ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

Title-less

۹ اسفند ۱۳۸۸
سردیم شده بود، یه چای نبات حسابی خوردم.

حالم خوب شد اما احساس می‌کنم نخ بدنم زیاد شده.




۸۸/۱۲/۰۹
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۱۶)

سلام
اگه همینطوری پیش برید یه کلاف کامل میشید!

سلام جناب کمش
به شما هم پیشنهاد میکنم یه سر به رودخانه چشم آخوند(همجوارکتابخانه عمومی شهرستان ) بزنید . از دیدن این همه گازوئیل روان درسال اصلاح الگوی مصرف شگفت زده میشید یا به قول یه بنده خدایی اینقدر نرفتند سهمیه گازوئیلشون رو بگیرند که با آب روان دارند براشون میفرستند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پاسخ:
باور کنید چنین اتفاقاتی تو مغز نیویورک هم می‌افته. اما اون‌قدر سوء‌مدیریت دیدیم که هر عیبی رو به پای مسئولین می‌ذاریم. امیدوارم زودتر حل بشه.
۱۰ اسفند ۸۸ ، ۱۱:۰۵ قیزمارقیرتیزقوروس
سلام.فکر می کنم در نوشتن متن های کوتاه مهارت بیشتری دارید.یه چیزی تو مایه های کم گوی و گزیده گوی چون دررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

پاسخ:
لطف دارید. سعی می‌کنم متن‌های بلند رو هم خوب بنویسممممممممممممممم.
سلام
ناخودآگاه اومد
دیروز استاد حالگیری کرد ازمون
ما رو بیخیال
شما شاد زی!
ضمنا وا3 رفع سردی از آقا خسرو کمی زرشک بخوایید شاهد بودی که اونقدر زیاد داره که وا3 من نثارش کرده بود بنابراین زیاد عجله نکنید به شما هم میر3!

پاسخ:
در مورد زرشک هم خسروخان در کامنت‌های بعدی خودشون افاضه فرمودند.
ببینم هنگام نوشیدن چشمتونم درد می گرفت ؟

۱۰ اسفند ۸۸ ، ۲۰:۴۴ نیمه پنهان ماه
روزی زندگی همچون فیلمی از نظرمان خواهد گذشت. آن وقت تماشای لحظه های شادمان شاید اندکی از درد در پیش بکاهد.پس زیاد بخندیم.زیبا بخندیم

پاسخ:
چشم.
عجب آدمیه این سرخوش. دقیقا چیزی رو نوشته که من می خواستم بنویسم!

پاسخ:
دفعه‌ی بعد زودتر بیا.
راستی خوش دل جان...زرشکی که بنده تجویز کردم فقط مخصوص شماست. بدون نسخه پزشک به کسی تعارف نکن!!
اینو یادم رفت!!! عیب نداره شمارگان کامنتهای کمش میره بالا!!!

پاسخ:
خدا خیر بده به آدم ناحسود.
عجب بحث های عمیق و قابل تاملی در وبلاگهای خونساری ها به وجود اومده!!!
آدم رو امیدوار می کنه!!!!!!!!!!
من برای خودمون متاسفم

پاسخ:
به نظر من زندگی همین‌چیزاست به علاوه‌ی مقادیری جدیت لاجرم و افسرده‌کننده.
شما چقدر آنلاینید؟
و چقدر حاضر جواب!!!!!!!!!!!!!!
نه از این آدمها انتطارای دیگه ای میره
من که حیرون شدم از این کل کل کردن و بحثای بی نتیجه

پاسخ:
می‌گم حالا که دور همیم یه چای بریز بخوریم!
هستیم در خدمتتون
یه توضیح :
الان جواب شمار و خوندم
من منظورم نوشته های شما نبود
اتفاقا من همیشه از دست نوشته های زیبای شما ولو در حد یک جمله، لذت می برم
سوء تفاهم شد !!!! ببخشید
منظورم بحثای همشهریهای گرامی به شکل کامنت در وبلاگهای مختلفه
من انتظار بیشتری داشتم

پاسخ:
باز هم ممنون.
۱۲ اسفند ۸۸ ، ۰۹:۵۰ پسر فردای خوانسار
اینم شده حکایت ما تو این کلاف سر در گم تو پست وبلاگ بذاری جالبه

گربه شیطون!

یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود. آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و 4 تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه.
این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.....

یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین. بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و
رودخانه و. .
خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.

یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره. مرده میپرسه: " اون
گربه کره خر خونس؟" زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!


پاسخ:
چرا خودت دست به کار نمی‌شی؟
سلام.بهتون پیشنهاد می کنم اینبار اگه سردی تون شد عرق نعنا بخورید هر چند که ممکنه اون موقع هم آب بدنتون زیاد بشه اما هر چی باشه بهتر از اینکه کلاف نخ بشید!

پاسخ:
پیشنهاد خوبیه اما خب چای نبات یه چیز دیگس.
یک سوال
از کجا فهمیدید نخ بدنتان زیاد شده؟

پاسخ:
هوشمندانه‌ترین سوالی بود که شنیدم. جوابی هم براش ندارم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی