ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

بر چه می‌گریم!؟

۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۱

عزیزی می‌میرد و ما گریه می‌کنیم. دلیل گریه هم روشن و بدیهی است: عزیزی مرده.
اما آیا واقعا به همین روشنی است؟ آیا می‌شود دلیل را در همین دو کلمه خلاصه کرد؟ برای باز شدن موضوع ببینیم که دقیقا به چه چیز گریه می‌کنیم؟

- بعضی یاد مرگ خودشان می‌افتند؛ که مرگ نزدیک است، که آماده مرگ نیستند، که اگر مردند تکلیف مال و فرزند چه می‌شود، تکلیف طلبکاران و بدهکارن چه می‌شود؟ که این همه کار نکرده مانده، که این همه راه نرفته مانده... و خب روشن است که این خودآگاهی نگران کننده و گریه‌آور است.

- بعضی به دلسوزی برای خودشان گریه می‌کنند. دلشان برای خودشان می‌سوزد که فرزندشان را از دست دادند. که همسرشان را از دست دادند. که پدر یا مادرشان را از دست دادند. که برادر یا خواهرشان را از دست دادند. این‌ها در واقع مویه فراق سر می‌دهند و از دوری می‌گریند. روشن است که ندیدن کسی که عادت به دیدنش داریم سخت است و گریه‌آور.

- بعضی به دلسوزی برای بازماندگان گریه می‌کنند؛ که طفل دلبندشان را از دست دادند، که جوان‌شان از دست‌ رفت، که برادر و یا خواهرشان از دست رفت، که پدر و مادرشان فوت شد. این‌ها هم به نوعی دلشان بر غم فراق مصیبت‌دیدگان می‌سوزد. به این که انسان‌هایی، عزیزی را از دست داده‌اند و در غم فراقش ناراحتند و این ناراحتی دل انسان را می‌آزارد و در نتیجه گریه را سبب می‌شود.

- بعضی هم به دلسوزی برای فوت شده گریه می‌کنند. که طفل بود و بی‌گناه و معصوم، که جوان بود و کام دنیا نچشیده، ‌که میانسال بود و کام فرزند ندیده، که پیر بود و مظلوم و بی‌آزار...

اما آیا گریه این گروه آخر واقعا توجیه دارد؟ آیا معقول است برای طفلی که فوت شد، جوانی که ناکام ماند و میانسال و پیری که مرد، دل بسوزانیم و گریه کنیم؟

من موافق این گروه نیستم؛

اگر از دید یک مومن به مسایل نگاه کنیم می‌بینیم که فرد فوت شده در واقع به زندگی ابدی پیوسته یعنی به چیزی که غایت هر انسانی است. و با توجه به شرایط اجتماعی -که نگه داشتن دین در آن مثل نگه داشتن آتش در کف دست است و هر چه عمر بیشتر شود بار گناه بیشتر می‌شود- انسان هر چه زودتر بمیرد، زودتر خلاص می‌شود و کمتر گناه می‌کند. کما این که گفته‌اند دنیا زندان مومن است و قاعدتا رهایی از این زندان آرزوی زندانی.

اما اگر از دید یک بی‌دین به مسایل نگاه کنیم هم وضع چندان فرقی ندارد. یک بی‌دین اعتقادی به روز جزا ندارد و در نتیجه دنیا غایت اوست. خب سوال این‌جاست که آیا لذات دنیا به سختی‌ها و مشکلاتش می‌ارزد؟
مشکلات مالی، مشکلات کاری، مشکلات جسمی و روحی دوران‌های مختلف عمر، شکست‌ها و ناکامی‌های مختلف و... در مقابل لذات دنیا که شامل سائق‌ها و لذات روحی و روانی است، ارزش تحمل کردن دارند؟
خب پاسخ به این سوال خیلی شخصی است و نیاز به تجربه و مطالعه فراوان دارد؛ مطالعه در احوال خود و نگاه به تجارب دیگران خصوصا تجربه‌ی پیران. اما به نظر من اگر یک آنالیز دقیق و همه‌جانبه از 70 سال زندگی یک انسان معمولی انجام دهیم، خواهیم دید که مشکلات بیش از خوشی‌هاست. و اگر با دید حسابگرانه هم به دنیا نگاه کنیم، زودتر مردن، خصوصا قبل از رسیدن دوران پیری نوعی خوشبختی است.

پس دلیلی وجود ندارد برای فردی که فوت شده دل بسوزانیم. بهتر است فکری به حال خودمان بکنیم.




۹۱/۰۲/۲۸
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۳۱)

شاید دلیلش اینه که همش از عذاب و درد و سختی های شب اول قبر برای ما گفتن و این باعث میشه که دل به این زندان (دنیا) ببندیم و نخواهیم از اون دل بکنیم.اینطور که از عذاب های درد ناک اون دنیا گفته میشه از نعمت هاش کمتر صحبت میشه و شاید همین دلیلشه که ما مشکلات این دنیا رو تحمل میکنم و از اون دنیا میترسیم

پاسخ:
اگر واقعا به اون دنیا معتقد باشیم و ازش بترسیم خیلی خوبه. باعث میشه گناه نکنیم.
....و زمانی که ناخواسته قدم به دنیا می گذاریم اعتراضمان را با گریه های اوان تولد به گوش صاحبانمان می رسانیم و لیکن آنها خرسند و خوشحال از به دنیا آمدنمان و بی خیال دادو فریادمان (و تازه اگر با سکوت قدم به این دنیا گذاریم مشکوک می زنیم)و زمانی که باز ناخواسته میخواهیم این دیار را ترک نماییم خود آرام و لیکن این بار صدای اعتراض اطرافیانمان به گوش می رسد... ما را چه می شود؟ ادامه دارد...

پاسخ:
ما را هیچی نمیشود فقط با همه چیز احساسی برخورد میکنیم.
۲۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۳:۳۰ موضوع آزاد در خوانسار
سلام
اولا یه غلط املایی داشتید 7 خط مونده به آخر
دوما من تا حالا دقت نکرده بودم به کدوماش گریه میکنم ولی بیشتر خودم را میذاشتم جای اون طرف و دلم برا خودم میسوخت به خاطر اینه که من هیچ وقت برای یه فرد پیر گریه ام نمیگیره

در کل ممنون به خاطر یادآوری جالبتون

یاعلی

پاسخ:
خوشحالم که بهش فکر می‌کنی.
دین ما اینطوری نیست که برامون شرح دادن
جهنم برای کسانیست که همه چیز را برای خود پسندیدند و برای دیگران ناپسند شد .
فقط اینو میدونم که حق امثال ماها پایمال نمیشه و روز جزا منتظر همشون هستم .

پاسخ:
واقعا پیدا کردن دین‌دار واقعی کار سختی شده این روزها!
حیات و مرگ، دو مخلوق از مخلوقات خداوندند، موقعی که مرگ فرا می رسد و در آدمی وارد می شود، در هیچ چیزی وارد نمی شود مگر اینکه حیات از آن خارج می شود.»

- شداید مرگ؛
- مرگ انتقال است نه پایان؛
- دلیل تنفر و ترس از مرگ؛
- راه غلبه بر ترس از مرگ:
برای آنکه افراد با ایمان در موقع مرگ، کمتر دچار ترس و تشویش باشند، باید بکوشند در ساعات آخر زندگی هر چه بیشتر متوجه عفو و رحمت الهی باشند و روح خویش را با حسن ظن به خداوند، تسلیم فرشته مرگ کنند.
و برای اینکه در آن ساعات آخر بتوانند چنین حسن ظنی داشته باشند باید در کل زندگی خود این حسن ظن داشته باشید کنار آمدن با مرگ عزیزان یکی از دشوارترین کارهاست که معمولاً برای آن آمادگی ندارید. همانطور که انسانها با هم متفاوت هستند، مرگ آنها هم متفاوت است. تنها نقطه اشتراک همه انسانها این است که همه روزی می‌میرند.
وقتی با مرگ یکی از عزیزان دست و پنجه نرم می‌کنید زمان خوبی است که مرگ خودتان هم بیندیشید. کار آسانی نیست اما اگر خودتان اینکار را نکنید، کس دیگری اینکار را برایتان می‌کند. از دست دادن یک عزیز خیلی دشوار است اما سخت‌تراین است که خودش کاری برای آماده کردن خود برای آن نکرده باشد. باید همه چیز را از قبل پیشبینی کنید. اینکار باعث می‌شود بعد از مرگتان کار بازماندگانتان ساده‌ترشود.

پاسخ:
جالب بود. اگه یه دست به سر و گوش این نظر میکشیدی خودش یه پست وبلاگی بود.
۲۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۱۵ مهدی حاجی زکی
مرسی پست
روحم تازه شد
مجبور شدم منم در موردش بنویسم
یه دوستی می گفت: اینکه به صاحبان عزا بگیم غم آخرتون باشه اصلا درست نیست!!
گفتم چرا؟
گفت در اصل با این حرفمون بهش میگیم ایشالله بمیری!!
یکم فکر کردم دیدم بیراه نمی گه
غم که همیشه هست پس اگه ایم غم، غم آخر باشه پس یحتمل طرف همین روزا باید بمیره تا غم نبینه ...
بابا جون مادرتون بخندید
اینطور که کمش گفته هیچ کدوم از این گریه زاریها دلیل وافعی نداره
به فکر خودمون بیافتیم ...

پاسخ:
نه من نگفتم این گریه‌ها دلیل واقعی نداره. اون سه تای اول دلیلش روشن و قابل قبوله اما چهارمی دلیلی نداره.
کلا ما میخواییم همیشه دل بسوزونیم

اما اگه واقعا کاری از دستمون ساخته باشه براشون انجام میدیم ؟؟؟؟؟؟؟

به نظر من این دلسوزی های ما شده " " عادت " "

پاسخ:
زندگیمون شده یه مشت عادت. و همین باعث شده هممون شبیه هم بشیم و آدم متفاوت رو طرد کنیم.
و اما مورد اول به نظر می رسه کمتر افراد به این فکر می کنند که مرگ خودشان هم فرا میرسه مگر آنهایی که در دوران کهولت قرار دارند( به سبب بحرانهای خاص آن سنین و وابستگی های بیشترشان )که البته به شکل غم و اندوه فروان و بعضا افسردگی نمایان می شوند.
در مورد دوم دقیقا فرمایش جنابعالی متین و بسیار این گونه هستیم ناراحت تنهایی خودمان که دیگر عزیزمان در کنارمان نیست و بعضا عذاب وجدانهایی از قبیل قدر ندانستن زنده بودنش! بی محبتی های ما در حقش!و....(چرا که گاهی گفته می شود مرده پرست های خوبی هستیم!) تا زمانی که زنده هستیم دریغ از اهدا شاخه گلی و تنها در زمان مرگ اهدا دسته گلهایی بزرگ !ادامه دارد....

سلام
کمش خان فاتحه همه چیز را خواندی رفت پیکارش رفتیاشک هایی که نا خوداگاه سراریز می شوند نثار کردی حالا اومدی فلسفه ی گریه را بردی زیر سوال .
(اگر از دید یک مومن به مسایل نگاه کنیم می‌بینیم که فرد فوت شده در واقع به زندگی ابدی پیوسته یعنی به چیزی که غایت هر انسانی است. و با توجه به شرایط اجتماعی -که نگه داشتن دین در آن مثل نگه داشتن آتش در کف دست است و هر چه عمر بیشتر شود بار گناه بیشتر می‌شود- انسان هر چه زودتر بمیرد، زودتر خلاص می‌شود و کمتر گناه ....)این جمله اشتباه که هست هیچ گفتنش هم در محیط خوانسار با شرایط فعلی اصلا درست نیست ....
کسی بر اثر فشار و زور گریه نمی کند ژس این موافق فطرت است و دین ما دین فطرت است .پیامبر اکرم در مرگفرزندش ابراهیم گریستند . تاریخ‏نگاران و سیره‏نویسان نوشته‏اند: هنگامى که ابراهیم فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله)در حال احتضار بود، پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد خانه شدند و او را در دامن مادرش دیدند. او را گرفتند و در دامان خود خواباندند و فرمودند:
" اى ابراهیم! کارى از ما ساخته نیست، سپس اشک چشمان آن حضرت را فراگرفت و فرمودـ ـ ما در فراق تو اندهناکیم، چشم گریان است و قلب سوزان و آنچه خشم خدا را موجب شود بر زبان نرانیم و اگر نبود که مرگ حق است و وعده‏ایست صادق و راهى است که همه باید بروند، اندوه ما بر تو صد چندان از این بود".
در این هنگام عبدالرحمان ابن عوف به آن حضرت گفت: مگر شما خودتان از گریه بر اموات نهى نکردید؟ حضرتشان پاسخ دادند:
"نه! اما از دو صداى جاهلانه و دو کار نهى کرده‏ام؛ داد و فریاد به هنگام وارد آمدن مصیبت و خراش دادن صورت و پاره کردن گریبان و صداى گریه‏اى که در خلق پیچانده شود که شیطانى است، و صداى نغمه لهوآمیز. امّا این گریه من، ناشى از عطوفت و رحمت است و البته کسى که رحم نکند، براو رحم نشود".(2)

پاسخ:
کاش دلایلت رو برای اشتباه بودن جمله‌ای که از متن انتخاب کردی میگفتی.
۲۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۲:۴۷ ناصرالدین شاه
امر کردیم من بعد کسی خواست دل بسوزاند بدهیم پدرش را بسوزانند تا پدرسوخته هوس نکند برای خودش دل بسوزاند
مگر مملکت صاحب ندارد که هرکسی برا دیگری دل بسوزاند
مَردید برای خودتان دل بسوزانید چکار به کار کسی دارید ...

و اما بله دقیقا بسیارند که شامل این دو دسته اخیر خواهند شد.اما وضع در مورد افرادی که مسلمان نیستند و به فرمایش شما بی دین سوالی دارم:انها که نمی گویند دنیا زندان است و....ولی با این حال چرا اگرعزیزی را هم از دست بدهند ان را امری طبیعی میدانند و سریع به زندگی واقعی خود بر می گردند آن وقت ما که ناممان مسلمان است این گونه ایم!؟دقیقا تجربه کردم این گونه افراد را و دیده ام که به راحتی پذیرفته واقعا به راحتی!دین در بین ما واقعا غریب است !

کمش عزیز سلام

انگار نه انگار که فصل بهار است و موسم رویش و زنده شدن و شکفتن

بابا بس است دیگر چرا اینگونه غمگین می نویسید....

در مفید بودن گریه که شکی نیست وبه نظر من یک نعمت است :

" و هم اوست که می خنداند و می گریاند "سوره نجم آیه 43

گریه کردن در تمام سنین برای انسان مفید می باشد ، مخصوصاً در لحظاتی که انسان دچار صدمات روحی و روانی شده است .
فلسفه وجودی گریه در خلقت انسان برای تخلیه و تصفیه روحی و تزکیه وی است و در اصطلاح روانشناسی به معنی کاتارسیس می باشد .
در این ماجرا به هر دلیلی گریه کنی بد نیست
به نظر بنده بد آن است که تصور کنیم که مرگ برای همسایه است و به سراغ ما نمی آید
بد آن است که تصور کنیم ما که فعلا وقت داریم
بد آن است که حق وحقوق مردم را پایمال کنیم
بد آن است که دروغ بگوییم وغیبت کنیم
بد آن است که در زندگی امان مال حرام وارد شود
بد آن است که نسبت به دیگران مخصوصا نزدیکان بی تفاوت باشیم
گمون کران طیلانی گنا وسسو ابی

پاسخ:
دیگه پیش اومد دیگه. سعی میکنم تمومش کنم. با حرفهات هم به تمامی موافقم. خیلی قشنگ گفتی. یه پست وبلاگی حسابی بود.
راستش پستتون کمی طولانی و دوست داشتم دقیق بخونم و برای هر کدوم انچه ازذهنم میگذره رو بیان ولیکن اگر اذیت شدید سریالی نخواهم ساخت!

پاسخ:
نه اذیت نشدم. هر طور راحتید باشید.
آدم تنها با عقل و فکر زندگی نمیکنه آدم با پوست و گوشت و احساس. با قلبش با هزاران هزار متغیر غیر عقلانی زندگی میکنه به نظرم این دسته بندی ها تقلیل دادن زندگی به تفکر عقلانی آن هم در ظرفی بسیار کوچک است دنیا را بیش از اندیشه کردن باید زیست. لحظاتی هم هست که زندگی زیسته رو میشه نوشت اما باید مراقب بود که به دام تعمیم های بی دلیل نیفتاد و تقلیل رو با مشروط کردن گزاره ها از میان برد یا لااقل کمرنگ کرد.

پاسخ:
اینکه به حصر تقسیم بندی کردم هم سهو کلام بوده. سعی میشه تکرار نشه.
سلام به برادر خوب من بابا برو بیایی اینجا دارید و به ما چیزی نمی گیید!فدای مهربونی شما

پاسخ:
لطف دارید. بیشتر خدمت باشیم.
تو را بدرود میگویم و گریان
هراس از لحظه نا بودن تو
و ساعت چرت خواهد زد از این پس
میان لحظه های ماتم تو
دیاری را که هستی تو مسافر
مرا یارای همراهیت نبود
صدایم را جوابی از تو هرگز
سکوت و امتداد مرگ تا مرگ

پاسخ:
دقیقا هراس از لحظه نابودن تو.
خیلی وقت ها به این موضوع فکر کرده بود و جای هرسه گروه بودم مخصوصا"در غم عزیز بسیار ناله کردم ولی بعدش که اروم شدم به این نتیجه رسیدم که گریه فقط یه چور خالی کردن خود از مشکلات دیکه که حالا با این موقعیت پیش اومده سعی میکنیم خودمون خالی کنیم تا شاید راحتر با اون مشکل برخورد کنیم والا اونی که رفت راحت شد از این دنیا با این همه مشکل

پاسخ:
واقعا گریه تخلیه روانی خوبیه.
۳۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۵۶ عبدالحمید حقی
ادگو مون بمران گه بیه یگ چی وسم وانویسه؟

پاسخ:
هلا تو بمر بینان چدکران بخچد.
سلام
اولا باعرض پوزش از اینکه منظورتان را ناقص متوجه شدم
ثانیادنیا یک ابزار است ویک فرصت .اگرچه در روایت آمده زندان مومن است ولی بااین فرصت گرانبها می توان بهشت برین را بدست آورد.حال اگر کسی این فرصت را بدون هیچ دلیلی از دست دهد غم واندوه می آورد وگریه برآن مذموم نیست
ثالثابه دلایلی که نمی دانم در خوانسار متاسفانه اخیرا آمار خودکشی بالاست وبااین تفکری که شما ارائه نمودید شاید عده ای فکرکنند خوب به هر حال بمیرند بهتر است.

پاسخ:
و از طرف دیگه کل مطلب من درباره کسیه که فوت شده. اون که فوت شده دیگه در شرایط تصمیم برای زندگی نیست. مطلب من درباره آرامش بازماندگانه.
وای چقدر گریه و اشک و ناله و...
اصلا با آب و هوای دربار نمی سازد

پاسخ:
شما تو دربارید و تنها تهدیدتون سوگلی‌های جدید. حالا کو تا مرگ؟
جالبو اچه تایید کره اما نه جوواب واده نه یگ تک پا اچه

حالیمو چه خبرو خر نیان!!؟؟

پاسخ:
نه برا یا تاییدی نی. اگه وقت داربان همون وخت که وره‌خونان جواب وادان.
کمش عزیز چقدر مطلب شما ومهدی(چل چو)بهم نزدیکه حرفتون حرف دله متاسفانه دین رو برای ما بد جا انداختند فقط ظواهر رو خوب اجرا میکنیم و هیچ وقت به حقیقت دین فکر نمیکنیم

پاسخ:
لطف داری اما بحث من زیاد ربطی به دین نداشت. اینها عادات و تربیت اجتماعی ما هستند که البته دین هم قسمتی از اونه.
خوندم و برام جالب دیدتون به گریه
اما یک چیز یادتون رفت
گریه از سر دلتنگی برای کسی که از دست دادیمش

پاسخ:
"این‌ها در واقع مویه فراق سر می‌دهند و از دوری می‌گریند."
مساله به این سادگی ها که گفتید نبیست، اصلاً نیست.
باید در موردش بنویسم و بیشتر بحث کنیم

پاسخ:
خیلی خوبه. خوشحال میشم موضوع بیشتر شکافته بشه.
عزیز دل برادر شناختید از منسوبین "ویک" هستم!نشانه :دستی از حالت پنجه خونساری رو در نظر بگیرید که انگشت کوچک و دومی به حالتی خمیده باشد...قطعا قاه قاه داری می خندی!!دیگه قصد دارم اینجا رو ترک نکنم برادر

پاسخ:
خودش سر به نیست شده فک و فامیلاشو فرستاده! اینم خوبه. بهش سلام برسونید. خوشحالم که هستید.

اینو خوندم اما زینپس پستهای به این عظمت از قوه درک اینجانب خارجه ...

هم شما هم اون مهدی

عبلفضی کمتر ... تازه پستاتونم شکل همه

عذر خواهی میکنم سابقا این یک شوخی بوده ظاهرا بین شما و ویک ممنون

پاسخ:
این ویک پدر سوخته وقتی هم نیست مایه عذاب منه انگار!!!!
۰۱ خرداد ۹۱ ، ۱۰:۴۲ خلدستان طریقت
پروردگارا از دنیای امروزمان توشه ای برای فردا بگسترتا به اندازه ی پلک بر هم زدنی یا لبخندی بخاطر داشته باشیم بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند......:

قابل توجه کمش (بزرگوار)
آقا اجازه : در شورای شهر خوانسار وکمیته فرهنگی برای اشاعه وتوسعه فرهنگ غنی با توجه به این که" اولین تجربه خالی از نقص نخواهد بود اما برگی ماندگار در تاریخ خوانسار خواهد بود"....
پس انتظار می رود با توجه به بسیاری از مشکلات و تحمل مشقت، رنج وزحمت بسیار....
ارائه گزارشی اجمالی ( اختتامیه) جهت ثبت وقایع تاریخی خوانسارو بعنوان گرد آوری نتیجه این جشن باشــکوه بــرای آن دسته از مشتاقـــانی که به هر جهت پیگـــیر این مناسبت خجسته بودند. امری ضروری و غیر قابل انکار به شمار می رود.
لذا پیشنهاد می شود در یک اقدام شایسته به نحو مطلوب این واقعه را به ثبت برسانید. همچنین جهت اطلاع در وبلاگ یادداشت های خسرو دهاقین...
×شخصی-تحلیلی-اجتماعی×
لطفا پست توپ ،با حال، جالب ، کامل، خوشگل ، بزنید ....
روزگـــارم روزگاری بـــی وفــــا ست
طعمه ی این روزگاران در جـــفــا ست
دوری از یاران مکــــن ای باصـــــفـــا
سنگ وشیشه تک تک این لحظه هاست




تا خدا قوتی دیگر خستگی نباشید



با تشکر: گرد آورنده خلدستان طریقت
----------
اگر مایل هستید آدرس را به 09357054279 بفرستید

تا کتاب را تقدیم کنم

پاسخ:
طریقت جان از کتابفروشی ها ابتیاع خواهم نمود.
۰۱ خرداد ۹۱ ، ۱۶:۵۷ مهدی حاجی زکی

کمش جون اگه گرفتی مطلبو بزن قدش ...

پاسخ:
نه والا نگرفتم!
۰۱ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۰۳ مهدی حاجی زکی
میگم ما یه عمره داریم تلاض می کنیم بفهمیم کی هستی!
تازه طریقت اومده پولتیک بزنه بهت

پاسخ:
نه بابا فکر نکنم طریقت اهل این بازیا باشه. واقعا لطف داره و میخواد گزارش رو برام بفرسته.
این مرده پرستی و عزاداری طولانی دستاور صفویه و قاجار است. بسیار درست و بجا گفتید. هم از دید که دیندار و هم بی دین. اما جمله آخر پاراگراف یکی به آخرتون همچین بوی طناب می داد!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی