ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

دیوها ترسناکند، یا حتی اجنه!
چون نمیدانیم دقیقا چطوریند. زیاد معما دارند، میترسیم کاری بکنند که ما نتوانیم درک و مقابله کنیم! ولی آدمها از جنس خودمانند. حتی اگر قاتل یا جانی باشند.
من و تو هم گاهی کسی را کشته‌ایم، هرچند جسدی هنوز پیدا نشده باشد...
آدمها را با دیوها قاطی نکن، اینطوری دیگر ترسناک نمیشوند.
پشت فریادهایشان سکوت‌های خفته و پشت خشم هایشان ترسهایشان را ببین.
دقیقتر که نگاه کنی دلت میسوزد، بیشتر از خودت برای او...


---------------------------------------------------------------

به نظر من ریشه‌ی تمام بدی‌های آدما ضعفه نه قدرت!
کسی که با خشونت با تو رفتار میکنه، با اینکه رفتارش به نظر قلدرانه و محکم میاد، ولی واقعیت و ریشه رفتارش به یه ترس درونی بر میگرده، مثلان ترس نزدیک شدن به دیگران، یا دلبسته شدن.
این جور آدما معمولا سعی میکنند که یه ظاهر جدی ، خشن و خشک از خودشون نمایش بدن!
درصورتی که وقتی رگ خوابشونو پیدا میکنی، نقابشونو بر میدارن، و تو با حیرت می بینی که چقدر با اون چیزی که تظاهر میکردن فرق دارن...



---------------------------------------------------------------


یه دلیل دیگشم قضاوت های اشتباهه!
کسی که ذهنش همیشه با بدبینی رفتار دیگرانو قضاوت میکنه، همیشه برای رفتار دیگران حالت های بدجنسی، خصومت، خیانت و... متصور میشه !
اینجور افراد از کاه کوه میسازند و همیشه احساس شکست خورده بودن نسبت به خودشون و قدرنشناس بودن نسبت به اطرافیان دارن. بعد کم‌کم سعی میکنن مبارزه کنند. یا مقابله به مثل!
اطرافیان اولش سعی میکنن که از اشتباه درش بیارن! ولی به مرور زمان سرخورده و خسته میشند و باهاش مقابله میکنن!
و اینجوری میشه که همه ی آدما همش با هم میجنگن و هیشگی هم نمیفهمه چرا؟؟؟؟؟؟



---------------------------------------------------------------


من نمیدونم چرا خونساریا از دست یکی ناراحتن، به آبا و اجدادش فحش میدن در صورتی که از خودش تشکر میکنن.
نمونش خودت یا مثال پایین:
روم به دیوار ، دور از جون همه"گور آقات"؟؟؟؟؟؟؟

خاب پره بواژ گور خود!
شاید آقاژ جی از دست این ذله بو!!!!!!!!



---------------------------------------------------------------


من دوست دارم کالای ایرانی بخرم و از داداش و پدر خودم حمایت کنم. حتی اگه اول کاری کیفیت در حد اروپا نداشته باشه!
ولی از این کار منصرف میشم وقتی میبینم که تولید کننده داخلی واسه من برادری نمیکنه!
تا میبینه گمرک ورود کالای خارجیو ممنوع کرده قیمتاشو سه برابر میکنه ، دیگه هم انگیزه نداره کیفیتشو ببره بالا، در واقع میگه همینی که هست!

آخه داداش من بالاخره که گمرک باز میشه! اونوقت گذر تولید کننده به مصرف کننده میفته...



---------------------------------------------------------------


ههههههههههههههههههههههههههههههههههه

چقدر حریم!
با این موافقم که گفتن یا مشخص کردن حدود حریم با یه نفر دیگه خیانت به محرم اصلیه!
اما اگر نوع اون ارتباط یا ماجرای گذشته یا کیفیت اون حریم با شخص محرم بخواد روی آینده یا زندگی شخص ثالث تاثیر بزاره ما چه گلی به سرمون بگیریم؟

مثلا نامزد داشتی قبلا، برای حفظ حریمش به همسر آیندت نمیگی چقدر خل و چل بوده! خب فردا میری تو زندگی با همسر جدید، نامزد قبلی هروز میاد شیشه های خونتونو میشکنه؟
همسر جدید چه گناهی کرده ندونسته اومده توی ارتباطی که تا آخر عمرش باید پول شیشه بده؟والا...



---------------------------------------------------------------


از اونجایی که نوع بشر به جاودانگی علاقه داره، و حتی با ساختن یه معبد-تندیس یا روکردن دیوان شعرش تو وصیت‌نامش سعی میکنه نبود فیزیکیشو جبران کنه، به عقیده من چطور فکر کردن دیگران براش اهمیت داره. اما گاهی ما توی تصوراتمون نسبت به چیزهایی که الان "فکر میکنیم"تملک داریم برای بعد از مرگمون هم مالکیت قائل میشیم!
مثل ازدواج کردن همسر متوفی!
که من فکر میکنم اگه احساس ما مربوط به آینده، سرنوشت و زندگی شخصی افراد بشه منصفانه نیست.
اینکه یک عمر یه نفر با خاطرات همسرش زندگی کنه توقع خیلی نابجاییه!



---------------------------------------------------------------
 

چل بار بگید" چل تا چل رو چل بار چلوندم" و برای چل تا چل بفرستید تا شب چله یه خبر چل کننده چلتون کنه!



---------------------------------------------------------------


مطلب جالبیه!
منم بعد از خوندنش اولین کاری که کردم این بود:
زنگ زدم به خواهرم گفتم ازین به بعد بشین کنار خاستگارات دماغشونو نگه دار بعد سوالاتو بپرس
حالا بگذریم!
شاعر میگه قدیما میگفتن چشمای آدما وقتی دروغ میگن رسواشون میکنه، خبر نداشتن یه روزی میاد آدما با چشماشونم دروغ میگن...



---------------------------------------------------------------


از آنجا که شب یلدا مصادف شده با آخر زمون...
پیشاپیش روحتون شاد

...

۹۱/۱۰/۰۶
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۲۶)

خوش به حالت هیچکس [ ناراحت]

پاسخ:
خوش به حالش که چنین خصوصیاتی رو کسب کرده
کمش عزیز گفت..
خواننده‌ای که حضوری جدی و مستمر داره بدون این‌که دیده بشه. بدون این‌که بخواد خودشو به رخ بکشه. بدون این‌که بخواد توجهی جلب کنه. بدون خودنمایی و در عین حال دقیق و موشکاف و دانا...
تموم اینا قطعا برمیگرده به کامنتهای مزخرف و بی اساس امروز من ..
متاسفم

۰۶ دی ۹۱ ، ۲۲:۰۴ حمید حقی
...از اون لایه های زیرین متن......خیلی خوشم اومد...با اینکه پیدا نیست

بابا وقتی می ایی ها اون ادرس لینک ماتمو(خنده) زیر ش بنویس...لااله الا الله....

منم نمی نویسم ادرسمو تا حال کنی!!!!؟؟؟؟

اون هیچکس ...دقیقا کپی خودته.......جالب اینه که طرفند هاتونم مثل همه...

بنده نیز به احترام هیچکس می‌ایستم، کلاه از سر برمی‌دارم و تعظیم می‌کنم



بلاخره یکی پیدا شد که شما نشناسیش :))))))))
اما اوفی که من میشناسمش ...


سلام
احسنت به این حس قدر شناسیت.
الحق که هیچکس مدتهاست پایه ثابت وبلاگ ها شده و با نظرات ارزشمندش اعتبار مطالب رو بالا می بره.
امیدوارم ایشون هم یه روز پایگاه ثابتی برای خودش راه بندازه تا بیش از این از محضرش بهره ببریم.
موفق باشید.

۰۷ دی ۹۱ ، ۱۰:۴۶ ...............................
به احترام هیچکس به خودم اجازه ندادم که اسمم رو بنویسم
دم هیچکس گرم
ودم کمش خان بیشتر گرم
که این قدر مطالب رو موشکافی میکنه

سلام نام ایندفعه من از درون متن خودته پاراگراف 5.
ببخشید یه آدم که از نظر شما فقط بخونه ونظری نده مگر مطابق میل شما به چه معناست .
چرا اگر من شما را همانطور که میلم میخواهد (ارزیابی )کنم ،بد کرده ام،شما به اعتقاد خودتون از دنیای ژرف وعمیق سایبری بیشترین اطلاعات را اکتساب نمودی وسپس بهترین آنرا برای خودت محصول نموده ایی .حالا من ودیگران ،تا شما ویا هریک از آحاد این فضای گمنام راتحلیل کنیم موردی برای نقادی میشویم ،آقای هیچکس چون نظر نمیدهد یا کلیشه ای برخورد میکند خوبست (باقید احترام برای ایشان ).این میزان سنجش شما همانند میزان الحراره اتان بسیار نفتی عمل میکند وسیستم آن باید مورد بازبینی قرار گیرد .کمش جان فرزند خوب پدر، بیداری خوبست تا زمانیکه خوابزده گان را متنبه کنی والا جیش بوس لا لا بهترین قرص خواب برای شماست .در پست قبلیت از نظر من استفاده از (خ) کوچک و(ر) پسندیده نبود .من در ادامه میخواستم به موضوع دیگری افکارت را سوق دهم اما نشد ...

پاسخ:
مگه تو پست قبل هم نظر داده بودید!؟ نکنه شیبانی شما بودید؟
یعنی میخوای بگب خسرو و مهدی و شهاب الاف خیابوناند ؟

۰۷ دی ۹۱ ، ۱۹:۳۹ یکی هم مثل شما حر ف مفت
خواهی که جهان بر کف اقبال تو باشد
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

سلام گلم
وبلاگت حرف نداره بدون اغراق میگم
دوستت دارم
مواظب خودت باش
بهم سر بزنیا نظر هم بده خوب عزیزم
از دور می بوسمت
اینها همه نوشتی چی عاید شد؟ نه جدی فکر نون کن که خربزه ابه

۰۷ دی ۹۱ ، ۲۰:۰۱ حمید امینی
سلام
کمش جان خوب شما هم از ایشون یاد بگیرید چرا اینقدر مطلبتو ن بد می نویسی که خواننده خوشش نیاید هان هان
نه شو خی کردم و اقعا شما هم زیبا می نویسید جوری که ما عا شق شما شدم
من همیشه به وبلا گها سر می زنم کامنت هیچکس را می خوانم خیلی زیبا و جادار می نویسند به طوری که به دلم می نشیند
کمش جان من به خا طر نویسندگی جالب شما و بقیه کنار رفتم و دیگه نمی نویسم
و امید وارم در زند گیتون مو فق مو ید باشید.

پاسخ:
لطف داری عزیز. شما بنویسی یا ننویسی برای ما عزیزی.
۰۸ دی ۹۱ ، ۱۰:۰۴ مهدی حاجی زکی
و اما هیچ کس ...
فضولی حسی است که همه دارند و ما خوانساریها قدری بیشتر !!
روزی که آمد و آن ادبیات زیبایش رابه رخ کشید
تنها کسی بود که تلاشی برای شناختنش نکردم
انگار همان روز برایم آشنا بود
انگار یه قسمت از خانواده بود که سالها با من بود
حریمش را محترم دانستم و به جرات می توانم بگویم تنها کسی است که در وبلاگستان با او راحتم
لیچار بارش میکنم
شوخی می کنم
بدون آنکه فکر کنم چه می خواهم بگویم حرفم را می زنم
و من مقهور و مبهوت این همه جنبه و صلابتم
برایش ارزوی موفقیت دارم و خیلی دوست دارم وبلاگی داشته باشد و او هم بنویسد
اما تصمیم با اوست
شاید ریسک بزرگی باشد وبلاگ زدن
دوستش دارم و امیدوامر همیشه باشد ...

پاسخ:
واقعا همینطوره. بی‌صدا و باجنبه و خوش‌بین و ...
دمش گرم-حرفا و نظراشو قبول دارم

ولی یه چیز جالب تو وبلاگستان خونسار اینه که هر کی ناشناس باشه محبوب تره-چون اینجوری وقتی نظرش یا مطلباشو میخونیم به خود مطلبش دقت میکنیم نه این که تصویرش تو ذهنمون بیادو جلو جلو از نوشتش هدف وانگیزشو برداشت کنیم

من هم از این جا به هیچکس عزیز احترام میذارم و دوست دارم در آینده تو وبلاگ خودش مطلباشو بخونم

موفق باشید
یا علی

پاسخ:
دقیقا همینطوره که میگی. شناخت حجاب ایجاد میکنه.
خدا برای شما و خانواده اش نگه دارت انشالله

پاسخ:
ان شاءالله
مجــــازی هستم
امــــا...
دلم مجازی نــــیست
میشکند
حواست به تایــــپ کردن باشــــد!

پاسخ:
قشنگ بود.
۰۸ دی ۹۱ ، ۲۱:۰۲ واژه بیدار
سلام کمش عزیزدر مورد تبلیغات صفحه نظرات اصلا نمی دونستم ممنون که اطلاع دادید سعی می شه دیگه تکرار نشه اما جدای از این موضوع میخواستم نظرتونو درباره این پست بدونم شما چقدر با این موضوع موافقید اگه هم مخالف هستید منتظر شنیدنش هستم . باز هم ممنون . حق شما را جلوه دهد.
راستی با اینقسمت پست شما هم کاملا موافقم:

حرفم اصلیم اینه که تو تمام این سال‌ها خیلی چیزا دیدم ولی هیچ وقت ندیدم کسی فقط و فقط خواننده باشه؛ خواننده‌ای که حضوری جدی و مستمر داره بدون این‌که دیده بشه. بدون این‌که بخواد خودشو به رخ بکشه. بدون این‌که بخواد توجهی جلب کنه. بدون خودنمایی و در عین حال دقیق و موشکاف و دانا...

سلام
خوبید؟
مرسی از اینکه اومدید
فک نمیکنم وب جالب و به درد بخوری باشه
بی محتواست
وب شما هم آموزنده است هم قابل خوندن اما برای من...
فقط بلدم تو وبم شعر بزارم همین..
بازم مرسی

پاسخ:
خب باشه هر طور راحتی عمل کن. شعر خوب هم خوبه.
چـقدر سخت است،

کـه لبریز بـاشی از “ گـفتن ”

ولــــــــی

در هـیچ ســویت محرمی نبـاشد

من سلام دارم خدمت اقای هیچکس اه ببخشید آقای کمش .
با همراه اول هیچکس تنها نیست حتی (هیچکس). نظرات پست فبلیت را نخوانده بودم ولی اشاره به نام شیبانی داشتیدبنا براین مراجعه نمودم هر طور که میل شریفتان میباشد گمان برید(موضوعیتی ندارد).آنچه مرا واداشت تا عقیده ام را نسبت به پست (هیچکس) نمایه کنم ،احساسی است که به من میگوید چه شباهتی بین کمش وهیچکس میباشد، پرده ای از اوهام در اذهان قلیان میکند که برخی احساس میکنند با ورود من به عنوان یک بیننده ونظریه پرداز جدید ،کمش وهیچکس ودیگر(وبداران)را مجبور به یک نوع اپوزیسیون نموده و آنان در صدد اضمحلالند ،اخیرا دوستان زیادی به سایتها ی خوانساریها مراجعه میکنند شاید این قدرت یک ناظر بر رفتارهای گفتاری وفکری نهفته در وبداران خوانساری را تبیین میکند ... .من امید وارم که همه وهمه فقط وصرفا محکم برای خوانسار تلاش کنیم تا انشاله شاهد شهری سوخته نباشیم . قصد دارم تا اگر چنانچه لازم باشد منبعد پرده از هرگونه ابهام بردارم ومن مطمئنم شما کمش عزیز ار وضوحات نظری حظ وکیف کامل را میبرید وممکنست که به بنده کمک کنید البته من سعی میکنم زمانیکه شما در مسافرت هستید کمتر وقتتان را بگیرم .ومن الله التوفیق

پاسخ:
مخلص آقا
تمام وجودم داره توی شعله های شرم و اشتیاق میسوزه و بند بند جسمم از حیرت اینهمه محبت به لرزه افتاده!
من عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشق شهرمم.
عاشق همشهریام.
وعاشق لحظه هایی که دلم دست و پای عقل و فکرمو می بنده و دل نوشته هاشو رو میکنه.

به احترام همتون -بحرمت محبت و صمیمیتتون ، به درگاه خدا به سجده میافتم و افتخار میکنم که روزی بند بند وجودم ذرات خاکی میشند که هیچ کس نیست...

بازم ممنون بابت لطفتون!
در رابطه با نظر پاک شده هم فدای سرتون گفتم شاید بودنش صلاح نبوده!

جناب پاسخ:
در پاسخ به شما هم از اونجایی که من به شخصه تو ذهن شما هویتی ندارم و یا بنظرتون خود آقای حاجزکی ام که به یه اسم دیگه میاد تو نظرات وبلاگ از خودش تعریف میکنه یا جدیدا توی اوهام خودتون منو شبیه کمش خان دیدید، و دیگر اینکه کم کم داره بهم ثابت میشه وقتی باکسی بحث میکنید اغلب بجای شنیدن صدای طرف مقابل منتظر شنیدن صدای خودتونید، به خواسته و میل شخصیتون احترام میذارم و سکوت میکنم تا شما جواب دلخواهتون رو از خودتون بشنوید...

پاسخ:
کلا با همسان سازیها و کشف و شهودهای اینچنینی موافق نیستم. توی پستی که درباره گمنامیم هم نوشتم گفتم که چه اهمیتی داره کی کی هست؟ مهم حرفه و کلام و قطعا آدمهای اینجا بر این اساس قضاوت میشند.
۱۰ دی ۹۱ ، ۱۰:۰۴ خوانساری
2با سلام خدمت اقای هیچکس دوست عزیز بنده در کدام نوشته ام اظهار داشته که شما اقای حاج زکی هستید ویا کجا گفته ام شما اقای کمش هستید البته اقای کمش با شما خیلی تو رگی برخورد کرده این از نظر چه کسی ایراد دارد وبه من چه ارتباطی دارد اقای هیچکس شما ودوستتان کمش باید در این مورد قبلا همفکری میکرددید وبعدا دست به کتابت میبردی .برای اینکه کمش متوجه روند کاهش بازدید شود لازمست در یک فرصت مناسب وبا رمز بایکوت تنبهاتی را محصول کنند .اگر شما در فکر شهر هستید دست نجنبانید بجایش فکر با قلم همسو وبه داد جوانان برسید جالب که شما تا حالا جنب جوشی نداشته اید .شاید مسافرت به شهر ...کمی شما را از حس ناسیونالیستی فارغ کرده .البته حفظ شئونات دولتی مستور نیز عامل دیگرست در ...

۱۰ دی ۹۱ ، ۱۷:۱۰ خوانساری
در پاسخ به تاکسی و پیرزن ازنظر من شوفرمیخاد که ....
مگر تا امروز نغمه جناب شما را میخوانده ام .
ولی از شما یک چیزی در پست میزان الحراره ونظراتمان آموختم که شما از حرفتان نمیگذرید خب اشکال من چیه (پسر خاله )اینجانب میخواهم دیگران را نقد کنم با همین فرم موجود حرف من از روز اول آشنائیمان صرفا بداد جوانان رسیدن ملاک ومد نظر بود وتا زمان اتی نیز همین است وبس. آفرین که صبر زیاد دارید ولی ببخشید من توان پرداخت هزینه برگزاری یک کنگره نسبت به شناخت مردی از تبار وبیها یعنی کمش را تدارم اما قول میدم این صبرتون رو هیچگاه به باد نسیان ندهم .چون امر فرمودید یاعلی بگویم وعشق آغاز کنیم باشد .مدد زغیر تو ننگست یا علی مددی .بسم ا... من به شرفم قسم میخورم که همچنان مانند همه ی اداوار گذشته نسبت به جوانان وطنم از هیچ تلاشی وانمانم واین را بمثابه جانثاری شهدایمان تلقی کرده و باور دارم هرکس در این راه ثابت قدم وبا نیت خیر خواهانه گام بر دارد جبران مافاتی نموده که عقب افتادنهای شهرمان ومردمانش را باندازه توان بلکه تا سر حد تسلیم جان ادای تکلیف نموده و روند آن ابتدا پالایش وسپس آرایش بوده و مجددا عرض میکنم راه نجات همینست کمش عزیز لذا با این رویکرد میطلبد که همگان یا علی بگوئیم وحرف وحرمت سخن را که اولین حرکت خدا سخن بوده در الست انهم به وجود پر با برکت حضرت نبی مکرم اسلام محمد مصطفی (ص) از کوچکترین تلاشی طفره نرویم واز سخن گفتن خوب بهره بریم وبهره دهیم .

۱۲ دی ۹۱ ، ۱۲:۴۰ حمید....ترانه هایم..
کمش این هیچکس خیلی آشناست..بیا تا کشفش کنیم...خیلی کارش درسته از اوناست که (مثل خودت)ادم دوس داره نوکریشونو بکنه تا یه چیز ازشون یاد بگیره....شاخکام خیلی حساس شده روش...یه چیزی تو مایه های "خوا" ست این نامرد

پاسخ:
شاخکاد قربون مانی. راست میگی خوا هم حیف بود رفت.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی