز جون ام اس جی هادونگفت ، هوس کیه خوفتن ندون کرت!

پاسخ:
این یکیه یادم واشه. پره زیتر ادوات.
پعععععه به این کمردرد. کشیدم می دونم چی میگید
حقیقتش بار اولی بود که می شنیدم کسی سبزی پلو با قمیه می خوره ولی خوب نظر و سلیقه و طبع هرکسی یه جوری هست دیگه. هرکی غذا یه جوری بهش می چسبه
حالا این همه غذا چرا قیمه؟؟ یه چیز درست می کردید راحت تر باشه. یکی از دوستان ماهی شکم پر بلده توی همین دنیای مجازی هم هست چند روز دیگه سر و کله اش پیدا میشه!! (خوش دل) بهش بگید یادتون بده!!!
انشاءا... سلامتی زودتر حاصل بشه و همیشه سالم و تندرست باشید و بنگارید تا ما بخوانیم

پ ن خطاب به آقاشهرام: منم با حرفتون موافقم. کمش ناشناس خیلی دوست داشتنی تر و بهتر از کمش شناسایی شده هستش. منکه اگه یه روزی کمش رو بشناسم حتی دیگه وبلاگشم باز نمی کنم!!

پاسخ:
- قربون تو و آقا شهرام و بقیه‌ی بچه‌ها
دستان بیست راست قامت جاوید تاریخ

سلام

پست اخرم رو بخون لطفا

البته زحمت میشه ها ببخشینا

پاسخ:
بخشیدم
سلام
تحقیر 1: "استاندار" خودش غیر استانداردِ "استاندارد" است، دیگر "غیر استاندار" یعنی غیر غیر استاندارد. بنابراین تاکنون ما و هیات محترم همگی قیمه هایمان چون با برنج سفید است غیر استاندارد است و خویشتن بی خبریم!
تحقیر2: یک لحظه فکر کردم تا الان قیمه هاتونو با گوشت جناب "استاندار " بار میذاشتید که الان دیگه دل زده شدید و روی به دیگر مسئولین اوردید.
تحقیر3: دوش آب سرد واسه کمردرد بده. دیگه "دورش آب سرد" شاید منظورتون حوضچه ی نداشته ی آب یخ استخر رسالته که وقتی داخلش یک نفر میرود، "دورش آب سرد" می شود.
تحقیر 4: همیشه پای چراغ تاریکه.
تحقیر 5: به قول مادرم : نکرده کار که کار کند، پروردگار چه کار کند!
تحقیر6 : شما شل کنید تا شل کننده که میزنید دردتان نیاید، خواستید خودم عمریست متزرّقم(تزریق کننده ی تجربی).
تحقیر 7: انصافا خودم از این همه تحقیرکردن، حس خوبی بم دست نداد. اما خوب، آخه معتاد!!!!! یه ذره از پشت پی سی نشستنت بزن و بگیر بخواب تا حالت خوب بشه. به خدا نه دنیای مجازی جایی میره نه منِِ بیکار.
واستون آرزوی بهبودی سریع می کنم.
بدرود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی