ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

ناهار می‎خوردیم. هنوز قاشق رو توی دهنم نذاشته بودم که دخترم پرسید:"بابا منی چیه؟"

یه لحظه هول شدم و برای این‎که بتونم تمرکز کنم قاشق رو توی دهنم کردم و برای اولین بار توی عمرم حدیث چهل بار جویدن لقمه رو رعایت کردم. و بعد از چهل بار دیدم هنوز گوش دخترم به جواب منه!

خیلی عادی گفتم:" هیچی، آبیه که از جای ادرار بیرون میاد."

ساکت شد. گفتم:"چه طور مگه؟"

گفت:"امروز حاج آقامون توی نماز نجاسات رو می‎گفت، اینم گفت. ولی هیشکی نمی‎دونست چیه!" و شروع کرد به توضیح بقیه نجاسات...

و من تو این فکر بودم که حاج آقاشون نمی‎تونست فقط نجاساتی که به یه دختر دبستانی مربوط می‎شه رو تو نماز مطرح کنه؟




ــ ـکمشـــ
۲۷ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۱ ۰ نظر

 به عقیده‌ی کرم بسیار عجیب و احمقانه است که انسان کتاب‌هایش را نمی‌خورد.


                                                                  تاگور 

 




ــ ـکمشـــ
۲۱ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۱ ۰ نظر
دو همسایه، از یک  شرکت خدمات منزل در خواست دودکش‎پاک‎کن کردند. شرکت فورا دو دودکش‎پاک‎کن به آدرس آن‎ها فرستاد.
یکی از خانه‎ها قدیمی بود و مدت‎ها بود دودکش‎هایش پاک نشده بود ولی دیگری نوساز بود و دوده چندانی در دودکش‎ها نداشت. هر کدام از کاگرها به خانه‎ای رفتند و کارشان را شروع کردند.
در پایان روز دو همکار از کارشان فارغ شدند و به حیاط آمدند تا لباس عوض کنند و به خانه بروند. آن که در خانه قدیمی کار کرده بود کاملا سیاه و کثیف شده بود اما کارگری که در خانه جدید کار کرده بود تمیز مانده بود.
کارگر تمیز دست و صورتش را شست و لباس عوض کرد اما کاگر سیاه بدون شستن دست و صورتش لباس عوض کرد و با هم به خانه رفتند.
آن‎ها سفید پوست بوده و حدود چهل سال سن داشتند و بیش از ده سال بود که در همسایگی هم در یک ساختمان معمولی زندگی می‎کردند و هر دو دارای زن و فرزند بودند.

به نظر شما چرا کارگر تمیز دست و صورتش را شست اما کارگر کثیف نه؟




پاســخ:

خودم وقتی این معما رو شنیدم نتونستم جواب بدم. فکر نمی‎کردم این‎جا هم کسی بتونه پاسخ بده اما همون‎طور که تو نظرات می‎بینید یکی از دوستان به نام خانم مهناز پاسخ درست دادند. از هوش معمایی ایشون شگفت زده شدم. شانس آوردم جایزه تعیین نکردم.

کارگرها آینه هم بودند. کارگر سیاه به دوست سفیدش نگاه کرد و تصور کرد خودش هم تمیزه و نیازی به شستشو نداره و کارگر تمیز هم به دوست سیاهش نگاه کرد و خیال کرد خودش هم کثیف شده و رفت و دست و صورتش رو شست.



نتیجه اخلاقی:
آیا می‎شه هر کسی رو آینه خودمون بدونیم؟
اگر فردی رو پیدا کردیم که شباهت‎هایی به ما داشت - مثلا هر دو دودکش‎پاک‌کن و چهل ساله و همسایه و زن و بچه‎دار بودیم - چه قدر می‎تونیم اون رو آینه خودمون بدونیم؟
اصلا بهتر نیست برای خودمون آینه شخصی داشته باشیم؟




ــ ـکمشـــ
۱۵ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۱ ۰ نظر
برام زیاد پیش اومده که در مواجهه با دوست یا فامیلی، فرزندش بهم سلام نکرده و پدر بهش گفته "به عمو سلام کردی؟"
...
به نظرم این کار درست نیست چراکه سلام نکردن بچه می‎تونه ناشی از دو دلیل باشه:

اول - نبودن فرهنگ سلام تو خونواده که در نتیجه به فرزند هم منتقل نشده

دوم - بودن فرهنگ سلام تو خونواده اما سلام نکردن بچه به دلیل خجالت، ترس، بلاتکلیفی و...

به نظرم در بیشتر مواقع دلیل دوم مطرحه. حتما یادتون میاد تو بچگی (و ای بسا تو همین بزرگی) برامون پیش اومده که در مواجهه با فردی غریبه خصوصا بزرگتر، دست و پامون رو گم کردیم و ذهنمون قفل کرده و یا دستپاچه شدیم و نفهمیدیم تو اون موقعیت چه کاری باید انجام بدیم. خب خیلی طبیعیه که اون بچه هم تو چنین موقعیتی گیر کنه و نتونه خود واقعیش رو بروز بده.
این که دلیل این خجالت، ترس، بلاتکلیفی و... چیه قابل ریشه‎یابیه اما بحث من نیست. حرف من اینه که "به عمو سلام کردی" تاثیر تربیتی بدی روی بچه داره:

اگر بچه به دلیل اول سلام نکرده باشه پیش خودش دچار تناقض میشه که ما تو خونه هیچ وقت سلام نمی‎کنیم پس چرا بابام این حرفو زد؟ و کم کم یاد می‎گیره ریاکار باشه و اصول اخلاقی رو متناسب با موقعیت انجام بده.
و اگر به دلیل دوم سلام نکرده باشه احساس دو تا گناه داره: اول گناه بی‎ادبی در قبال یه آدم مهم و دوم گناه به کار نبستن آموزش‎های تربیتی پدر. و در حالی که تو هیچ کدوم مقصر نبوده، مجبوره بپذیره که مقصره. و این حس بدی بهش می‎ده و احتمالا تاثیر تربتی بدی هم داره.
...

البته این که چرا پدر چنین جمله‎ای رو می‎گه و با گفتن این جمله چه باری رو از روی دوش خودش برمی‎داره و روی دوش فرزندش می‎ذاره هم بحثی جداگانه می‎طلبه که بی‎خیالش می‎شم...


پ.ن: نیازی به توضیح نیست که این پست با کلمات مادر و خاله هم صادقه.




ــ ـکمشـــ
۰۹ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۱ ۰ نظر
به نظر من هر کدوم از ما آدما چند چهره داریم: 

1 - چهره تنهایی و یا واقعی و خالص: این چهره شامل ذهنیات و رفتارهای درونی و خصوصی فرده. مثل طرز فکر، نحوه قضاوت، نوع نگاه به مسایل، نوع نگاه به انسان‎ها... و در حیطه عمل هم شامل رفتاریه که انسان در تنهایی داره. 

2 - چهره همسری: این چهره کمی با چهره قبل متفاوته اما متناسب با فرهنگ فرد، قرابت زیادی با اون داره و شامل رفتارهایی میشه که فرد در مواجهه و یا به همراه همسرش انجام میده. این مرحله ممکنه خیلی به چهره خالص نزدیک باشه و یا ممکنه متناسب با فرهنگ و نوع رابطه، شامل یه سری ملاحظات و خودداری‎ها باشه. 

3 - چهره خانوادگی: این چهره فاصله بیشتری از چهره خالص داره. تو این چهره فرد خودداری بیشتری داره و در نتیجه نقابش کمی ضخیم‎تره و شامل برخوردها و نوع رفتار با پدر و مادر و برادر و خواهر و فرزندان میشه. 

4 - چهره اجتماعی: این چهره هم همونطور که از اسمش پیداست چهره‎ایه که تو جامعه دیده میشه و قاعدتا شامل ملاحظات اجتماعی و عمومیه.


این تقسیم بندی نظر شخصی منه و نمی‎دونم پایه علمی داره یا نه و نمی‎دونم می‎شه چیزی بهش اضافه کرد و یا چیزی ازش کم کرد. اما برام جالبه که انسان‎ها تو هر کدوم از این چهره‎ها چه رفتاری از خودشون بروز می‎دند. کلا مرزهای رفتاری و فکری آدما تو چهره‎های مختلف برام جالبه.
مثلا نوع نشستن و خوابیدن فرد تو هر کدوم از چهره‎ها چه طوریه؟ یا نوع حرف زدن و یا حتی فیگورهای بدنی. 
یا نوع نگاه فرد به مسایل. مثلا وقتی فرد با خودش تنهاست چه نگاهی به انسان داره و وقتی در یه جلسه نظرشو می‎گه چه نگاهی. 
یا نوع رفتار فرد با همسر، فرزند و پدر و مادر، توی خونه و در حالت خصوصی چه شکلیه و در اجتماع و مقابل آدمای رودربایستی‎دار چه شکلی؟
...

به نظرم بعضی اختلافات رفتاری در چهره‎های مختلف فرد ناشی از هنجارهای اجتماعیه مثل نحوه لباس پوشیدن و آداب معاشرت و... اما بعضی اختلافات رفتاری و یا فکری ناشی از عدم انسجام روانیه. ناشی از تربیت نادرست و مشکلات ریشه‎ای روانیه. 
به نظرم داشتن انسجام روانی خیلی مهمه. این که خودمون و درونیاتمون رو با تمام محاسن و معایبش بشناسیم و بدونیم کی هستیم و تو کدوم نقطه قرار داریم و بر اساس این شناخت خودمون رو بازتربیت کنیم و روانمون رو انسجام بدیم.  معمولا اولین کسی که از عدم انسجام روانی آسیب میبنه و اذیت میشه خود فرد و در مراتب بعد نزدیکانش هستند. و چنین فردی معمولا این عدم انسجام رو در تربیت فرزندانش باز تولید می‎کنه...



ــ ـکمشـــ
۰۲ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۱ ۰ نظر