ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

همان‌گونه که بر همگان واضح و مبرهن است آدم‌ها معمولا خود را فهمیده و بعضی را نفهم می‌دانند. و همان بعضی‌ها هم به نوبه‌ی خود، خود را فهمیده و بعضی را نفهم می‌دانند! حتی ممکن است ما کسی را نفهم بدانیم و او هم ما را.
یعنی فهمیدگی و نفهمی این‌قدر نسبی است!؟ نمی‌دانم شاید باشد. شاید هم نباشد.
به هر حال به نظر من این خیلی مهم نیست. مهم این است که اگر فهمیدگی نسبی هم نباشد، لااقل شانسی هست. مثلا اگر زندگی و شرایط خودمان را مرور کنیم می‌بینیم در مقاطعی از زندگی شانس‌هایی داشته‌ایم که مسیر ما را به سمت فهمیدگی اصلاح کرده‌اند. شانس‌هایی مثل خانواده، فامیل، همسایه، معلم، دوست، دشمن. حتی چیزهایی مثل ثروت، فقر، بیماری، سلامتی و خیلی چیزهای دیگر.
پس شاید بهتر باشد وقتی با آدم نفهمی برخورد می‌کنیم شرایطش را در نظر بگیریم و از او بگذریم. حتی نفهمی را حق او بدانیم. به نظرم به رسمیت شناختن حق نفهمی، یکی از وظایف هر انسان آزاده و غیور است. و اصلا از وظیفه که بگذریم، با این نگاه، زندگی راحت‌تر و زیباتر می‌شود. باور کنید.



پ.ن: در این پست "فهم" یک مثال است. چیزهای دیگری هم هستند که همین شرایط را دارند مثل: درک، شعور، احساسات، زیبایی، فرهیختگی، استعداد، مهارت‌های مختلف و....



۹۰/۱۱/۲۸
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۲۴)

"...ما را هدایت کردند به سمت فهیم بودن..."
و شاید فهیم بودن به خاطر این شانس ها، فرصت فهیم شدن از شانس های دیگه رو از ما میگیره و میشیم برای کسانی که با اون شانس ها فهیم شدند، نفهم!
و این هم می شود یک قانون کلی.
ما از این استدلال نتیجه میگیریم که هر کس حق دارد که نفهمد.

چه بسا وقتی ما خودمون و بفهم میدونیم از سر نفهمیمون باشه و یا از بد روزگار گِل نفهمیمون مقداری ناخالصی داشته و یه کم بفهمی قاطیش شده و خلاصه اگر کمی دندون رو جیگر بذاریم این یکمی هم میسوزه و میریم جزء اون دسته آدم های نفهمی که کمش حق و بشون داده.ولی مگه چقدر این چیز ها مهمه.اگر ما عادت کنیم گوش به حرف دیگران ندیم(در حد دهن نبین بودن) چه بفهم باشیم چه نفهم دنیامون میگذره.چه اهمیت داره کی چه اسمی رو ما میذاره؟

پاسخ:
واقعا مهم اهمیت ندادن به قضاوت دیگرانه. که خیلی هم سخته.
با عرض سلام و ادب و احترام
دلیل عظمت این رویش به نظر بنده حقیر در این هست که همچنان که دشمن امروز از ریزش های ما بشکن بالا میندازه
و اونو تو بوق و کرنا می کنه حتی باوجود این که فرد ریزشی عددی هم نیست فقط به دلیل اینکه از ایران و اسلام فاصله گرفته همین بهترین عامل برای استفاده تبلیغاتی اونها می شه نمونش هم بسیار زیاده . حالا چرا ما از روی آوری یک انسان که از قضا هم پدرش و هم خودش در امپراطوری صهیونیستی هالیوود اسم و رسمی دارند استفاده نکنیم ؟

پاسخ:
و حالا یه سوال دیگه هم برام پیش اومد: آیا چون اونا ریزشها رو تو بوق و کرنا میکنند ما هم باید رویشها رو تو بوق و کرنا کنیم؟
عجب پروسه سختی فهم .

کلا از قدیم گفته اند خوش به حال اونایی که نمی فهمند فلذا نفهم بودن خیلی وقتها بهتر است. چون آن کسی که نمی فهمد غصه و غمی ندارد. حتی نمی فهمد که نمی فهمد....

پاسخ:
ما فکر می‌کردیم فقط مهدی یه وقتایی چرت و پرت و بی‌ربط میگه!!!!
جناب کمش با این حرفهایتان کاملا موافقم. یعنی همیشه اگر ما خودمان را جای ادمهای دیگر بگذاریم شاید درک رفتارشان برایمان ساده تر باشد و انها را به نفهمی و ... متهم نکنیم. مثلا اگر از خودمان بپرسیم ایا اگر من شرایط زندگی رشد، تحصیلی، مالی، خانوادگی، جغرافیایی و... این آدم را داشتم من هم مثل او رفتار نمی کردم؟ کلا خوب است آدمها را همانطور که هستند بپذیریم. البته حرفهای بالا خیلی شعاریست و هر کسی از پسش برنمی اید و باید خیلی آدم مناعت طبع داشته باشد که اینگونه رفتار کند

همیشه وقتی دعوا میشه که هردو طرف دعوا خودشون فهمیده و صاحب حق و اون یکی رو نفهم تصور میکنند!

وقتی کسی کاری میکنه که ناراحت میشی، اگه فکر کنی از روی نادانی این کارو کرده بخشیدنش آسون تره ، تا وقتی که بزاری به حساب بدجنسیش!


وقتی خیلی برای خودت نوشابه باززمیکنی و حس میکنی خیلی کارت درسته و عمرا خطا کنی، کوچکترین اشتباهات دیگران در نظرت فاجعست!

پس اگه میخوای روحت خوره نگیره و از شدت حرص و خشم نابود نشی! قبول کن که همیشه یه راه دیگه هست، و شاید این ماجرا اینقدر هم که تو فکر میکنی فاجعه نباشه!

کسی که تمام عمر خود را صرف پیدا کردن عیوب دیگران میکند، هرگز فرصتی برای دوست داشتن آنها نمی یابد!

من که کلاَ نفهمیدم چی گفتی!
اینقدر فهم و نفهم کردی که رشته مطلب از دستم در رفت.
انصافاَ خودت فهمیدی چی گفتی؟

پاسخ:
ای نامردا به کسر میم
کمش به نکته خیلی جالبی اشاره کرده این فهم خودش به تنهایی هم آزار دهنده است هم می تونه انسانو از خیلی از گرفتاریها نجات بده .نفهمی زمانی آزار دهنده می شه که شما یکی از اعضای بزرگ خانواده و یا فامیلتون خودشو خیلی فیهم (از نوع کاذب) بدونه و سعی کنه که با حرف هایی که می زنه پی آزار شما بر بیاد البته که این نوع از افراد به دلیل نفهمی واقعیشون تمام دوستان و اطرافیان خود را از دست می دهند و یه سری از محرومیت ها واسشون به وجود میاد که اثرات سویی رو توی زندگی خود و اطرافیانشون می زاره ...
و البته که این وسط فرد هوشیاری لازم است که خیلی راحت بتونه افکار واهی فهمیده های کاذبو بخونه و به ریششون بخنده ...
اگه بتونی از پس فهمیده های نفهم توی این دوره زمونه بر بیای خیلی انسان هنرمندی هستی چون اول از همه زندگی شخص خودتو نجات دادی و در آرامش زندگی می کنی و الکی هم اعصاب خودتو خرد نمی کنی...
خداوند تمام بزرگان نفهم دنیا را به راه راست هدایت کنه و از سر تقصیراتشون بگذره..
آمین...

پاسخ:
خوش اومدید.
سلام میشه خودتو معرفی کنی؟//

پاسخ:
چار روز مهمون ما باشی خود واقعیمو می‌شناسی عزیز دل. طوری که دیگه اسم و عکسم برات بی‌اهمیت می‌شه.
۲۹ بهمن ۹۰ ، ۱۹:۴۲ مهدی حاجی زکی
مث همیشه حرف درست و حسابی زدی
خوبیه ناشناس بودنت می دونی چیه؟
اگه آدم درست و حسابی هم نباشی همه خیال می کنند هستی!!!
چون حرفای درست و حسابی می زنی
منم خیلی دلم می خواست یه آدم بی شعور بی احساست زشت بی فرهنگ بی استعداد نفــــــــهم بودم
اما از بد روزگار
هم شعورم بالاست
هم گوله احساساتم
هم خوش تیپم
هم اینکه کلا" فرهنگ رو از روشخصیت من ساختند
با اینکه هیچی نمی فهمم ها! اما همه فکر می کنند خیلی می فهمم ...خیلی
به این شاطر خان هم با عرض ادب و احترام باید عرض کنم این گوری که داری بالا سرش گریه می کنی مُرده که توش نیست هیچی زیادی هم گریه کنی میان خودتو توش چال می کنند...

پاسخ:
این گور منو هم خوب اومدی.
زندگی ارزش بودن داره اما اینجا ایرانه و از مهمتر اینجا خوانساره قضیه داشت بو دار میشد .

پاسخ:
خب جوری باش که بشه بود! راستی تازه داره بهار میاد تو رفتی بخوابی؟ برعکسی به خدا.
بجز موافقم چیزی دیگه ای نمی تونم بگم

پاسخ:
ممنون
۲۹ بهمن ۹۰ ، ۲۲:۵۴ محمد جدیدی
سلام همشهری گلم
خود را فهم کل انگاشتن و الباقی را نفهم فرض کردن در هرقوم وقبیله وجود دارد
ولی برای محیط خونسارمون به گمانمان بیشتر است .
هر کسی تو راسه ی خودش فقط خودش رو قبول داره
چه مسئول باشه
چه کاسب باشه
چه مسجدی وهییتی باشه
وچه وچه وچه
شاید محیط این جوری ایجاب می کنه .
شاید شرایط محیطی اینجوری بزرگمون کرده .
شاید ازبس این کلمه هارو شنیدیم دیگه عادتمون شده
-پره این عنه کبو ؟
-چندی خوژ قبیل دارو
-اینم بگودیبه
-گوژخورت

پاسخ:
آره واقعا ما خونساریا مغروریم
سام علیکم
والا مون این چیا حالیمه نگو ننان فلسفه و یه چی داژنده وا ننان چیشی و اینا

هر وقت یه پستی در مورد برنامه کودک و این چیادون بینا اچان ایزن یه کامنت تِنیری بینان حالژ ببردین!!

پاسخ:
تو قربون مانی که اندی تنیری و بیش اتنگاره.
اصلا این از همه بهتره که ما نفهم ها رو فهمیم بدونیم. هان؟.....
اصلا چرا فکر می کنیم کسی نفهمه؟

پاسخ:
خب چون خودمون رو فهیم میدونیم، هر کس مخالف ما باشه طبیعتا نفهم محسوب میشه دیگه!
خوش به حال بعضیا ...............................................................................

پاسخ:
منظورت نفهم‌ها بود؟
فهما ؛فهمو ،فهمت ،...!!!ای بزرگوار اگر در همه شرایط همدیگر رو بفهمیم دیگه دلیلی بر نفهم بودن دیگران (که خود نیز دیگرانیم از برای دیگران!!)وجود نداره و و لازمه اون پذیرش بی قید و شرط افراده مخلص کلام

پاسخ:
دقیقا. اما مشکل اینه این کارو نمی‌کنیم بزرگوار.
پس قربون ادم چیز نفهم؟؟!

یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه
از پدرش می پرسه: پدر جان ! لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی ؟پدرش فکر می کنه و می گه : بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی . من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم. مامانت دولت هست، چون کارهای خونه رو اون اداره می کنه. کلفت مون ملت مستضعف و پا برهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه و هیچی نداره. تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی. داداش کوچیکت هم که دو سالش هست، نسل آینده است. امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردا بتونی در این مورد بیشتر فکر کنی.پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب می پره. می ره به اتاق برادر کوچیکش و می بینه زیرش رو کثیف کرده و داره توی خرابی خودش دست و پا می زنه. می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه....!؟!؟!؟. میره تو اتاق کلفت شون که اون رو بیدار کنه، می بینه باباش توی تخت کلفت شون خوابیده .....!!!!! . میره و سر جاش میخوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه.فردا صبح باباش ازش می پرسه: پسرم! فهمیدی سیاست چیست؟ پسر می گه: بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست چی هست. سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت مستضعف و پا برهنه رو می ده، در حالی که دولت به خواب عمیقی فرو رفته و روشنفکر هر کاری می کنه نمی تونه دولت رو بیدار کنه، در حالی که نسل آینده داره توی گه خودش دست و پا می زنه.

پاسخ:
پسر چی شده راه افتادی اینور و اونور این داستانو تکرار میکنی؟
تعبیر قشنگی بود
اومدن بهار و خوابیدن من
نه بابا گفتم دم این انتخابات یه چیزی از دهن و دستمون میپره می نویسیم اونوقت مامانم غصه دار میشه

پاسخ:
آره قربونت مواظب مامانت باش.
سلام
پره پس پستد کو درباره " روز گویش شیرین خوانساری "
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۰۲ اسفند ۹۰ ، ۲۲:۳۷ مسعود توکلیان
سلام
در مورد روز گویش اطلاع رسانی خبری نگنو وا !!
حالا چه اشتی به سر زمستونی


×××× مطلبی تهیم کرتی طنز در مورد اینکه اگه خوساریا مخترع کامبیوتر هیدنده با چه کلماتی مواجه هیدمین
استارت = درگیسنه
شات دان = واکشنه
هنگ = وابیچینکا یا بیمیزکا
اپن = واکر
آندو = ورگرنه
ردو = درگرنه
ماکسیمایز = هاکش
مینیمایز = همکش
ریست = واگورنه
ویندوز = هل دمنه
دیلیت = وربکنه
فایل = دسک
کانکت = بیدیسنه
اینتر = هشار
چهل تا تر کلمه داران دوست داربدین بخچدون وانویسان

شممدون بخیر

پاسخ:
نمفیما "حالا چه اشتی به سر زمستونی " و "شممدون بخیر" یعنی چه!؟
سلام. بخچه جشن انگاشتمون یاددون وانشو! بیدین حتما. 4 تا 6 پیشمبه!
بدوینان!

پاسخ:
کا؟
یاقادون خیلی خالی به. سالن هلال احمر!شاید جی نبه!خداوکیلی نومیدین؟چیدون جی نشنفت؟!

پاسخ:
خیلی برنامه خبی دسدون در نکرو. یگ گزارش کاملی هاددین. سی‌دیژ چی منتشر کردین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی