ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

خودشیفتگی

۳۰ بهمن ۱۳۹۱
نه که خیلی خوش‌تیپی و خوش‌هیکل و خوش‌صدا و خوش‌اخلاق و دانشمند و آزراسوار و خونه بالای همت و سلیبریتی،
انتظار مونتاژ شده‌ی آنجلینا جولی و جنیفر لوپز، با جهزیه آنچنانی و داماد سرخونگی و ارث و میراث کت و کلفت پدر زنم داری...
وه وه وه خودشیفتگی طبق طبق سگا به دورش وق و وق

 پ.ن:
من واقعا نمی‌دونم بعضیا وقتی جلوی آینه می‌ایستند چی می‌بینند!؟ داداش یه کم یواش. خدا دست و پا و احتمالا عقل رو بهت داده که چشمت به دست کسی نباشه...

پ.ن‌تر: و برعکس




۹۱/۱۱/۳۰
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۳۳)

اعتماد به نفس خوبه ولی به حد معقول خودش ...

احترام به همنوع و امید دادن به جوانها هم خوبه و عالی

آگاه ساختن یه شخص از خود شیفتگی زیادشم خوبه ولی نه به این شدت شما....

پاسخ:
قربون داش محمد که دل هیشکی رو نمیشکونه....
من خا نفهمیدم چی به چی شد یعنی چی شد که شما این پست رو گذاشتید.از کسی ناراحت بودید یاهرچی....خب بعضی ها اعتماد به نفس کاذب دارن که ریشه در عقده های دوران بچگی داره که باید درست و درمون بهش رسیدگی بشه...
با همه این اوصاف شاید تلنگری برا خودمونم باشه که خودشیفته نباشیم...

پاسخ:
همین که شما گفتید
نارسیسیم در نهایت به نابودی منجر می‌شه
برعکسش هم می‌شه حد متناسب از فروتنی و اعتماد به نفس، مثل هر مساله دیگه‌ای:
خیر الامور اوسطها

پاسخ:
دقیقا اعتدال از همه چیز بهتره...
مث رپهای امروزی ولی مودبانه تر هیکل طرفو اونجوری کردی! بابا یواش تر! همین حرفاس که نمی ذاره استعدادها شکوفا بشه! باور کن نصفشو جدی میگم!

پاسخ:
فقط نصفشو؟:)
پدرش ازون خشک مقدس های دو آتیشه بود.
مادر خیلی اهل تسامح و عاشق بچه هاش
کم کم که بزرگتر شدند روی مسائلی مثل حجاب و موسیقی گوش دادن با پدرش به اختلافات شدید رسید.
پدر ازش فاصله گرفت و به قول خودش حتی ارشد قبول شدنش رو بهش تبریک نگفت.
مادر سعی کرد جور پدر رو بکشه و محبت و توجهش رو دو برابر کرد و تمام خواسته های غیر منطقیشو که حتی با اصول خودش مقایر بود پذیرفت.
تا روزی که ازدواج کرد هیچوقت صداش نزد بابا و هیچوقت از زبون پدرش یه واژه پدرانه نشنید...

الان توی دوساعت مهمونی یک ساعت و نیمشو جلوی آینه می ایسته و قرون صدقه تیپ و قیافش میره-تکیه کلامشم همیشه اینه که جراح بینی من بهترین جراح تو ایرانه-سرویسمو از یه طلا فروشی خریدم که اصلن شما هارو اونجا راه نمیده و...

نمیدونم دلم براش بسوزه یا ازش فاصله بگیرم؟
من پشت تمام ژست ها و قیافه گرفتناش ، احساس حقارتشو می بینم...

پاسخ:
اگه دلسوزی جواب میداد خوب بود. روان درمانی لازمه...
سلام
همه این مواردی که گفتید شامل حال م.ح.ز میشه.
هیچکدام از اینارو هم که نداشته باشه، دیگه خوش صدا که هست.
ترانه جدیدشو اصلاَ گوش دادید؟
احتمالاَ وقتی جلوی آینه می ایسته یه خواننده فوق حرفه ای میبینه.

سلام بر کمش خان
مطلبی که کمش عنوان کرده شاید به زبان طنز و فکاهی باشد ولی به عینه در جامعه مشاهده می شود.
پسری که بعد از ازدواج بیشتر به مال و منال پدر زن چشم دوخته و جهیزیه عروس و ...
یکی نیست بگه آخه بنده خدا تو کجا بودی ببینی که با چه رنج و مشقتی به اینجا رسیده پدر زن جان.
در نزدیکی ما، خانومی بعد از فوت پدر ارثیه را به همسر دادکه مثلا باش کار کنه .
همسر هم یه جا دادش رو هوا، کار داشت به جدایی می کشید که بزرگان وارد شدند و مساله را حل کردند...

پاسخ:
منظورم کاملا جدی بود. متاسفانه انتظارات از والدین خود و یا همسر زیاد شده...
البته یه نمونه هم از این صاحب خانه جدیدمان براتون بگم که من یکی که کیف می کنم با ابن همه مال و دارایی چه مدیریت قوی دارند زن و شوهر و چقدر از زندگیشان لذت می برند.
ساختمان شامل 6 واحد که 4 واحد آنرا اجاره داده، دارای 2 داماد است که رفت و آمدشان خیلی حساب شده و روی اصول. اکثر اوقات هم یا در ویلاشان در شمال به سر می برند و یا جهانگردی می کنند.
این آقا بازنشسته، رئیس کاروان زیارتی، بنکدار ، و پارکینگ خانه هم که نمایشگاه ماشین است.
هر دو داماد مستاجر و در سدد خرید خانه و هیچ چشمداشتی به واحد هایی که پدر زن اجاره داده هم ندارند.
جالبه که مستاجر ها را هم به صورت دانسته انتخاب می کنه و خانه را ولو اینکه مدتی خالی بماند به همه کس اجاره نمی دهد، همین عامل باعث شده اوضاع ساختمان در غیاب او و همسرش آرام و پاکیزه باشد.

پاسخ:
راستی واحد خالی ندارند؟:))
خود شیفته نیست که زرنگه بچمون. اتفاقا اینکه خوشگلا برن خوشگلا رو بگیرن که خوب نیست اینجوری زشتا به زشتا میرسند.خوشتیپا به خوشتیپا پولدارا با پولداراو... بعد اینجوری میشه که پولدارا پولدارتر میشن فقیرا فقیر تر ، بیریختا بیریخت تر ، خوشگلا خوشگل تر. اما اگه ادم بی پوله بره دنبال پولداره بیریخته دنبال خوشگله و دانشمنده سراغ بی سواده بعد شاید دنیا متعادل تر بشه

پاسخ:
مطمئنم بعد از هشت سال جامعه از هر نظر متعادل میشه...
با این وضع روزگاره ود جی نیاااااااااااااااااااااااااااااا

ادگنو یگ کاریژ کره

والا به قرعااان
با این نوناشون...

پاسخ:
نونای کیا!؟
به قول سعید خودمون: خود داف پندارند!

پاسخ:
یه جورایی آره
من که میدونم مخاطب خاصت مهدی حایزکیه :)))))))))))

پاسخ:
حیف که دیگه ترشیده و الا دخترمو بهش میدام:))))
۰۲ اسفند ۹۱ ، ۰۸:۳۳ مهدی حاجی زکی
به به
دمت گرم داداش
بالاخره یه چیزی از ما هم نوشتی
باعث افتخاره عزیز
بخورم اون جیگر خوشگلتو

پاسخ:
این دغل دوستان که میبینی مگسانند و اینا
در جواب هیچکس عزیز باید گفت عزیز ازش فاصله بگیر! این بهترین نوع برخورد با چنین افرادیه...
گاهی اوقات با بی تفاوت بودن می شه به طرف فهموند که رفتارات برام خیلی بی اهمیته و اونم خود به خود خودشو جمع و جور می کنه...

پاسخ:
اما اگر منظورتون کناره گیریه نامحسوسه موافقم.
نه به مرگ خودت سعید
داش مهدی عزیز دل ماست

۰۲ اسفند ۹۱ ، ۱۳:۴۷ هادی افسرولایی (کلثوم ننه)
وای چقدر من خوشگلم
وای چقدر من خوشتیپم
وای چقدر من ماهم
وای چقدر من دست ودلبازم
وای چقدر من با کلاسم
وای چقدر من ....
وای چقدر من...
وای چقدر من..

۰۲ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۵۱ مهدی حاجی زکی
آقابه جون عزیزت الان اشک تو چشمام جمع شد
من میرم تو اُفق محو بشم ...

۰۲ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۵۰ تسکین(یامور)
سلام

کمش جان حال و احوال چطوره؟

این ایکون خودشیفتگی دیگه مسری شده .نشده داداش؟

منم دارم هاااااااااااااااااااا

پاسخ:
در مورد شما که قطعا شکسته نفسی می‌کنید اما در جامعه چی بگم والا!؟ نمی‌دونم!
۰۲ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۲۶ واژه بیدار
اقتضای دوران نوجوانی و جوانی است کمش عزیز . شما خودشو خیلی ناراحت نکن . دوره اش باید طی بشه خوب می شه ایشالا.

نقد نامه جان من خیلی از رفتارش نمی رنجم.چون ریشه رفتارش برام قابل درکه، شاید اگه من بجاش بودم بدتر از این میشدم.ولی توی توصیه های روانشناسی خوندم بی محلی زیاد جری ترشون میکنه و توجه زیادم مشوق رفتارشونه، باید درمقابلشون خونسرد بود.مخصوصا وقتی میخواد با ارزشهای ظاهری و مادی ابراز وجود کنه ، خیلی موثره که بحثو به معنویت بکشونی و غیر مستقیم بهش بفهمونی من تو حسرت این چیزا نیستم، یا این مواردو ملاک برتری نمیدونم!
به قول کمش جان باید بطور غیر فعال نسبت بهش بی تفاوت باشیم

۰۳ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۲۹ مهدی حاجی زکی
جیگـــــــــــرتو

۰۳ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۲۴ سکوت ها و حرفها
اولا انگار گایی بید خوسو به سرد انگار...بین برا تو بخچه بقیه پست بینه(باتشدید ری ن) یا بخچه خود.گه یک کش با ذهنیات قبلی خود اینجور پستی بینه(همون تشدیده)
دویوما مون از شخص محد جوات بخشی مجوز کتبی داران گه در اشعار بوباژ دخل و تصرف بکران
سیوما پارسال اون دیوان بخشی و کلیه کارام بدستت برسا از طرف خسرو خان یا نه؟
چهارما منظورم از ....اگه چشمات بگن آره...میخونم ترانه هامو دوباره....تو نیده تو خا چشمات حگما مثل مرد ازمادمونو برا.....خخخخخخخخخخ اخ گه بمرتان خوم از نوشته خوم از خنده یاد خوا واقعا بخیر کاشا ورخونو و بیو یگ نظر مین وب مون هادو نامرده..استاد طنازی و لوقوز گویی هو این بشر..یگ عسگا وره گیرو گه نزونه
پنجما جی همون چارما(با ایزن ری الف)

۰۴ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۰۳ شازده کوچولو
همیشه با خودم فکر میکنم این آدمی که جناب هیچکس میگه رو چطوری میتونم کمبوداشو جبران کنمو کمکش کنم.واقعا این مشکلا رو چطوری باید حلشون کرد!!!بارها شده فقط و فقط بخاطرشون ساعتها اشک ریختم
اما نمیدانم باید چه کرد.....

حرف حق جواب نداره

۰۴ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۳۳ مردمان رباط
خودشیفتگی یک بیماری روانی است که برای برطرف کردن آن باید رواندرمانی شد.این مشکل بیشتر در جوانان دیده میشه.خیلی هم خطرناکه

پاسخ:
چه بسا اگر در درجات پایینش باشیم با خود آگاهی بتونیم خودمون رو اصلاح کنیم. مشکل اونجاست که معمولا خودمون رو مشمولش نمیدونیم.
شازده کوچولوی عزیز
واقعا اشک ریختن و احساس ترحم دردی ازشون دوا نمیکنه و اینکار لزومی هم نداره.
درواقع این افراد بخاطر بی توجهی هایی که تو کودکی متحمل شدن برای خودشون این طرز رفتارو به عنوان یه سیستم دفاعی انتخاب کردن و خودشون اصلا از این وضع ناراضی نیستن.البته اینکه مجاب بشن وبه روانشناس مراجعه کنن خیلی خوبه ولی فکر کنم این توصیه باید از طرف افراد خیلی نزدیک بهشون بشه، تا در مقابلش گارد نگیرن.


یه مطلب خیلی مهم که میخوام خیلی روش تاکید داشته باشم ، اینه که هیچوقت سعی نکنین برای حل مشکلاتی که توش سررشته ای ندارین به کسی نزدیک شین.این رفتار از دوجنبه خیلی خطرناکه:
اول اینکه کسی که شنا بلد نیست نمیتونه غریق نجات بشه و حتی ممکنه خودشم غرق شه.مثلا میخوای یه فرد افسرده رو کمک کنی ، یهو چشم باز میکنی میبینی خودتم افسرده ای!
و دوم اینکه راهنمایی های غلط میتونه وضعیت فرد رو از اونی که هست بدتر کنه .برای مثال تو همون مورد افسردگی ممکنه اون شخص مثه یه کودک به مادر به شما وابسته بشه و همیشه انتظار داشته باشه شما خودتو وقفش کنی .و همین وابستگی این فرد رو از قبل شکننده تر و ضعیف تر میکنه.

جان من هر وقت ازتون آدرسی پرسیدن که بلد نبودین ، بگین نمیدونم!
آدرس الکی ندیننننننننننننن...

پاسخ:
یه سوال برام پیش اومد: این که گفتی "خودشون اصلا از این وضع ناراضی نیستن" یعنی چی؟ یعنی عذاب نمیکشند؟با این سیستم راحتند و ارامش دارند؟ یا وقتی ناآرامند با این روش به آرامش میرسند؟
آفرین بر هیچکس عزیز
کاملا با مطلبی که برای من و برای شازده کوچولو گذاشتی موافقم.
در جواب کمش خان هم باید بگم منظورم همون کناره گیری نامحسوسه.
پایدار باشید هیچکس عزیز، کمش خان و شازده کوچولوی وبلاگستون ما.

پاسخ:
شما هم پایدار باشید.
۰۵ اسفند ۹۱ ، ۱۰:۵۵ شازده کوچولو
اما حس ترحم نیست.دقیقا چون مشکلشونو میدونم میگریم....
شاید به خاطر پاکی فطرت و هدف خلقت آدم و اینکه به قول شریعتی "آدم بودیم،آمدیم تا انسان شویم"اما هدفهایمان را چه نهادیم...
بگذریم
..هیچکس جان با همه حرفاتون موافقم.

۰۵ اسفند ۹۱ ، ۱۳:۵۱ مهدی حاجی زکی
ای بابا چقد گُندش کردین قضیه رو
مملکت خود شیفته هم می خواد دیگه نمی خواد؟!!
تو تعادل خلقت مشکل ایجاد نکنید لطفا
بزارید اوس کریم کارشو بکنه

پاسخ:
چرا همه چیزو میندازی گردن اوس کریم؟
من فکر میکنم چون این رفتارو ارزش میدونند و احساس میکنند اینطوری خیلی مورد توجهن یا خیلی تو اوجند، واکنش منفی دیگرانو ضعف و حسادت اونا تلقی میکنن و هیچ عذاب وجدانی از این بابت ندارن!

پاسخ:
به نظر من اینطور نمیاد! گمان نمیکنم احساس آرامش داشته باشند...
نداشتن آرامششون بخاطر اینه که نمیتونن کسی رو که بهتر و بالاتر از خودشونه تحمل کنند.نه اینکه نسبت به نوع رفتارشون احساس شرم یا دینی کنند.

پاسخ:
آهان متوجه منظورت شدم. میگی احساس دین، شرم و یا عذاب وجدان ندارند.
آفرین

پاسخ:
مچکرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی