ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

دقیقا نمی‌دانم سی و چند سال پیش بود؟ یک پلاستیک گردو دستم بود که سی دست گردو داخلش بود. کل بازار دم‌دوراه را زیر پا گذاشته بودم ولی هیچ کس حاضر نبود گردوها را بخرد. حالم گرفته شده بود. خسته و کوفته به خانه برگشتم.
پدرم گفت:کجا بودی؟
گفتم:رفته بودم گردوارو بفروشم.
با تعجب گفت:کدُم گردوا؟
گفتم:گردوا پساچینم.
نگاه زُلی بهم کرد و گفت:مِگِه دیوونَه‌ای بچَه؟... بیکه بیکه وچیه عقل نداروا... آخه که از تو گرتکون ورگیرو!؟ کسی با وچه معمله ندکرو
گفتم: چرا؟
صدایش را بالاتر برد و گفت:حرومَه...
(پدرم به زبان خونساری عصبانی می‌شود و وقتی فارسی حرف می‌زند لهجه دارد!)

محرم خونسار تمام شد. لباس‌ها و تزیینات زیبای اسب‌ها و شترها را جدا کردند و فرستادندشان به بیابان‌های کاشان و علم‌زنگی‌ها را لخت کردند و فرستادند به انبار حسینه‌ها. کم کم پرچم‌های سیاه را هم جمع می‌کنند و به انبار می‌برند.

بیشتر مردم خونسار خصوصا جوانترها محرم را همین شش روز دسته و هیئت می‌دانند. بقیه محرم و کل صفر مال پیرمردها و پیر‌زن‌هان است. آنها برنامه روضه‌های منزل آقا و روضه‌های خانگی را می‌دانند و تا پایان صفر در آنها شرکت می‌کنند.

"روضه"یکی از کلمه‌های خوش نوا و نرم است در ذهن من.

می‌گویند این کلمه از کتاب "روضه‌الشهدا"ی ملا حسین کاشفی گرفته شده.
ملا حسین کاشفی که شهید مطهری او را فردی بوقلمون صفت می‌داند روضه الشهدا را 500 سال پیش نوشت و مدتی بعد رسم شد در مراسم وعظ و سوگواری محرم آن را می‌خواندند. به این ترتیب که در پایان وعظ، واعظ چند خطی از کتاب می‌خواند و مردم گریه می‌کردند. اما در خونسار کلا به مراسم سخنرانی سوگواری روضه می‌گوییم. شنیده‌اید که می‌گویند:"اشان روضه" یا "بشتیدان روضه".
پدرم حالا به روضه می‌رود. نمی‌دانم برای چه می‌رود!؟ از سر بیکاری یا برای تجدید خاطره. یا از سر وظیفه و دوستی با صاحب مجلس و یا اندوختن توشه آن دنیا. به هر حال می‌رود و ظاهرا از رفتنش لذت می‌برد.

پدرم می‌گوید: قدیم تا کسی می‌خواست دکون باز کنَد باید می‌رفت مکاسب یاد می‌گرفت. باید سال خمسی معین می‌کرد. معمله‌ها خِریدی بود(یعنی قیمت خرید فروشنده به علاوه درصد کمی سود). حالا دیگه حروم و حلال هم‌نَمیرسَد کسبا اشکال دارد. قدیم تاجر زحمت می‌کشید می‌رفت جنس میاورد تومنی پنج شایی یا کمتر، سود می‌خورد. دکون‌دارم خیلی که بی‌انصاف بود تومنی ده‌شایی می‌گرفت. مردم انصاف داشتند. حالا دیگر دین ورافتاده‌س...

واژه بیدار و کلثوم ننه و پرنده میداند هر کدام به نوعی از کم شدن معنویات محرم گله می‌کنند. و به نظر من هم درست می‌گویند؛ معنویت محرم کم شده. و من می‌پرسم چرا باید انتظار داشته باشیم معنویت محرم بیشتر از قدیم شود؟ مگر معنویت جامعه بیشتر از قدیم شده؟
به نظر من محرم به تنهایی نمی‌تواند موتور محرک معنویت و دین‌داری باشد. چنین انتظاری از محرم جز ناامیدی و یاس نتیجه‌ای ندارد. به نظر من محرم میزان‌الحراره معنوی جامعه است نه حرارت دهنده آن.




۹۱/۰۹/۰۸
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۱۰)

۰۸ آذر ۹۱ ، ۱۹:۳۶ مهدی حاجی زکی
نمی دانم پدرت هنوز زنده است یا نه اما اگر هست خدا طول عمرش بدهد
هنوز پدر بزرگم با نوارهای قدیمی کافی حال می کند و دهه آخر محرم را با چند روز روضه به دهه اول صفر وصل می کند
یادم می آید یک سال آنقدر بانی زیاد شد که روضه یک ماه طول کشید
مسجد محله آقا رضا اینا پسر خاله پدرم؛ با روضه این محرم را به محرم سال بعد وصل می کند اما از یک ماه که می گذرد ادامه اش فقط می شود قلیان و چای و تعریف های قدیمی ...
من به این روضه هم احترام می گذارم ! با آنکه گریه ندارد شیون و تو سرکله زدن ندارد اما چارتا پیرمرد با حال را آنجا پیدا می کنی که برایت یک دنیا حرف دارند
یک دختر خانوم سانتی مانتال را هم آنجا پیدا نمی کنی یا یک آقا پسر فشن مکُش مرگ من !!
اما روضه های قدیم بابا بزرگ تنها جایی بود که میشد با دختر فلان فامیلمان قدری پچ پچ کنیم یا حداقل بپرسم کتاب ریاضی پارسالت را داری بیایم در خانه بگیرم یا فردا برایم بیاور ...
کلی حزف دارم که با این پستت زنده شد کمش جان اما حوصله ات را سر می برم
ولش کن
خودت خوبی؟

پاسخ:
من خوبم امیدوارم تو هم خوب باشی. این کتاب ریاضی ثمره‌ای هم داشت یا نه؟
چون باید برم سر کلاسم با عجله خوندم اما همه متن یه طرف این " مگر معنویت جامعه بیشتر از قدیم شده" هم یه طرف. یعنی جوابی از این بهتر به اونها که می گن معنویت محرم کم شده وجود نداره.
خدا پدرتون رو حفظ کنه مگه همینا باشن که معنویت رو همه جوره حفظ کنند.

درباره معنویت جامعه حرف بسیار است و اینکه دین وقتی حکومتی شد همین می شود که می بینیم. اما محرم خوانسار به نظر من امری آیینیست تا دینی. آنقدر که برای نمادها در این روزها تلاش می شود برای امور معنوی نمیشود. تا جایی که سن من قد میدهد در نظر من اینطوری آمده. انگار روضه و گریه بر مظلومیت امام حسین یکجوری توی خوانسار در حاشیه بوده.آنقدر که برای دیدن علم و کتل و حجله قاسم و تابوت و جسد رویش و آن گردن گوسفند پوست کنده شده و رجز خوانی و تعزیه و خیمه سوزان اشتیاق بود برای نوحه و روضه و اینها نبود. کلا من خیلی کمتر یادم می آید که در مراسم روضه و سخنرانی سینه زنی که بیشتر هم شبهای دهه محرم بود گریه و نانجیب بازیهایی که توی هیئتهای تهران دیدم را دیده باشم. مراسم بعد از دهه هم که مخصوص خاله و خانباجی ها بود که با روضه یاد غم و غصه هایشان می افتادند و بعد هم مراسم غیبت. این است که محرم خوانسار را بیشتر متکی بر حماسه می بینم تا مرثیه و این به نظرم بد نیست.مصداق غزل بی نظیر حسین منزوی
حد تو رثا نیست عزای تو حماسه است ای کاسته شان تو از این معرکه گیران

سلام
بالاخره گردوارو چه کردید؟
فروختید یا خوردید؟

پاسخ:
قربون تو مانی که همژ فکر منه. به آقاجانم بروت.
۱۰ آذر ۹۱ ، ۱۰:۱۸ مهدی حاجی زکی
ما در سرمایه گذاری از اولش ناشی بودیم
کتاب ریاضی بهانه خوبی برای سرمایه گذاری نبود عزیز دل

من نگفتم مراسم محرم حکومتی شده.من درباره معنویت در جامعه این را گفتم. و گفتم من با ایینی شدن این مراسم مشکلی ندارم و به نظرم جنبه نمادینش پررنگ تر باشد بد نیست

پاسخ:
اوهوم. کاملا موافقم. این باعث میشه هویت بخش باشه...
هرچی بیشتر اعتمادمون به خدا کم میشه وازش نا امید میشیم، بیشتر تو بغل شیطون قل میخوریم!
وقتی یادم میره یا باور ندارم خدا روزی رسونه ، با چه آبی آتیش طمع و باید خاموش کرد؟

خیلی از چیزهای معنوی، این روزا توی این قرن تکنولوژی و خودباختگی انسان در مقابل صنعت و پیشرفت فقط جنبه دکور داره!

انسانی که روحشو فروخته معنویتو از تو لغت نامش حذف میکنه!

خیلی فقط برای رهایی از عذاب وجدان یا از سر عادت نماز میخونن در حالیکه دیگه الله براشون اکبر نیست.

از دید یک مبارز نستوه (مرحوم شده)محرم همه ی اسلامست ،بعبارت مضمونی میفرمود (ما هرچه داریم از محرمست )انوقت شما وبنویس معروف محرم را دما سنج معرفی میکند انهم با گردوهائی که به فروش نرسانده .لین نیز بگذرد وچه زود گذشت و...

پاسخ:
کاش میفرمودی کجای حرفم اشکال داره. ما بنده دلیلیم...
منتظر باش تا در آینده بایک وب جدید به موضوعاتی بپردازم تا از تعجب وخواب آلودگی بجای انگشت، زنجیر غفلت از دستانتان باز کنید ومسیر وبداری را نظاره کنی وقتی بقول قدیمیا سوراخ دعا گم شد صد البته شما تمام استراتژیک کربلا را صرفا یک میزان الحراره (دما سنج)معرفی مکنید .این یعنی غافل شدن از حریم ... و... چون عمر دست خداست با یک انشاله وکمک حضرت حق به موضوع اصلی سایتداری (یعنی وظیفه یک وبدار چیست )در آینده خواهم پرداخت .مدد ز غیر تو ننگست یا علی مددی .

سلام و درود
آفرین بر کمش،آفرین.

پاسخ:
ممنون. لطف دارید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی