گاهی آدمهای اطرافمون نیاز دارند چیزی رو از ما پنهان کنند. اون چیز میتونه به ما مربوط باشه یا نباشه اما به هر حال از دید پنهان کننده، لازمه از ما پنهان بشه.
اگر آدمها رو دوست داریم اجازه بدیم هر چیزی رو که میخواند پنهان کنند. این برای خودمون هم خوبه.
پاسخ:
خب من چیزهایی رو گفتم که میشه!
پاسخ:
دقیقا. اما این حس کنجکاوی لامصب مگه میذاره!؟
پاسخ:
واقعا؟
پاسخ:
نه منظورم این نبود. دوستان قدیمی به من لطف کردند و من رو همینطور پذیرفتند. در واقع این موضوع دیگه حل شده. امیدوارم شما هم چنین لطفی بکنید.
پاسخ:
دقیقا. آسایشی که در عدم کنجکاوی هست خیلی لذت بخشه.
پاسخ:
البته این رو قبول دارم که دوست خوب عیوب آدم رو بیان میکنه ولی این به اختیار خودش باید باشه نه کند و کاو ما.
پاسخ:
ای بابا چرا اینقدر زود جوش میاری. شاید یه غلطی کرده که نمیخواد تو بفهمی و اون روی اسبد بالا بیاد.
پاسخ:
شرمنده مخالفم. به نظر من آدما حق مول بودن دارند. چه نزدیکان و چه دوران و در هر حدی که خودشون دوست دارند.
پاسخ:
به جان عزیزت قسم که دوستان قدیمی منو همینطور پذیرفتند و جدیدها هم کم کم عادت میکنند. این موضوع دیگه مسئله من نیست. منظورم همین بود که تو پست گفتم.
پاسخ:
درسته این یکی از خصوصیات ژنتیک ماست. و تقریبا هممون هم بهش اذعان داریم اما معمولا معتقدیم دیگران اینطورند نه ما. در واقع یه صفت نسبیه بین ما.
پاسخ:
یادآوری میکنم منظورم چیزهاییه که فرد به دلایل شخصی دوست نداره بیان کنه.
پاسخ:
-من نمیدونم کمش چه تصویری از من ارائه میده اما شک نکن که من هم عصبانی میشم، تحت فشار قرار میگیرم، اشتباه میکنم و ... هممون آدمیم.
ژیر لاحاف پیداوو پره