گهگاهانه
۲۶ آبان ۱۳۹۰
1
این پاییز
با تمام پاییزهای تمام آدمهای تمام عالم فرق دارد انگار
من اینجا چه میکنم
من اینجا گم شدهام
2
دیگر نه همان چند کلمه
که تمام کلمات عالم یاد تو را در سینه دارند
و من فرار میکنم از هجوم کلماتی که تو را میجویند
چه کردهای با کلمات من
3
باشد تو بردی
و هیچ نگذاشتی برایم
حتی باختههایم را
4
حالا دیگر اشکها هم بهانه میگیرند
حالا دیگر بهانهها هم سراغ تو را میگیرند
به چه سپردی مرا در این باد پاییزی
به باد؟
نه... نه
این رسمش نبود...
5
دیگر چشمانم بوی تو گرفته
و نگاهم تنها امتداد نگاه تو را میبیند
گویی هزار سال است که من مرده است...
این پاییز
با تمام پاییزهای تمام آدمهای تمام عالم فرق دارد انگار
من اینجا چه میکنم
من اینجا گم شدهام
2
دیگر نه همان چند کلمه
که تمام کلمات عالم یاد تو را در سینه دارند
و من فرار میکنم از هجوم کلماتی که تو را میجویند
چه کردهای با کلمات من
3
باشد تو بردی
و هیچ نگذاشتی برایم
حتی باختههایم را
4
حالا دیگر اشکها هم بهانه میگیرند
حالا دیگر بهانهها هم سراغ تو را میگیرند
به چه سپردی مرا در این باد پاییزی
به باد؟
نه... نه
این رسمش نبود...
5
دیگر چشمانم بوی تو گرفته
و نگاهم تنها امتداد نگاه تو را میبیند
گویی هزار سال است که من مرده است...
۹۰/۰۸/۲۶