ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

روز زن؟

۱۸ اسفند ۱۳۹۱
الآن آخرین دقایق هشتم مارسه. هشتم مارسِ آخرین سال زندگی بشر. امروز قاعدتا باید همه چیز تو اوج خودش باشه. علم، تکنولوژی، جامعه، عدالت، سیاست،.... و لابد زن.
فعلا به علم و تکنولوژی و اخلاق و سیاست و عدالت و.... کاری ندارم چرا که امروز روز اون‌ها نیست، روز زنه. روز بین‌المللی زن.
نمی‌خوام صغرا و کبرا بچینم و مقاله بنویسم. فقط چندتا سوال ساده می‌پرسم. سوالاتی که اگر از خودمون نپرسیم و براشون پاسخ پیدا نکنیم روی دستمون می‌مونند و هر چی جلوتر بریم بیشتر و بیشتر آزارمون می‌دند. سوالاتی که ظاهرا بشر دوست نداره از خودش بپرسه. شاید هم منفعت‌طلبان و صاحب‌اختیاران دنیا دوست ندارند مطرح بشه:

آیا در جهان امروز زن در جایگاهی که تمدن بشری ادعا می‌کنه قرار گرفته؟  آیا مبارزات زنان برای به دست آوردن حقوق پایمال شده در طول تاریخ، به نتیجه قابل قبولی رسیده؟ آیا زن به اندازه‌ی قانع‌کننده، از ابزار بودن فاصله گرفته؟...
آیا تصور مرد از زن نسبت به گذشته تفاوت قابل توجهی کرده؟ آیا تصور زن از زن نسبت به گذشته بهبود قابل توجهی داشته؟
...
نه نه به خودتون زحمت ندید. لازم نیست سوالات اول رو شما جواب بدید چرا که جواب شما به اون سوالات درد چندانی از کسی دوا نمی‌کنه. شما فقط به سوالات مربوط به خودتون جواب بدید. یعنی دو سوال آخر. در واقع اگر تو دنیا هر کس فقط به سوالات مربوط به خودش پاسخ بده تمام مشکلات بشریت حله. مگر اصلاح جامعه چیزی جز اصلاح خوده؟

شما اگر دوست دارید قدمی در راه اصلاح جامعه بردارید از خودتون بپرسید همین الآن تصورتون از زن چیه؟ نگاهتون به زن چیه؟ تعریفتون از زن چیه؟...

"همان‌گونه که بر همگان واضح و مبرهن است زن به لحاظ شخصیت، یک انسان است و هیچ تفاوتی با مرد ندارد. امروزه تمدن بشری زن را از ابزار دست مرد بودن خارج کرده و به جایگاه واقعی او که همانا انسان بودن است رسانیده. امروزه زن دوشادوش مرد در جامعه حضور دارد و در تمام عرصه‌های فرهنگی و علمی و ورزشی و مدیریتی، سیطره مردسالاری را به چالش کشیده و..."

"زن در اسلام جایگاهی ویژه دارد. هزار و پانصد سال پیش دختران مایه ننگ جامعه بودند و زنده به گور می‌شدند. در آن روزگار زن به عنوان ابزاری برای تولید نسل و خدمتکار مرد دیده می‌شد و در شمار مایملک مرد. اما اسلام در آن برهه و با وجود سیطره مطلق مردسالاری، زن را به عنوان یک انسان به رسمیت شناخت و برای او حقوقی قایل شد که هنوز هم در پاره‌ای از جوامع تادیه نشده است و..."
...
نه نه نه مقاله ننویسید. قرار نیست بهترین انشا رو انتخاب کنیم و جایزه بدیم. ایده‌آل‌ها و شعارها رو نگید. اینا رو همه بلدند. واقعیات رو بگید. شما در اولین برخورد با یک زن دقیقا چه چیزی در اون می‌بینید؟
انسانیت؟ یا جنسیت؟
طرز فکر؟ ایده‌ها؟ نوع نگاه؟
یا اندام؟ رنگ رژ؟ شکل ابرو؟ رنگ چشم؟ مدل لباس؟ طرز راه رفتن؟

توضیح غیر ضروری این‌که مخاطب این سوال فقط مردها نیستند. اتفاقا پاسخ زن‌ها به این سوال خیلی مهمتره. چرا که به هر حال مرد مایله بر اساس منفعت خودش  به دنیا نگاه کنه اما زن‌ها چی؟ آیا زن‌ها هم بر اساس منافع خودشون به زن نگاه می‌کنند؟ زن در مقام یک زن، در مقام مادر یک مرد، در مقام خواهر یک مرد، در مقام همسر یک مرد... زن در نقش‌های مختلف چه نگاهی به همنوع خودش داره؟


پ.ن: دیروز پژوهشی دیدم با عنوان "کشتار تدریجی هویت زنان" که باعث نوشتن این پست شد. پیدا کردنش سخت نیست.




۹۱/۱۲/۱۸
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۳۳)

اجالتا این پست مادام گلابی را بخوانید
از چند سال پیش هشت مارچ برای من روز جشن گرفتن و تبریک گفتن نبود. یکهو برام تبدیل شد به روزی که مثل بیشتر روزها و کمی بیشتر یادم بیاد زن بودن چه بار سنگینی بوده- هست روی شونه های زن ها و این که اگه خوشبین باشم و فکر کنم صد
سال عمر می کنم باز هم برابری بین زن و مرد ایرانی و کشورهای مشابه به عمر من قد نمی ده

امروز داشتم فکر می کردم به پیغام های مستقیم وغیر مستقیم* که می رن توی ناخودآگاه آدم ها. بعد فکر کردم برای خودم یک چارت درست کنم از پیغام های مربوط به جنسیتم از وقتی که یادم میاد. کاری که با کلاینت هام با هم می کنیم در مورد مسائل مختلف مثلا ترس، از دست دادن ها، تحقیرها وباقی چیزها

اولین چیزی که یادم اومد این بود که مامان همیشه اصرار داشت من دامن بپوشم و شلوار نپوشم. از وقتی بچه بودم تا همین اواخر. الان ول کرده چون کمی متحول شده و روی خودش کار کرده و چون من عصبانی می شم و دیگه عصبانیم رو قورت نمی دم فقط
قورباغه ام رو قورت میدم فوقش

دومیش این بود که باید درست می نشستم و درست رفتار می کردم و نمی دویدم و از درخت بالا نمی رفتم و کسی دودولش طلاست مال دختراس برام نمی خوند و عضو خصوصی ام مایه ی افتخار نبود و چیزی بود که باید خیلی خوب مخفی می شد در همه ی اوقات

.دیگه اینکه نمی تونستم جلوی همه واستم بشاشم شاشیدن امری بود مطلقا پشت درهای بسته

ک روزی اومد که دیدم نباید با پسرهایی که باهاشون بزرگ شده بودم بازی کنم. نمی فهمیدم چرا. چون خوب نبود و بزرگ شده بودم در حالی که دلم می خواست هنوز از درخت شاه توت برم بالا و تو خیابون دوچرخه سواری کنم

بعد رسیدیم به اون روزی که دیدم برادرهام می تونن برن بیرون آدامس و زهرمار بخرن یا خودشون پیاده برن تا کلاس کاراته یا
تاکسی بگیرن برن کلاس زبان ولی من رو یکی باید می برد یکی باید می آورد چون امنیت وجود نداشت. این ها البته بیشتر از طرف مامان بود که نکته ی غم انگیزتر ماجراست ولی خب به هر حال

وسط هاش وقت هایی بود که خودم می رفتم و می اومدم و خب البته واقعا امنیت نبود. هر چی فکر کردم یادم نیومد چند بار پام توی تاکسی مالیده شد و پستان هام چلانده شدن و متلک شنیدم و از کونم وشگون گرفته شد

بزرگ تر که شدیم برادرهام شب ها می رفتن پیاده روی و دویدن یا دوچرخه سواری. من گاهی با بابا می رفتم ولی می دونستم که تنها نمی شه. من و دوستام که در شرایط مشابه بودن حرص می خوردیم و تحقیر می شدیم که نمی تونستیم اون آزادی رو که برادرهای کوچکترمون داشتن داشته باشیم. تازه من خوش شانسه بودم که پدرم به عنوان یک مرد درک می کرد که این درست نیست و اصرار داشت که من رو بفرسته برم دور شم از این مملکت

رانندگی هم که البته داستان خودش رو داشت. یک روزی از تحقیرها و متلک های مخصوص زمان رانندگی یک کتاب درست می کنم

توی مهمونی ها مردها یک ور بودن زن ها یک ور. یعنی به مرور این جوری می شد. اولش همه قاتی بودن بعد کم کم جدا می شدن. آقایون تخته بازی می کردن و کری می خوندن برای هم و عرق می خوردن. زن ها هم حرف می زدن و پذیرایی می کردن و
از بچه ها مواظبت می کردن و باقی قضایا
و
همیشه هم ما زن ها باید درست لباس می پوشیدیم که کسی خدای نکرده حالی به حالی نشه. بعد گاهی فکر می کنیم چرا نمی تونیم از حق مون دفاع کنیم، راحت حرفمون رو بزنیم، حق مون رو بگیریم، یا چرا زن ها "موذی" هستن یا زیر زیری کاراشون رو می کنن. خب کی یاد گرفتیم که صدا داشته باشیم؟ احترام داشته باشیم؟ کی یاد گرفتیم که حق داریم؟

این ها و هزار تا پیغام مستقیم و غیر مستقیم دیگه چیزهایی بودن که تو بچه گی و نوجوانی به خورد مغزهامون می رفت
حالا هم که بزرگ شدیم و فمنیست شدیم و خوندیم و نوشتیم و کار کردیم اوضاع خیلی فرق نکرده

مردها هنوز نگران نیستند به خاطر جنسیت شون استخدام نشن یا اگه هم شدن یک جنس دیگه بای دیفالت بهتر و آگاه تر و باسواد
تر دیده بشه. نگران نیستند که باید خوشگل و لاغر و سکسی باشن. فشاری که جامعه و رسانه ها به زن ها میارن و چیزی که از "زن کامل" سایز دو که سه هم بچه داره و کار هم می کنه و همیشه هم خونه اش تمیزه و پستان هاش هم به خاطر شیر دادن آویزون نیستن و شکمش خط نیافتاده، روی مردها نیست
مردها جنده و فاحشه و خراب خطاب نمی شن
به مردها اصرار نمی شه توی روابط ابیوسیو بمونن به خاطر بچه و آبرو و احتمال سکته ی مامان بزرگ شون از غصه
مردها هنوز می تونن زن رو از بچه محروم کنن
از حق کار محروم کنن
مردها نمی ترسن شب ها برن تا سر کوچه سیگار بگیرن
کسی برای مردها تصمیم نمی گیره چی بپوشن چی نپوشن

حالا این ها چیزهای خیلی روزمره است. چیزهای کوچکی که عادی شده. به خورد مغز همه مان رفته. پذیرفته ایم شان. چیزهای بزرگ تر بماند. چیزهایی مثل نابرابری هایی که قانون حمایت شون می کنه، وضعیت اشتغال و مادر شدن و شرایط ازدواج و دیه مزخرفات تلویزیون و کتاب های درسی و حتی اسباب بازی ها و کتاب های بچه ها که خیلی زیر پوستی و عامدانه سرطان فرهنگی را گسترش می دهند

شاید اولین قدم این باشه که بپذیریم ملت جنسیت زده یی هستیم. همه مون مخصوصا مردهامان یک سکسیست سنت زده ی کوچک آن پشت کله شان دارند که بعضی وقت ها بهش آگاهن و بعضی وقت ها هم در برابرش گارد دارن
بعله
خب . بسم الله الرحمن الرحیم .
جنجالی می نویسید ؟
اما من یه چیز کلی از دید گاه خودم که مونث هستم میگم . من یاد گرفتم به هر چیزی از دیدگاه عاشقانه اش نگاه کنم . شیخ شهاب الدین سهروردی که روششون در فلسفه کامل بود علت آفرینش جهان رو عشق می دونستند .به خاطر همین در روش فلسفی ایشون عرفان و فلسفه با هم تلفیق شدند . نگاه من به زنان همجنسم امروز و دیروز نداره .زن یک موهیت اللهی است و انقدر قدرتمند که شاید اصلن در تصور نگنجه. اون میتونه در همه عرصه ها بهترین باشه اما شانش رو خودش تعیین میکنه.دید آقایون یا بقیه رو به خودش هم خودش تعیین میکنه . از بین رفتن هویتش هم دست خودشه و لاغیر. هر چند یه بخش خیلی کمیش شاید خارج از اختیار باشه البته شاید .وظیفش هم تنها یک چیزه .ساختن خانواده از بنیاد و تجلی محبات و صفات معشوق گونه پروردگار در روی زمین . و السلام

دوروز پیش با یک کیف پراز کتاب سنگین خواستم برم ترمینال.توی تاکسی جلو سوار شدم که هی نخوام پیاده شم.خب تصورشو بکنید باچادر کتابهای حجیم غذای دوروز جهت خوردن درمحل خوابگاه و چه چه.... راننده باحالتی بسیار بدو در شان خودش با نهیبی از دورن وجود دادزد...خاااااااانوم......بروعقب سوار شووووووو.پاشو...یالا وای....گریه ام گرفت.وجودم شکست...از روز پنجشنبه تا امروز اون صحنه از جلوی چشام رد نمیشه.
اینه احترام گذاشتن به یه زن.اما کیف میکنم که توی شهرهای بزرگ زن به عنوان یک شخصیت باهاش رفتار میشه. قابل توجه جناب اطلس:من که حجابم رعایته قصد فریب کسی رو ندارم چرا راننده تاکسی منو شکست؟ چرا اونجوری برخورد کرد؟ من فقط میخواستم راحتتر باشم! من فقط نمیتونستم برای هر مسافری با این حجم بار سنگین از تاکسی هی پیاده شم...من اون راننده تاکسی رو هرگز نمیبخشم. چون زنم باید برم عقب بشینم.مسخره است.اذیت شم چون زنم.توهین بشنوم چون قدرت بدنی ام مثل مردا نیست.اونوقت هی توی ذهنم این موهبته میچرخه.

پاسخ:
مگه جلو نشستن خانمها ممنوعه؟ من بارها دیدم جلو میشینند. شاید اون اقا میخواسته جلو دو نفر سوار کنه. به نظرم میتونستید بهش بگید نمیرم عقب...
حرفای بالایی تنها یک نمونه از برخورد مردا با خانوما در خوانساره که داعیه اسلام عجیب غریب دارن. بگذریم.....
جدای خیلی از شعارهاکه دم از حقوق زنها میزنه که البته فقط شعارهای قشنگیه خیلی در مورد ظرافت های زنانگی و بسیاری از خصوصیات زنهافقط به کنایه و مسخرگی گذشته.تا چند سال پیش ارزو میکردم پسر بودم. از تفاوت هایی که پدر و مادر بین جنس های فرزندانشون میگذاشتن بماند تا اختیاراتی که آقایون توی زندگی هاشون دارن.
کار بیرون یه جور طعنه میزنن توی خونه بیشتر شبیه یه کارگری تا یه زن. خیلی وقتا هم به عنوان یه شخصیت قبولت ندارن.خدارو شکر اینا برا خودم اتفاق نیفتاده ولی دور برم این چیزا رو زیاد میبینم.درد زیاده جناب کمش.اما در آخر الان از اینکه زنم خوشحالم.چون فکرمیکنم خدا به خاطر زن بودنم بیشتر دوستم داره. العیاذ بالله فکر میکنم گاهی معشوقه خدام.چون طنازی ها دارم براش.خیلی هم نازهامو میخره.

پاسخ:
حرف مهمم این بود که خود زنها چه قدر در این مسایل مقصرند؟ نگاه خودشون به خودشون چیه؟
۱۹ اسفند ۹۱ ، ۱۳:۵۰ مهدی حاجی زکی
اول فکر کردم فقط نظرات برای جماعت نسوان فعاله
همن الانم که دارم می نویسم مطمئن نیستم نظرم ثبت بشه
ولی خوب دیگه می نویسم:
همینطور که گفتی هرکسی به نفع خودش نظ می ده و به سوالاتت جواب می ده
بنده هم نظر خودم رو می گم و اعلام می کنم علی رغم حق و حقوق تعریف شده برای جماعت نسوان از هرگونه عقاید و افکار فمنیستی بیزارم
در کشور ما با این تفکر که به زن بها داده بشه و حق و حقوق بیشتری رو براشون قائل بشن انقلاب کردند
البته این در آن زمان فقط شعار بود
کم کم دوستان اجرایی کاری کردند که از اون ور پشت بوم بیافتیم پایین
بگذریم که هنوز هم خانومها البته بعضی هاشون فکر می کنند که حق و حقوقشون پامال شده و به همه ی حقوقشون نرسیدند اما شواهد برعکس این رو می گه
دقت کنید اگر زن مثل عربستان حق رانندگی و کار رو نداشت در ایران چه اتفاقات جالبی می افتاد :
اتومبیل انقدر بی رویه گرون نمی شد
جاده ها انقدر شلوغ نمی شد
هر ننه قمری سه تا سواری نمی خرید بزاره تو پارکینگ خونشون
انقدر شغل اضافه بود که من و شمای مذکر اگه سه شیفتم کار می کردیم بازم کار داشتیم
اشتغال حل می شد
مسکن حل می شد
ازدواج به یقین مشکلی نبود چرا که تجربه نشون داده زنی که دستش تو جیب خودش باشه دیگه شوهر می خواد عزاشو بگیره
خلاصه اینکه من به این امر هم راضی نیستم اما تعادل رو از همه چیز بهتر می دونم
نه به اون شوری شور و نه به این بی نمکی
چاکر آقا
خانومای محترم توجه داشته باشند که بنده یه عمه ی پیر بیشتر ندارم
یکم ملاحظه کنید



من برای زن تعریفی رو قائلم که به خصوصیات رفتاری و عکس العمل هایی که ازش دریافت میکنم مربوط میشه ، مثل مرد!

یعنی زن خودساخته
زن مستقل
زن وابسته
زن حسود
زن رنج کشیده
زن مهربان
زن غیر منطقی
زن فهمیده

هر چند محیط خیلی روی رفتار فرد اثر میزاره، ولی جوهر ذاتی هر فرد اونو منحصر بفرد می کنه!

اگه با قدرت نمیتونی اوضاعو کنترل کنی ، باید ذکاوت بیشتر خرج کنی...


در پایان هنوز خیلی از حقوق زنها پایمال میشه ها!
و دیگر اینکه متاسفانه بیشتر ظلمها رو به زن خود جنس زن نسبت به خودش مرتکب میشه...

پاسخ به م ح ز

سعی نکن توی دنیا جای کسی رو بگیری!
سعی کن به جایگاه شایسته خودت برسی!

همین وسدو؟

متاسفانه توی جامعه ما برخلاف شعارهایی که داده میشه نسبت به زن یک نگاه جنسی وجود داره نه یک نگاه انسانی و اما در جواب سوال های شما باید بگم طرز فکر یک انسان چه مرد باشه چه زن برای من خیلی مهمه شاید ناخودآگاه شکل ابرو یا رنگ چشم یا طرز لباس پوشیدنش توجه منو جلب کنه اما این نکته ای نیست که شخصیت طرف مقابلم رو تحت الشعاع قرار بده.
عوض کردن افکار و نگاه یک جامعه خیلی سخته اما تنها کاری که ما می تونیم بکنیم این هست که حقوق خودمون رو بشناسیم و حداقل در روابط خانوادگی به طور هنرمندانه و ظریفی از حقمون دفاع کنیم و سعی نکنیم عقب نشینی کنیم البته نه با لجبازی.

پاسخ:
زنها بعضا با جار و جنجال و مظلوم نمایی میخواند به حقوقشون(که معمولا شناخت درستی هم ازش ندارند) برسند که نتیجه نمیده...
خاک بر سرم عجالتا رو نوشتم اجالتا ادم گلابیم نوشتم مادام گلابی

پاسخ:
پیش میاد:))
نمیدونم چرا حوصلم نشد این پستتون رو بخونم ! ببخشید ....!

پاسخ:
منم نمیدونم! لابد به مسایل زنان علاقه نداری!
اصلاً خوشم نمیاد از این بحث ها
فکر می کنم قبلاً هم یه پستی بود توی وبلاگتون که این حرفو زدم
خوندم کامل. هم پست شمارو هم نظرات دوستان رو
ولی متأسفانه اصلاً تو کتم نمی ره این حرفا نمی دونم چرا
می ترسم چیزی بگم محکوم شم به قدیمی فکر کردن، به احمق بودن، به ندیدن گرفتن حقوق زنان و این دری وریا، پس ترجیح میدم اصلاً چیزی نگم ولی همینو میدونم که فمنیستی و اصل و هدف تشکیل فمنیست این چیزی نبود که الان بانوان کشورمون دارند به ما دیکته می کنند و هی ازش دم می زنند

پاسخ:
فمینیسم خیلی وسیع و پیچیده و چند وجهیه. بحث من هم این چیزها نیست. یه سوال ساده کردم که ما زن رو چی مبینیم. همین. این سوال پایه خیلی چیزهاست.
۲۰ اسفند ۹۱ ، ۰۱:۳۹ معلم خوانساری
یک وقت انسان به یک جایی میرسه که دیگه نمیتونه حرف بزنه.الان من همونجام.اصلا وقتی این بحث پیش میاد انقدر جامعه کور و کر میشه که آدم وقتی حرف میزنه حس خریت میکنه.به احترام این حسم حدود سی خط نطق رو حذف کردم.

پاسخ:
دیگه گوش هممون از این حرفها پره. قصدم این بود که نگاهی به خودمون داشته باشیم. بیشتر زنهای ما به دلیل تربیتشون در عمل از مردها هم جنسیت زده ترند...
۲۰ اسفند ۹۱ ، ۰۸:۳۴ مهدی حاجی زکی
قربونت برم تو هنوز نفهمیدی من تو بحثای جدی شوخی می کنم و تو بحثای شوخی خیلی جدی ام؟!!!
همش فیلم بود عزیز

پاسخ:
ولی من خیال کردم جدی بودی
حالا منطقی تر نظر میدم. وقتی میبینم که زنها توی فروشگاه ها طنازی های عجیب غریبی دارن یه جور چندش وار میشم.اون بخاطر اقتصاد این کار رو میکنه و من هویت زنانگیش رو دارم میبینم که داره له میشه.شاید یه مرد اینو ارتباط اجتماعی اون زن بدونه یا خیلی خوشش بیادولی در کل خودمونو گول نزنیم. آره تو جوامع الان بیشتر به جنس زن بخاطر لطافتش و خیلی چیزای دیگه اهمیت داده میشه.من میگم اگه زن بدونه کیه چیه بهتر میتونه زندگی کنه حداقل بخاطر آرامش خودش و نه عقده هایی که باعث جدایی هرزگی و.... بشه.
خیلی دایره وسیعیه این بحث.اما فکر کنم این مقوله بنده کافی باشه.

پاسخ:
ضمنا این موضوع تو کل دنیا وجود داره...
کمش عزیز اینکه نظر ندادم دوست داشتم اول کامنتها را بخوانم. اما موضوع آنقدر گسترده هست که نگو و نپرس. اولا پاسخ پرسشها اینکه من در برخورد با یک زن اول چه میبینم باید بگویم بستگی دارد. من وقتی یک خانم معمولی را میبینم خوب اول حس میکنم با یک انسان روبه رو شدم و بعد طرز فکر و ایده و تقریبا قسمت سوم برایم بی اهمیت است. اما وقتی با زنی روبهرو میشوم که خودش را طوری اراسته که دوست دارد اول اراستگیش را ببینم مطمئنا اول انها به چشمم می اید و چون به قسمت سوم توجهم جلب میشود خواه نا خواه بعد از آن جنسیتش توجهم را جلب می کند. اما من به زن اول بستگی به طرز فکرش دلبستگی پیدا میکنم اما زن دوم را هم به خاطر ظاهرش سرزنش نمیکنم. اولا اینکه زنی دوست داشته باشد زنانگیش به چشم بیاید در اختیار خودش است. اما اگر هم نشان دادن این زنانگی به طرز غیر عادی باشد هم نه آن زن که جامعه را در این طرز زندگی مقصر می دانم. مطلبی که در بالا گذاشتم به طور خلاصه نشان داد که ما زنان در ایران چطور زن میشویم و مردان چطور مرد. ما در شرایطی کاملا غیر طبیعی زندگی می کنیم. شرایطی که غرایزمان مدام سرکوب میشود. علائقمان مدام مخفی میشود و جنسیت را بر ما تحمیل می کنند. من همانطور که مردان را به خاطر نگاه جنسیشان به زنان سرزنش نمی کنم. زنان را هم به خاطر رفتارهای نادرست ناخوداگاهشان سرزنش نمی کنم. ما اینطوری بزرگ میشویم و تا وقتی که روال زندگی ما به حالت عادی برنگردد ایندور باطل همچنان ادامه خواهد داشت.
اما با نظرتان درباره جایگاه زن در اسلام موافق نیستم که اینجا جای بحثش نیست. اگر هم منظورم از شرایط عادی را متوجه نشدید توضیح خواهم داد..

پاسخ:
در مورد اسلام اما روی حرف خودم هستم. اگر با نگاه هیستوریکال به موضوع نگاه کنید با من همنظر خواهید شد. مشکل اینه که چیزی که خوب شروع شد ادامه پیدا نکرد در واقعا پیامبر و اائمه انقلابی در این زمینه انجام دادند که بعد از اونها ادامه پیدا نکرد...
مقدمه: اگر به تاریخ زندگی انسان نیم نگاهی بکنیم، در دوران شکار که طولانی‌ترین دوران زندگی بشر بوده پارادایم زور خیلی عمیق در نهاد ما آدم‌ها نهادینه شده. مرد چون قدرت بدنی افزون‌تری داره احساس برتری پیدا کرده و در طول تاریخ اینقدر زن‌ها و اصلاً مظلوم‌ها مورد ظلم واقع شدند که الان در برخی گرایشهای فمینیستی با مقداری زیاده‌روی می‌خواهند این ظلم‌ها را جبران کنند. این پارادایم متاسفانه هنوز در ذهن بسیاری از ما هست. هرچند مبنای خلقت زوجیته و در این زوجیت در طبیعت شاهد برتری یک جنس بر جنس دیگه نیستیم. اصالت رو از طبیعت می‌شه جستجو کرد.
پاسخ کلی به پرسش‌هات: برای من افکار، بینش‌ها ومیزان رعایت اخلاق در آدم‌ها چه زن و چه مرد از همه چیز جالبتره.

پاسخ:
نگاهت هم قشنگه افکار بینش اخلاق و نه جنسیت...
سلام ودرود فراوان
این دفعه چون مبحث مربوط به زنان بود تا آخر پست را خواندم.
بنده به عنوان زنی که 11 ساله در اجتماع آزادانه حرکت می کنم باید بگوییم که این نوع نگاه و برخورد و رفتاری که در اجتماع با ما زنان می شود همه و همه به خود ما بر می گردد. این من هستم که با نوع پوشش و برخوردم به دیگران می گوییم که چگونه با من بر خورد کنید. زنان قدرت و توانایی های بسیاری دارند که اگر آنرا در جهت صحیح به کار گیرند مطمئنا پیروز خواهند بود. یعنی می توانند هم همسر خوبی باشند و هم مادر خوب و ...
در ارتباط با مطالبی که زندانی هم نوشته باید گفت کسی حق ندارد برای شما مشخص کند که کجا بنشینید، من اگر جای شما بودم اصلا اون ماشین رو سوار نمی شدم و صبر می کردم تا ماشین بعدی بیاد.
البته فراموش نکنیم که ما زنان از سنین پایین نیازمند به الگو هستیم آن هم الگوهای موفق در اجتماع و خانواده.
من معتقدم حقوق زن و مرد در اجتماع باید به طور مساوی رعایت شود و زنان باید آنقدر عصمت و حیا و شهامت داشته باشند که در این بین آزادانه حرکت کنند.
به یاد داشته باشیم که زنان پرورش دهندگاه مردان و زنان جامعه فردا خواهند بود و کوچکترین نقص فاحشی در وجود مادران به اعتقاد من تربیت نسل های فردارا خدشه دار می کند.
متاسفانه امروز زنان خیلی راحت در جامعه تن به کارهایی می دهند که جز تباهی و پوچی آینده ایی دیگری در انتظار آنان نخواهد بود، گرفتن شغل های خیلی پست و خوار به اعتقاد من یکی از آنهاست. مثلا خانومی که در جنوب تهران در بنگاه آهن فروشی، آن هم جایی که همه مردند و این خانوم فقط زنه به قول خودش داره کار می کنه، تازه جدیدا بینیشو هم عمل کرده و تیپش خیلی باکلاس شده!!!
شاید این کار درآمد خوبی داشته باشه ولی اصلا محیط پسندیده ایی نیست.

یعنی شما میگید چون من دیدم قشنگه و احساس خوشبختی میکنم سرمو مثل کبک کردم زیر برف و از اطرافم خبر ندارم؟
چند تا مثال میزنم البته دلم نمیخاد فکر کنید از خود راضی و احساس تکامل میکنم
با حرفای نقد نامه کاملا موافقم .ابهت یک زن از و جناتش مشخصه .خود من کارهایی انجام دادم که از توان یک مرد خارجه و خیلی ها وقتی می شنوند اعتراف می کنند که ما به عنوان یه مرد جرات انجام یک چنین کارهایی رو نداریم. یک زن باید از هر لحاظ کامل باشه تا تو جامعه جایگاهش هم کامل باشه .شانش با تکاملش مشخص میشه . اینکه آدم برای یک تاکسی سوار شدن بخواد گریه ش بگیره به مرور تاثیر ذهنی براش داره که در چهرش ضعف رو نمایان میکنه .بازم میگم من به سهم خودم میتونم تاثیرات خارجی رو برای خودم کم کنه .و این از قدرته زنه .در ضمن قدرت بدنی یه موضوع مزخرفه که من اصلن نمی تونم قبولش کنم یعنی خنده داره به خصوص که من دوره دفاع شخصی رو گذروند

چه زن و یا چه مرد موقعی که انسان باشند خوب است

ولی وای از آن هنگام که بُعد حیوانی به انسانیت غلبه کند...

کمش جان مطلب بالا را شما شعار به شمار بیاور

خوب بنده مطالب شما وتمام عزیزان دیگر را خواندم واستفاده نمودم زیاد...

حال من میخوام یه جور دیگه مطلب رو بگم :

در دوران ما خدا را شکر اکثریت خانمها به حد و مرزی از درایت و بینش رسیده اند که خود میتوانند به نحو احسن از خود دفاع کنند و چه مراتب وجایگاه هایی رو فتح کرده اند

بهتر است به فکر خودمان باشیم ...!

آیا ما مردها به جایگاه حقیقی خودمون رسیدیم ؟
ما بیشتر در استثمار هستیم یا خانمها؟
آیا همین که ما به اجازه ی خودمون بیرون میریم و اونا به اجازه ی ما ،این نشونه اینه که ما آزادتریم و جایگاه والا تری داریم ؟
فعلن که خانمها بیشتر در رفاه هستند و بدون هیچ دغدغه ای از گرانی و قسط و عیدی ویارانه ...
این ما نیستیم که باید وقتی میخوایم بریم خواستگاری باید خونه ماشین شغل خوب و استطاعت مهریه زیاد و ...داشته باشیم ؟

به نظرم ما مردها بدبختریم کمش جان یه فکری به حال خودمون بکن اونا یه چند صباح کمی زنده به گور شدند وما قرنهاست که زنده به ...

باید به جناب اطلس بگم من برای تاکسی سوار شدن گریه ام نمیگیره.برای توهینی که از طرف راننده بخاطر زن بودنت بهت میشه ناراحت میشی و این نگاه بعضی مردای ماست.منم کارای مردونه ای کردم که حتی کسی تصورش رو نمیکنه توی خونسار با جو کاملا مذهبیش .اونم در چارچوب دین و ......
و اما جناب نقد نامه: خوبه من شرایطم رو گفتم که چه جوری بودم داشت دیرم میشد
هرچند شاید این حرفای من مسخره به نظر بیاد اما برای خودم دنیایی حرف داره. این تنها یک مثال برای رفتار اقایون در مقابل ماست.
بخاطر احترامی که برای جناب کمش قائلم علیرغم مشغله بسیار حرف دلم رو میزنم تا تخلیه بشم.تا قدرتمند تر از قبل بایستم و خم به ابرو نیارم که گاهی با نگاه جنسیتی اطرافیانم بشکنم. هممون زنیم. احساساتی بودن جزء ذاتمونه.ظرافتمون و خیلی توانی ها مثل مادر شدن.باید قبول کنیم گاهی بعضی کارها سخته برامون.به نظر من دید واقعی اینه.ما خیلی کارها فراتر از حدمون داریم انجام میدیم که اونم بخاطر شرایط اجتماعی و اقتصادیه.
والبته وشکوی عزیز
گاهی شما مردها میرید خواستگاری و دختر رو می بینید باهاش حرف میزنید بعد از خاستگاری یا شما نمی پسندید یا خواهرتون یا مادرتون یا.....
با خودتون میگید زنگ بزنیم بگیم استخاره کردیم بد اومد یا اصلا میگید ما که جوابمون منفیه زنگ بزنیم چی بگیم و یک لحظه خودتون رو جای اون دختر نمیذارید که ببینید چه حس و حالی داره.چقد احساس حقارت می کنه! چقد اعتماد به نفسش میاد پایین! چقد پیش خودش فکرای ناجور میکنه. تاحالا به این چیزا فکر کردید؟ شاید باز هم مورد انتقاد دوستان قرار بگیرم یا خیلی ها اصلا حوصله نکنن بخونن اما واقعیت این حرفای نگفته است که وقتی نوشته میشن غیر واقعی به نظر میان.
بگذریم. خوش باشید
و جناب کمش
این پست شما باعث شدخیلی احساساتم رو بگم و حرفایی که مدتها عذابم میداد بنویسم.
موفق و پایدار باشید..

در پاسخ به زندانی:
من مفهوم اون توهین رو درک میکنم. به نظرم بعضی برخوردها به دلیل باری که روشون هست غیرقابل تحمله والا شاید خود اون برخورد چندان مشکلی ایجاد نکنه.
شک ندارم تمام خانمهایی که اینجا هستند از جمله شما، از متوسط جامعه بسیار قویتر و معتمد به نفس تر هستند و توانایی کشیدن گلیم خودشون از آب رو دارند. چرا که همین حضور در اینجا دانش و اعتماد به نفسی فراتر از متوسط جامعه لازم داره. و دقیقا به دلیل همین دانشه که بهتر و بیشتر از زنان معمول جامعه نسبت به این موضوع حساسیت نشون میدند. و همینجا اعلام میکنم لحن کامنت اطلس رو نمیپسندم.
موافقم که در نظر گرفتن حساسیت و ظرافت زنانه در بررسی مسایل زنان نقشی حیاتی داره. ایده‌آل این نیست که یک زن تبدیل به یک مرد بشه و از این، تعبیر به قدرت کنیم چرا که خود این نشان از پذیرش مرد به عنوان قدرت برتر داره. بلکه باید فضایی به وجود بیاد که زن با تمام خصوصیات زیست شناختیش شانی برابر با مرد داشته باشه و به دلیل زن بودن مورد آزار جسمی و روحی قرار نگیره.
مثال خواستگاری هم مثال خوبیه برای مقایسه نقش زن و مرد. یک طرف به چشم خریدار جنس رو برانداز میکنه... اگر خواست میخره و اگر نخواست میره
و یک طرف ساکت میشینه تا برانداز بشه و اگر مشتری اون رو خواست و اگر خانواده خودش درک بالایی داشتند، تازه وقت اظهار نظر اون میرسه...
البته باید این رو هم پذیرفت که دیگه این نوع خواستگاری در حال منسوخ شدنه و اختیار دختر بسیار بیشتر از قبله.

ضمنا خیلی پوزش میخوام که مجبور شدم به دلیل ملاحظات شخصی قسمتی از کامنتتون رو حذف کنم. مطمئنم خواهید بخشید...
ممنونم که با صراحت و بدون ترس از قضاوت دیگران خودتون رو بیان میکنید.
خب حالا من بگم .ببینید اون قدرتی که شما برداشت کردید انجام کار ها ی مردانه نیست .اون قدرت پرواز و اوج گرفتنه فکره که در نهایت به عمل تبدیل میشه .احساسات زنانه رو هم من قبول دارم اما کنترل احساسات در بیرون از منزل و داخل منزل و مدیرت کردنش مهمه . زن مدبر مساوی با فرزندان مدبر چرا ما باید با وجود قدرتی که شیوه محبت کردنمون بمون میده احساس حقارت داشته باشیم ؟
شاید اصلن اون راننده تاکسی با همه همین رفتار رو داشته و نه به خاطر اینکه شما یک زن هستید .من اگه جای شما بودم مثل همون نقد نامه وقتمو میکشتم و منتظر یه ماشین دیگه میموندم .اگه از لحنم خوشتون نیومد عذر میخام اما من یکی اجازه نمی دم حتی با پستی که به تاریخ میلادی ثبت میشه عزت نفسم زیر سوال بره من یک زنم مسلمان ایرانی متجدد دارای روحیه و عزت نفس بالا و حضور گسترده در جامعه که اگه خدا بخواد بیشتر هم میشه .درتاریخ شمسی و قمری روز زن نماد اسوه زنان عالم و به خاطر مزایای مد نظر اسلامه ولی در تاریخ میلادی این روز برا ی تظاهرات اسم گزاری شده ما تومنی سنار با اونا فرق داریم روا نیست ازین منظر هم بمون نگاه بشه .اصلن قصد توهین ندارم خدا می دونه ولی پیشا پیش از هردوتون معذرت میخام اگه ناراحت میشید.ولی خب تبادل نظر دیگه مگه نه؟

سلام
نظر من بعنوان یک زن اینکه زنها انسانهایی هستند که ظرافت و محبت بیشتری دارند شاید از این دو ویژگی سوءاستفاده بشه ولی این وجه تمایزی است بین ما , مردها و بیشتر از اون تفاوتی نمی بینم

پاسخ:
درسته ظاهرا از همین هم سو استفاده هایی میشه...
توخوبی داشی؟

پاسخ:
ممنون:)
۲۳ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۵۵ حمید امینی
کمش جان خوب بازاری باز کردی؟ چه خبره این جا؟
راستی این مطلبو خانم محترمه خودت هم خونده؟ نظرش در مورد شما چیه؟


پاسخ:
چه فرقی داره؟
۲۳ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۳۷ مهدی حاجی زکی
کجایی اخوی؟
باز که خواب موندی

پاسخ:
یه کم خوابم میاومد. دارم بیدار میشم:)))
۲۴ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۵۵ حمید امینی
چی چی را چه فرقی داره؟

بسمه الرحمن سلام
گفتمان جایگاه زن بسیار جذابست ولی ابتدا باید به دوبخش اصلی اشاره نمود که شامل اولا فطرت ونهادینه ی مخلوق زن وتفاوتهای آن با مخلوق مرد میباشد اشاره نمود وبدانیم که آن غیر قابل تغییر ست .حال این خصوصیات شامل چه فاکتورهایست بماند تا در یک فرصت مناسب وبلاگ مردمان رباط به احترام همه بانوان بصور ت فلسفی به آن خواهد پرداخت .
دوما رفتارهای زن در خارج از محیط کاملا شخصیش باید چگونه باشد تا مورد احترام قرار گیرد را با یک تفاوت سنجی از دو آیه معروف در قرآن میکاویم .دقت بفرمائید خداونددر این دو آیه چه چیزی را وچگونه ارزیابی میکنند اولین آیه الزانیه والزانی سپس در آیه دوم ودر سوره دیگر میفرماید السارق والسارقه استنباط من از این دو ایه نشان از ایسنست که ای زن خلقت تو طوریست که مردها (نامردها)با وجود اندامی قویتر از شما در جهت منافع خودشان استفاده میکنند باید مراقب خود باشید .اطلس به خوبی به ان اشاره نمودند وکمش هم بسیار زیباتر والبته صادقانه تر پاسخ دادند علیرغم اینکه منهم فکر میکردم تا قبل از این اطلس جنس مذکر ست را مصداق حرفهایم قرار دهیم .بعبارت دیگر اطلس با وجود اینکه مونثسست طور ی پا به عرصه گذاشته که گمان همه از وی مرد بوده است .به این نکته بپردازیم واز ایشان (سرکار عالیه اطلس )بخواهیم وتمنا کنیم در وبلاگ با ارزششان زنان جامعه را را هنمائی کنند من خیال میکنم ما مردان از نکاتی که اطلس در آینده و در همین راستا بدان اشاره میکنند بجای انگشت چه بسا زنجیر بدهان بگزیم .کمش با این پست زیبایش منشا خیر شده خداوند به ایشان عزت عنایت نماید .

پاسخ:
پاسخ همین پایین
پاسخ به مرمان رباط:

واقعا ممنونم که وقت میذارید و با دقت میخونید و نظر میدید. این خیلی برای من لذت بخشه.

جسارتا موافق نیستم که زن و مرد در فطرت اختلافی دارند. در آیه "فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها" ذکری از تفاوت زن و مرد در فطرت نشده. جای دیگری هم چنین چیزی ندیدم. آیا سندی در این رابطه دارید؟

در مورد رفتارها هم اختلافی بین زن و مرد نیست. رفتار یک مرد هم میتونه زننده و باعث ایجاد زمینه بی اخلاقی بشه. پس هر دو جنس باید رفتار اخلاقی و اجتماعی به هنجار داشته باشند. یعنی مستثنی دونستن زن مدلل نیست.

بین زن و مرد تفاوتی در روح و روان نیست و مختصر تفاوت جسمی به دلیل اقتضائات حفظ نسله. مشکل اینجاست که در طول تاریخ، بشر(خصوصا مردها)، به دلیل منافع شخصی و تفوق جنسیتی، این مختصر تفاوت رو تعمیم دادند و کم کم زن رو موجود ضعیف قرا داند و از اون بهره کشی کردند.
اسلام هم در زمان نزول با این پدیده مواجه شد و در صدد اصلاحش براومد و در زمان خودش قوانینی انقلابی برای احقاق حقوق زنان وضع کرد ولی متاسفانه این قوانین هم روزامد نشده و بعضا خودشون محملی برای سوءاستفاده‎ی مردان شدند.
اصل فطرت را دقیق توضیح دادید وهیچ گونه تفاوتی مابین زن ومرد نیست اما انچه مدنظر من بود به عنوان اختلاف خلقت زن ومرد را اتفاقا شما بهتر از بنده بدان اشاره داشتید در پرارگراف یکی به آخر متنتان .البته وبلاگ مردمان رباط در آینده بدین موضوع از نگاه فلسفی پستی را تقدیم مینماید وامیدست در انجا از فیو ضات شما وسایر فرهیختگان خوانسار بهره مند شویم .تا آنروز بدرود .

پاسخ:
بدرود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی