- شهردار شش میلیارد تومان دزدیده و الآن هم بازداشت است؛ از اصفهان بازرس آمده و مشغول درآوردن دزدیها هستند. شهردار به فلانی و فلانی یک قطعه زمین مرغوب در اندیشه هدیه داده. تازه اینها چیزهایی است که درز کرده، معلوم نیست چهقدر دزدیدهاند.
- قطر لولههای فاضلاب کم است. تازه فهمیدهاند که این لولهها جوابگوی فاضلاب شهر نیست. باید لولهها را دربیاورند و با لولههای قطور جایگزین کنند. یک نفر درگوشی به من گفت از همان اول قرار بود لولههای قطور بگذارند ولی پیمانکار با مسئولان ادارهی آب تبانی کردند و لولهها را عوض کردند و اختلاف قیمت را هم خوردند. حالا هم که گند کار درآمده کار را تعطیل کردند. پیمانکار فراری است و رییس ادارهی آب هم بازداشت شده.
- شهردار باغ کنار خانهی ما را تغییر کاربری داد و یک قطعه از آن را به عنوان حقالزحمه گرفت. من خودم دیدم دیروز آمده بودند متر میکردند...
- این دهاقین قبل از شورا یه معلم ساده بیشتر نبود اما حالا بیا ببین چه برو بیایی داره! چه خونهای، چه ماشینی، شنیدم شمال، ده هکتار شالیزار خریده. 1
این جملهها آشنا هستند نه؟ امروز بعد از گذشت حدود دو سال از این شایعات، میدانیم همه دروغ بوده اما همین دروغها که امروز خندهدار به نظر میرسند، چند ماه جامعه و مدیریت شهری را به چالش کشیدند. علاوه بر آن مهمترین سرمایهی جامعه یعنی "اعتماد اجتماعی" را خدشهدار کردند. حتی چه بسا هنوز کسانی باشند که خیال کنند اینها(یا گوشهای از اینها) صحت داشته و "سر و تهش را هم آوردهاند". یعنی در واقع هنوز اعتماد اجتماعی کاملا تادیه نشده. و این یعنی مردم همیشه منتظرند تخلف ببینند و افسوس بخورند و نور به قبر شاه بفرستند!
سوال این است:
چرا چنین شایعاتی ایجاد و پخش میشوند؟
کمی که این موضوع را بشکافیم میبینیم موضوع چهقدر ابتدایی است. مثلا اگر مردم بدانند که کل بودجهی شهرداری در سال ۸۷ حدود هفده میلیار ریال است، رقم شش میلیارد تومان دزدی شهردار برایشان خندهدار خواهد بود. و بیشتر که فکر کنند میبینند شهرداری شهر را تمیز میکند، پروژههای عمرانی را به پیش میبرد، حقوق کارکنانش را پرداخت میکند و هزار و یک کار ریز و درشت دیگر هم با همین بودجه و در مقابل چشمان همه انجام میدهد. در واقع از آن هفده میلیارد، حداکثر پنج درصد قابل سوءاستفاده است که این پنج درصد هم زیر نظر شورای منتخب همین مردم خرج میشود. پس برای دزدیدن آن، کل شورا و شهرداری باید همدست باشند و مگر این شدنی است؟
پس در این مورد خاص ،اعلام رقم کل اعتبارات شهرداری از بروز این شایعه و به چالش کشیدن مدیریت شهری و اعتماد اجتماعی جلوگیری میکرد. اما چرا این کار انجام نشده؟ یعنی اعضای شورا این موضوع را نمیدانند؟
چرا میدانند. من مطمئنم اعضای شورا اگر هم یک کتاب مدیریت شهری نخوانده باشند، که خواندهاند، لاقل یک فیلم کابویی دیدهاند. از همان فیلمهایی که در شهری دورافتاده، مردم برای شهرشان، یک هیئت امنا انتخاب میکنند و آنها هم یک شهردار و او هم یک کلانتر و کلانتر هم یک دستیار. در این فیلمها نحوه تشکیل اولین شهرنشینیهای مدرن را میبینیم. حتما دیدهاید که فصل مشترک همهی این فیلمها، پلانهایی است که در آن هیئت امنا و شهردار مشغول توضیح دادن مسائل به مردمند و به محض بروز مشکلی، همهی مردم یا نمایندگانشان دور شهردار جمع میشوند و از او توضیح میخواهند.
در واقع شورای شهر وکیل مردم در ادارهی امور شهر است و شان وکالت، شان توضیح و اقناع موکل است. یعنی وکیل موظف است هر قدمی را که برمیدارد برای موکل توضیح دهد. اما از طرفی این فرهنگ در شهر ما و شاید هم در کشور ما جا نیفتاده و از طرف دیگر این پست بیش از حد طولانی شده، پس اجازه بدهید بقیهی موضوع را در پست بعد توضیح دهم.
1- این شایعه را خودم ساختم!