ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

تقدیر، تقصیر

۲۲ آذر ۱۳۹۰
پشت یک کامیون نوشته بود "تقدیر بی‌تقصیر نیست". نفهمیدم منظورش این بود که "تقدیر بی‌تقصیر نیست" یا "تقدیر، بی‌تقصیر نیست"؟




۹۰/۰۹/۲۲
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۲۲)

ادبیاتی که در پشت کامیونها استفاده میشه همیشه برام جالب و پرمعنا بوده یعنی در حد ایجاز بیان می شوند و اغلب برای لحظاتی ادم رو به فکر می برند!و در این جمله به نظرم اعتقاد به تقدیر و سرنوشت گوشزد شده انچه یادمه بزرگترامون میگن مانی قسمتش این به !! مین تقدیرِِژ این وانوشته به !

پاسخ:
درسته اما من معنی دیگه‌ای هم توش دیدم که کاملا برعکس معنای همیشگیه.
این یکی از اهنگ های شادمهر عقیلیه! شاید این اهنگه رو دوست داشته...... حالا تا صد روز تحلیل میکنن!!

تو ساده دل کندی ولی
تقدیر بی تقصیر نیست

پاسخ:
به هر حال برای من جمله‌ی دو گانه‌ایه. یعنی دو تا معنی متضاد داره.
چند بار خودنومش تا عمیقا به تفاوت معنی اونها پی ببرم و تا ببینم با تقدیر، تقصیرات هم میاد یا تقدیر مقصره.
رسیدم به اینکه بگم دومی.
همه چی زیر سر تقدیره! اینطور نیست؟

پاسخ:
در واقع معنی دومی اینه که تقصیرات ماست که سرنوشتمون رو می‌سازه ولی خب مثل این‌که شما تقدیر از قبل رقم خورده رو مقصر می‌دونید. جسارتا من چنین اعتقادی ندارم.
ضمن عرض سلام و عرض ادب و ارادت به پیشگاه قطب دایره وبلاگنویسی خوانساری جناب کمش خان!!! به نظر ما گزینه دومی می باشد.

پاسخ:
مخلص آن مقام منیع نیز می‌باشیم دربست به تمام نقاط کشور. ما نیز همین نظر را داریم نقطه
نظر ندادی، نظر نمیدم. :پی

پاسخ:
تو کبه برا؟ پیر کبه؟ اقلکم آدرس هاده.
به نظر من مهم نیست منظور اون چی بوده.مهم اینه که منظور ما چیه

پاسخ:
ببخشید!!؟ الان این نظر بود یا کنایه؟
هرکسی برداشت خودش رو داره با توجه به شرایطی که داره

سلام
شاید منظورش این بوده که:
"تقدیر بی تغییر، تقصیر من نیست. تقصیر تغییرات بوده که تقدیر این شده در نتیجه مقصر خودت بودی که اقتدار نداشتی با مقدرات غیر، تغییرات قصیر را به غیرت قدرت برسانی"
الان متوجه شدی یا دوباره توضیح بدم؟

از آنجا که انسان موجودی جبری و اختیاریست!هردو معنا صحیح است !
جبرا تقدیر مقصر است
و
اختیارا تقصیر خودمان است!

ولی در دیدگاه مسئولیت گریزی ایرانی معمولا جنبه جبری در نظر گرفته میشود ...

پاسخ:
البته در بحث جبرگرایی ملاحظات دارم.
من امروز دیدمش، ویرگول نداشت.
عکسشم گرفتم که برات بذارم؛ الان که خواستم آپلودش کند، دیدم کیفیت نداره. زوم دیجیتاله و 1000 تا دردسر.

پاسخ:
ولی واقعا از زحمتت تشکر می‌کنم. وجدان کاریت منو مرده.
برادران و خواهران ارجمند توضیح دادند. اما اینو هم تفسیر کنید:
تقدیر تقویم انسانهای عادیست و تغییر تدبیر انسانهای عالی

۲۳ آذر ۹۰ ، ۱۸:۳۵ مهدی حاجی زکی
کامیونی که حرفشو زدی چند ساعت پیش جلو چشام بود
خوش دل عکسشو گرفت که واست بفرسته
چند لحظه پیشم بار زد رفت تهران
گمونم تقصیر خودش بود که رفت تهران
می تونست بار مشهد بزنه یه زیارتم بره ...
خلاثه تقدیرش رو خودش رقم زد تقصیری نداشت تقدیر بی چاره !!

پاسخ:
بد نیست یه شعبه‌ی فرهنگستانم برای لغات جدیدالاملای خودت باز کنی.
تا ببینی رانندش کی بوده و چند کلاس سواد داره؟

پاسخ:
مهدی می‌شناسدش. ازش بپرس.
شما چی فکر میکنید؟
چی دوست دارید فکر کنید؟

پاسخ:
من فکر کردم کنایه بود اما دوست ندارم این فکرم درست باشه چون دلیلی براش نمی‌بینم.
سلام بر کمش گرامی

پس تقصیر من چی بوده؟
من فکر کنم دومی باشه.

با سلام و تشکر از کلام زیبایتان
بیچاره تقدیر .
تمام کاستی هایمان را به گردن تقدیر می اندازیم

پاسخ:
بیچاره ما که با مقصر دونستن تقدیر فعالیتمون رو تعطیل می کنیم و ضربه می‌خوریم.
بیشتر دوست میدارم که نباشم

تا بار دیگر نبودن را تجربه کنم

همه چیز انگار دارد دور سرم میچرخد

به دعا هم نیاز ندارم

چون دیگر فریب نمی خورم

پاسخ:
فکر نمی‌کنم نبودن هم مشکلی رو حل کنه. می‌کنه؟
عزیزی

پاسخ:
ما بیشتر
خیلی ممنون یه کلاسم امتحانش مونده. بعد خلاص تا یک ماه!
والا فکر نکنید که دانشجوهای اینجا دانشجوهای ایرانی هستند که بشه پوستشونو کند. اینجا باید بجوی بذاری تو حلقشون! خنگ ها!
طفلی بچه های ایران. منظورم خودمو میگم. چقده درس می خوندیم! چقده استادا ازمون کار می کشیدن.

پاسخ:
پس امیدوارم زودتر از شر این تنبلهای بین‌المللی خلاص شید.
نیست یاری تا بگویم راز خویش
ناله پنهان کرده ام در ساز خویش
چنگ اندوهم خدا را زخمه ای
زخمه ای تا برکشم آواز خویش
وفای به عشق

پیرمردی صبح زود از خانه خارج شد....در راه با ماشینی تصادف کرد و آسیب دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخم های او را پانسمان کردند.سپس به او گفتند:"باید از ت عکس برداری بشه تا مطمین بشیم جایی از بدنت آسیب ندیده."

پیرمرد غمگین شد,گفت عجله دارد و نیازی به عکس برداری نیست.

پرستاران دلیل عجاه اش را پرسیدند.

پیرمرد گفت:"همسرم در خانه ی سالمندان هست. هر روز صبح به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.نمی خواهم دیر شود!"

پرستاری به او گفت:"خودمان به او خبر می دهیم."

پیرمرد با اندوه گفت:"خیلی متاسفم,او آلزایمر دارد.چیزی را متوجه نخواهد شد!حتی مرا هم نمی شناسد!"

پرستار با حیرت گفت:"وقتی که نمی داند شما چه سی هستید,چرا هر روز صبح برای صرف صیحانه پیش او مروید؟

پیرمرد با صدایی گرفته گفت:

"اما من که می دانم او چه کسی است............"

پاسخ:
مگه من مرده باشم کسی دل رفیق ما رو شکسته باشه. عکس بده رول تحویل بگیر.
من تقصیر هستم
او تقدیر است

من و او می شویم تقدیری که بی تقصیر نیست .

پاسخ:
هر چی می‌خونم چیزی نمی‌فهمم. فکر کنم مغز گردوی بدنم افتاده!
کمی دقت کنید .

پاسخ:
از کمی هم بیشتر دقت کردم. باور کن عقلم به جایی قد نداد!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی