ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

خاطرات صفر!

۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۲

چند روز پیش رفتم تهرون. توی راه موسیقی گوش می‌کردم. تو مود موسیقی بودم. یه مموری دارم که موسیقی‌های مورد علاقمو توش ریختم و هر وقت مودی مناسب و فرصتی مبسوط دست بده می‌ذارم تو گوشی و ازش لذت می‌برم.

از "سر عشق" و "دستان" و "بیداد" و "بر آستان جانان" شجریان گرفته تا "یادگار دوست" و "نجوا" و "مطرب مهتاب رو" و "گل صد برگ" و "کیش مهر" ناظری و قطعاتی از بنان و شاهزیدی و افتخاری و قوامی و... چندتایی هم همایون و سراج و مختاباد و قربانی و... و یه کپه هم موسیقی بی‎کلام و با کلام خارجکی و اونور آبی مجاز و غیر مجاز و قدیمی و جدید...

خلاصه یه طیف موسیقایی نوعا پیرمردی و شوفری و یه چندتایی هم جوون پسند و امروزی و دیش دیش دار. بعضی از این‌ها رو بدون هیچ پیش زمینه‌ای گوش می‌دم و غرقشون می‌شم و حال می‎کنم، بعضی رو هم با باری از خاطرات شیرین و یا تلخ. خاطراتی که گاهی اون‌قدر زیر لایه‌های ناخودآگاه دفن شدند که فراموش شدند و با شنیدن یه قطعه موسیقی، زنده می‌شند و میاند جلوی صحنه.

...

مدتی پیش جایی خوندم یه زن وشوهر پولدار میلیارد دلاری(که فکر کنم بازیگر هالیوود بودند) کل ثروتشون رو انفاق کردند و دوباره از صفر شروع کردند. برام خیلی جالب بود که تو دنیای مادی امروز که دامنه امکانات مادی بی‌حد و مرز شده، بعضی از آدما اون‌قدر بزرگند که پول نمی‌تونه براشون هدف بشه. پولی که می‌شه باش قصرهای آنچنانی داشت، ماشین‌های آنچنانی، قایق تفریحی، هواپیمای شخصی، حتی این اواخر جزیره شخصی و لابد چار سال دیگه سیاره شخصی...

تو دنیایی که هر چی پول داشته باشی بازم کمه، نادیده گرفتن پول نشان از بلندی روحه. نشان از فهم ذات مادیگری و پس زدن اونه. نشان از درک عمیق دنیا و شناخت درست خوده...

...

تو راه تهرون به این فکر می‌کردم که اگر الآن من این موسیقی رو گوش ندم، اون خاطره برام زنده نمی‌شه و کم کم انبار خاطراتی که با موسیقی پیوند دارند اون‌قدر خاک می‌گیره که شاید دیگه هیچ وقت دیده نشه. به این فکر کردم که اگر خاطرات فراموش بشند چی می‌شه؟ و به خودم جواب دادم لابد خاطرات جدید ساخته می‌شند. چه جالب؛  ساختن خاطرات جدید و جمع شدن دوباره خاطرات. یه چیزی مثل جمع شدن دوباره پول اون زوج ... 

یه هو به ذهنم زد که چه طوره خاطرات رو صفر کنیم. می‌شه؟ نمی‌دونم. قاعدتا اگر بخوایم موجودی خاطرات رو صفر کنیم باید تمام ارتباطاتی که ما رو به گذشته وصل می‌کنند از بین بره. و خب این به صورت مطلق شدنی نیست. چیزها، آدم‌ها، مکان‌ها و... تارهایی هستند که ما رو به قسمتی از موجودی خاطراتمون وصل کردند و برای جدا شدن از انبان خاطرات باید از تمام این‌ها جدا شد و یا دست کم رابطه جدیدی باهاشون شکل داد. رابطه‌ای که معطوف به گذشته نباشه و تو حال جریان داشته باشه که البته برای این کار همکاری فرد مقابل هم لازمه...

اما به نظرم سرنوشت قسمتی از خاطرات کاملا دست خودمونه. و می‌شه حذفشون کرد. چه طور؟ با دور ریختن چیزهایی که قابل دور ریختن هستند مثل همین موسیقی‌های خاطره‌انگیز. کتاب‌های خاطره‌انگیز. عکس‌ها، هدیه‌ها، نشان‌ها، اجسام و...

...

به نظرم صفر کردن موجودی خاطرات و ساختن خاطرات جدید باید خیلی هیجان‌انگیز باشه این‌طور نیست؟ 


پ.ن:

مموری رو فرمت کردم رفت پی کارش...





۹۲/۰۲/۱۷
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی