ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

مثلا سفرنامه

۱۵ فروردين ۱۳۹۱

بالاخره نمی‌شود که در خونسار زندگی کنی و زمستان دشوار را بگذرانی و عید را بی سفر نتار کنی که؛ می‌شود؟
بعضی می‌گویند نمی‌شود اما به نظر من می‌شود اما فرض کردم نمی‌شود و زدم به چاک جعده.
برای من مقصد مهم نبود. مهم این بود که زیاد درگیر سفر شلوغ و باعجله و پراضطراب نشوم. برای همین یک مسیر آزموده و ساده و خلوت انتخاب کردیم و یا علی از تو مدد.
این که کجا رفتیم و چه دیدنی‌هایی دیدیم دردی از کسی دوا نمی‌کند چرا که دیدنی‌ها را فقط باید دید. پس فرض کنید شهری در همین ایران خودمان بود و مثل باقی شهرهای مام میهن با خصوصیات خاص خودش.

وقتی به شهری جدید می‌روم دوست دارم کمی در کوچه‌ها و خیابان‌های معمولی و فرعی و غیر توریستی‌اش ولگردی کنم. در یکی از این ولگردی‌ها صدای چندین گنجشک روی درختی توجهم را جلب کرد. دقت که کردم دیدم فقط سه گنجشک روی درختند و چنین سر و صدایی راه انداخته‌اند! بیشتر که دقت کردم دیدم قضیه‌ی مثلث عشقی است! ظاهرا فقط چنین چیزی می‌تواند چنان سر و صدایی راه بیاندازد.
در همان ولگردی مذکور به یک گل‌فروشی هم برخوردم. پر از گل‌های عجیب و غریب که تا حالا ندیده بودم، و البته با قیمت‌های عجیب و غریب: یک کاکتوس بیست و پنج سانتی که چندتا برگ نخل بر سرش روییده بود و زیرش نوشته بود نخل ماداگاسکار 95/000 تومان و یک درختچه نیم متری که مثل درخت حرا ریشه‌هایش بیرون از خاک بود و زیرش نوشته بود 180/000 تومان. من که تا حالا گل به این قیمت ندیده‌ بودم!

و معلم من در این سفر کودکی سه ساله شد! به من یاد داد دوست داشتن خالص یعنی چه. به هیچ وجه حاضر نبود متکای سیندرلایش را به من بدهد اما بغلم می‌کرد و با تمام توان می‌فشرد و می‌بوسید می‌گفت آقا... خیلی دوستت دارم.
دوست داشتنی ناب و خالص؛ بدون هیچ پسوند و پیشوندی، بدوت توقع اسباب بازی و عروسک، بدون توقع چیپس و پفک و پاستیل، بدون مشروط کردن محبتش به چیزی، بدون حسابگری و مصلحت‌سنجی و یا خجالت در ابراز آن...
خیلی تعجب انگیز بود چون قبل از این سفر ارتباط خاصی با او نداشتم. گاهی خیال می‌کردم روحی بزرگ در او حلول می‌کند و به من درس می‌دهد...

خلاصه سفری خوش بود. بدون عجله‌های مرسوم سفری بدون اصرار برای دیدن تمام دیدنی‌های بین راه و مقصد، بدون نگرانی شام و ناهار و سوغات. بدون هر چه عادت نقش بسته بر آداب لاجرم...

و آلبوم این سفر مدارای شهرام شکوهی بود، خصوصا آهنگ "مدارا" که چه کرد با من...

...


پ.ن:

1 - روز دوازدهم سلانه سلانه برگشتیم و سیزده را هم در باغی خودمانی به در کردیم و چهارده را هم به خودم مرخصی دادم و کنج خانه نشستم. حوصله‌ی بیرون نداشتم. حتی به دخترم هم اجازه دادم به مدرسه نرود و گفتم خودم با خانمتون صحبت می‌کنم؛ آخر نمی‌شود که بعد از بیست روز تعطیلی بچه را یه هو فرستاد وسط قیل و قال مدرسه که، می‌شود؟
اما تا دوستش زنگ خانه را زد بیدار شد و گفت استرس دارم؛ برم مدرسه راحت‌ترم!
 
2 - برنامه مورد علاقه‌ام قبل از شروع سال جدید کلاه قرمزی 90 و بعد از سال جدید کلاه قرمزی 91 و شخصیت مورد علاقه‌ام به جز ببیی گرامی، فامیل دور بود. عاشق لحن و دیالوگ‌ها و جدییتش در تخصص دربانی بودم.

3 - تزئینات امسال شهر خیلی زیبا بود دست باعث و بانیش درد نکند.

4 - هنوز ساعت روی میزم را جلو نکشیده‌ام. دوست دارم وقتی پشت میز هستم استرس گذر زمان نداشته باشم.

5 -  یک چیز دیگر اینکه من علاقه‌ای به تبریکات اس ام اسی و تلفنی و ایمیلی و وبلاگی و غیره ندارم؟ به نظرم بیشترشان از روی وظیفه است یا شاید هم نوعی عادت. البته محکومش نمی‌کنم، فقط اهلش نیستم.
و بدینوسیله از تمامی دوستان و آشنایان که از قراء و قصبات دور و نزدیک به نحوی از انحاء برای بنده سالی خوش آرزو کردند صمیمانه عذر می‌خواهم که جوابشان را ندادم. این را هم بگذارند
به حساب نفهمی بنده. به قول فامیل دور "آخه آدم این‌قدر نفهم!؟"




۹۱/۰۱/۱۵
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۲۲)

__سلااااام_________________$$$$$$$_______________$$____
______خوفی ؟؟___________$$$$$$$$$$___________$$$$$___
________________________$$$$$$$$$$$________$$$$$$$$__
_______من آپم_____________$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$___
__________________________$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$__
____بدو منتظرتم_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___
___________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___
_________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____
________________$$$______$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$____
______________$$$$$$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$$$____
_____________$$$$$$$$$$_____$$$$$$$$_$$$$$_____
___________$$$$$$_$$$$$$$$__$$$$$$$___$$$$_____
__________$$$$$_____$$$$$$$$_$$$$$$____$$$_____
_________$$$$__________$$$$$$$$$$$$$$___$$$____
_______ $$$$____________$$$$$$$$$$$$$$___$$$____
______$$$_________________$$$$$$$$$$$$____$$$$$$___
___$$$$$$___________________$$$$$$$$$$
آرزومند آرزوهــــای قشنگت

لطفا منو با نام تنهایی و بیکسی لینک کن بعد بهم خبر بده با چه نامی لینکت کنم, وقتی اومدی اگه از وبلاگم خوشت اومد لطفا یه رای هم بده که وبلاگ برتر ماه بشه

راستی هروقت آپ کردی بهم خبر بده.باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منتظر حضور سبزت هستم
موفق باشی
۱۶ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۳۷ بهمن بنی هاشمی
نمی دونم اینا که میان مثل بالایی نظر می دند از رو نمی رند؟

پاسخ:
ناراحت نشو عزیز. مقتضای طبیعتش این است. البته طرح قشنگی هم درآورده طفلک.
رسیدنت بخیر.
عقب افتادی ها!

پاسخ:
تازه فهمیدی؟
۱۶ فروردين ۹۱ ، ۰۸:۰۰ زهره شاه حیدری
سلام
سال نومبارک.پس مسافرت خوبی داشتی ودرضمن چهارده بدرخوبی

پاسخ:
آره واقعا هر دوش عالی بود. امیدوارم سال خوبی داشته باشید.
سلام
یعنی واقعاَ سفرتون همینطور که گفتید بود؟!
تا این حد خوب و خوش و بدون دغدغه های مرسوم؟!
اگه اینطوره که خوش به حالتون.
انشاا... که همیشه واستون همینطور باشه.
موفق باشید.

پاسخ:
یعنی واقعا خیال کردی دروغ میگم!!!؟ شهرام اول سالی شروع نکن. بیا و امسال آدم باش. فرشته بودن بسه دیگه!
درود بر جناب کمش بزرگوار
رسیدن بخیر
طبق معمول فیض بردیم

پاسخ:
درود بر جناب جناب
عیدی که مسافرت بروم را به یاد ندارم معمولا اینطور بوده که هفته اول میهمان داشتم هفته دوم هم عید دیدنی رفتم. این عید دیدنی که مثل همین اس ام اس ها یک جور انجام وظیفه است را هیچ دوست ندارم. عید را دوست دارم برای خودم باشم .خود خودم . کاش مامانها هم میشد گاهی مرخصی بگیرند.

پاسخ:
خب بچه که بزرگرتر بشه میشه ازش مرخصی گرفت. فعلا مهمترین چیز اونه.
سلام بر کمش بزرگ و گرامی
خیلی لذت بردم از خواندن سفر نامه
خداییش 13 را باید ساده و بی آلایش سپری کرد بوی دود آتیش و پختن غذا روی اجاق ذغالی و پوشیدن لباس های مخصوص 13 برای ما که کل سال باید لباس رسمی و اداری بپوشیم خیلی لذت بخشه.من که 13 امسال واقعا بهم خوش گذشت و هر شیطنطی که دلم می خواستو انجام دادم تا حدی که 14 را به خودم مرخصی دادم.ان شا الله که تمام ایام سال به کامتون باشه.

پاسخ:
خوشحالم که از ایامتون لذت بردید. این خودش یه هنره.
http://hamidtarighat.blogfa.com آقا اجـــــازه: /
http://kholdestan.blogfa.com
....

________§__§____§§§§§§§§§
_________§_§___§§§§____§§
___§§§____§§__§§§§_____§§
___§§§§§§__§_§§______§§§
____§§§§§§_§§§___§§§§§§
______§§___§§§__§§__§§§§
_______§§§__§§§_______§§§
_________§§§__§§§§_____§§
___________§__§§_§§§§§§§§
___________§§§§§_§_§§§§§
____________§§§§___§
_____________________§
_________§§§§§§§§§§____§
_______§§§§§§§§§§§§§§___§
______§§§§§§§§§§§§§§§__§_§§§§
______§§§§§§§§§§§§§§§___§§§§§§
__§§§§_§§§§§§§§§§§§§§§___§§§§
_§§§§§§_§§§§§§§§§§§§§§___§§§_§
__§§§§____§§§§§§§§§§§___§§§§_§
___§§_________§§§§§____§§§§_§
__§§________§§§§§§§§§§§§§§_§
__________§§§§§§§§§§§§§§§_§
________§§§§§§§§§§§§§§§___§
_______§§§§§§§§§§§§§§______§
______§§§§__§§§§§§§§§
_____§§§§___§§§§§§§§§
____§§§§____§§§§§§§§§
____§§§____§§§§§§§§§§
____§§§__§§§§§§§§§§§§§§
____§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§
___§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§
___§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§
____§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§
________§§§§§§___§§§§§
_________§§§§§___§§§§
_________§§§§§__§§§§
________§§§§§§_§§§§§
_______§§§§§§___§§§§
______§§§§§§_____§§§§
______§§§§§
______§§§§
______§§§




سلام
عید و نوروز و سال نو و ماه جدید و ..... مبارک


من با خانم الهام خیلی موافقم

اینکه بخواییم فقط با عید به یاد فامیل باشیم و عید و عید دیدنی که تموم شد خداحافظ تا سال دیگه خیلی جالب نیست
به نظر من بهتره اون عید دیدنی یا تبریک گفتن سالی یه بار هم نباشه

حالا بگذریم از مابهترون که حتی حاضر نیستند یک بار تو سال هم دیگران رو ببینید یا احترامی از سر اجبار براشون قائل باشند


( ببخشیدا ....... خیلی دلمون گرفته بود از خیلیا ........ )

پاسخ:
سخت نگیر بذار هر کس هر جور دوست داره باشه. تو هم همینطور.
همشهری سلام
مثل همیشه ساده وزیبا
موفق باشید

پاسخ:
چاکر آن جناب نیز میباشیم دربست.
رسیدن بخیر
از نظر من ایام عید باید با شلوغی باشه وگرنه که عید نمی شه. میشه مثل بقیه روزها.
منم این اس ام اس ها رو که همه برا هم میدن رو نه تنها دوست ندارم بلکه نفرت هم دارند. معتقدم اگه آدم خیلی ساده هم میخواد بگه بهتره از قول خودش باشه تا مفصل باشه اما کپی.

پاسخ:
- آره این تکراری بودنش که بدجور تو ذوق میزنه.
۱۷ فروردين ۹۱ ، ۰۹:۵۴ مهدی حاجی زکی
سفرنامه ات هم مثل خودت عجیب و غریب است و البته چقدر قریب است !!
میدانی چه چیزی جذابت می کند؟
این تفاوتت با بقیه!! این غیرقابل پیش بینی بودنت!! این یهویی بودنت ...
سفر می روی به جای تفریح و تفرج می روی ولگردی!
معلمت می شود کودکی سه ساله که تاکنون هیچ ارتباط خاصی با او نداشتی!
روزی از موسیقی کلاسیک حرف می زنی و گاهی همسفرت می شود شهرام شکوهی!!
هرسال از اینکه بگویی ساعت را جلو نکشیده ام احساس غرور می کنی و شاید هم لذت می بری و شاید هم جلو می کشی و فقط ادای جلو نکشیده ها را در می آوری ...
از امکانات و تکنولوژی استفاده می کنی و هرجا باب میلت نبود غُر می زنی و فلسفه می بافی که چون از روی عادت و وظیفه است علاقه ای نداری!!
هر جا هم کم می آوری می گویی دور از جانت نفهمی و بر نفهم جماعت حرجی نیست ...
آخر تو چی شی بیدی تو این ابادیه؟!!!
بنده تمام قد در مقابل این همه تفاوت می ایستم چون عاشق متفاوت بودنم ...

پاسخ:
یعنی آخر نظر دادن خودتی. آدم کیف میکنه نظراتو میخونه. دشمونم که میدی به آدم میچسبه. دمت گرم و سرت خوش باد.
این مسافرت رفتن و بازدید از اماکن تاریخی هم کلیشه ای بد تر از دید و بازدیده عیده کمش جان
میبینی که چهارتا جوون از کوه میان بالا با بدبختی و کوله به دوشی و نک و نال که مثلا اومدن از چک چک بازدید کنن! بعد اون بالا هر هر میخندند!!!!!!!!
یا مثلا میره تخت جمشید میشینه روی شیر دال!!!!! که عکس یادگاری بگیره
میره رو گنبد قابوس مینویسه یادگاری از افشین!
می خواستم یه پست بذارم راجع به این وظیفه ی عبادی -سیاسی!! بازدید از اماکن تاریخی!
مثل همیشه حال نداشتم.


سلام. سال نوتون مبارک. نمی دونم قبلا اینو گفته بودم یا نه!
اتفاقا ما هم اصلا عیدها دغدغه های کجا بریم و چی بخوریم و این جور مسائل رو نداریم. چون اولا معلومه که کجا باید بریم! -یعنی جراتشو نداریم که بگیم اونجارو نمیریم!!- واسه پخت و پز هم که خدا نگه داره مادر خانم و خواهرخانمها رو. تفریحات سالم هم که بر عهده باجناق و برادر خانم. خوب چی می مونه؟ خواب و استراحت و گهگاهی برداشتن یه دوربین و گشت و گذار به هرجایی که ارزش دیدن داشته باشه و انصافا مگه میشه جایی پیدا کرد که ارزش دست کم یک لحظه مکث و تامل نداشته باشه؟
برخلاف شما امسال نمیدونم چی شد واسه اکثر کسانی که توی گوشیم شمارشونو داشتم پیام تبریک دادم. بگذریم که بعضی هاشون مثل شما عادت به این قرطی (قرتی؟)بازی ها!!! نداشتند ولی خداییش نه از روی عادت و وظیفه که از روی دوست داشتن بود. حتی باور کنید به یک نفر هم از روی تملق پیام تبریک نفرستادم. برای هر کسی بود صرفا دلیلش همانی بود که در پست قبلی وبلاگم بود. یعنی به هم بگوییم: با همه مشغله های کاری باز هم بدان که به یادتیم!
سال خوبی داشته باشید

پاسخ:
من گفتم عادت نگفتم تملق. و در مورد تو مسایل دیپلماتیک هم بی تاثیر نیست احتمالا.
راستی خواستم یه ابتکاری به خرج بدم:

آخر.......

پاسخ:
این سعید تمام ابتکارات رو تو نطفه خفه میکنه!


حس کردم دارم یه فیلم درام نگاه میکنم

پاسخ:
خیلی سعیدی
اینکه علاقه ای به تبریکات اس ام اسی و از این قبیل ندارید نشون میده کلا اهل اس ام اس و ....اینها نیستید ولی در نظر داشته باشید گاهی یک تلفن و حتی یک پیام از دل برآمده نه کپی میتونه یک زندگی و اغراق نکرده باشم یک روز فردی که دریافت کننده است رو متحول کنه فردی که مثل اون معلم سه ساله شما رو بی قید و شرط دوست داره ولی شما از این بی قید و شرطی خبر ندارید چرا که احتمالا فلسفتون اینه که افراد بزرگسال محبت مشروط دارند و حال انکه اطراف ما هستند بزرگانی که قلب کوچک و مهربانی دارند و محبتی نا مشروط!!اهنگ انتخابی هم باب سلیقه من بود.

سلام کمشم
ممنون از نظرتون اما خواهش داریم تا خواهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــش .

خیلی جالبه پس خدمتون عرض کنم یکبار دیگر اطرافیانتون رو ورق بزنید !! و من این چشمداشت رو در این دنیای مجازی بهتر درک کردم نظر میذارن تا شما هم به وبلاگشون برید و نظر بذارید دوست ارجمند مدتی به وبلاگ دوستان سر بزنید ولی نظر نذارید بعد پی گیری کنید نظر دهندگان وبلاگتون رو!! و مروری که بر نظرات شما و دوستان وبلاگ نویستون داشتم حتی بعضی بدون خوندن پستی که گذاشته شده نظر می دهند تنها برای....!البته با شخصیتی که از شما درک کردم شما جز همون معدود افراد هستید که می نویسید و نظر میگذارید بدون چشمداشت . ولی با این اوصاف برام جالبه همچنان می نویسید و به این محبت مشروط پاسخ می دهید علی رغم اینکه موافق این محبت های مشروط نیستید!ارادتمند....

پاسخ:
ضمنا من محبت با چشمداشت رو بد نمیدونم. این هم نوعی از دوستیه و اتفاقا اکثر قریب به اتفاق دوستیهای بشری از همین جنسند. حرفم این بود که اهل تبریکات اس ام اسی و... نیستم اما محکومشون هم نمیکنم.
۱۹ فروردين ۹۱ ، ۱۴:۴۳ منتظر المهدی
سلام
ایام گل یاس
بر سینه ی زخمی و شکسته پی تسکین

جز اشک محبان نبود مرهم زهرا
در نورالمهدی منتظرحضور شما منتظران هستیم

توبزرگی مثل آن لحظه که بارون می باره

پاسخ:
بینان تو پیر کبه؟
این خیلی سعید که میگی .... فحشه ؟

پاسخ:
اوا خدا مرگم بده چرا فحش؟ هیچ کلامی نمیتونه تو رو وصف کنه الا سعید. باور کن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی