آن روز که عبدالحمیدخان گفت "میخواهم کمش بخشی را بخوانم نظرت چیست؟"، هر چه شعر را بالا و پایین کردم نفهمیدم چه طور میشود از آن چیز بهدردبخوری ساخت! جوابی از سر رفع تکلیف دادم و گذشت تا امروز که دیدم کار را ساخته. اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم باز هم فقط از روی رفع تکلیف، فایل را دانلود کردم و از روی رفع تکلیف آن را روی مدیا پلیر درگ کردم.
قبلتر گفته بود شروع کار فضاسازی محل کار کمش است و وقتی این فضا سازی را شنیدم نگران شدم که اگر کار را دوست نداشتم چهطور جواب محبت حقی را بدهم اما عو عو اساسی سگ را که شنیدم به خودم آمدم و حواسم را جمع کردم. (راستش را بخواهید من از سگ خیلی میترسم)
خورجینم را باز کردم و کلنگ به دست، شروع کردم. صدای کلنگم با ضرب ادامه یافت و با ریتمی که به نظرم واقعا به شعر میخورد شروع کرد و خواند و خواند تا به آخر رسید و با پایانی غیر قابل پیشبینی و زیبا تمام کرد.
همانطور که بر همگان واضح و مبرهن است من تخصصی در موسیقی ندارم و نمیتوانم آن را نقد کنم اما به نظرم کار خوبی از آب درآمده. ایرادی که به ذهن من میرسد این است که شاید میشد افکتهای مناسبتری پیدا کرد، مثلا صدای آبی که انتخاب شده صدای آب چاه و قنات و یا جولکه(فارسی جولکه چیه؟!) نیست اما باید بگویم سه چیز نظرم را خیلی جلب کرد:
اول وضوح در بیان شعر طوری که هر شنوندهی خونساری زبانی میتواند با یک بار شنیدن و بدون مراجعه به متن آن را بفهمد.
دوم دکوپاژ کل کار که شبیه فیلمی صوتی است.
سوم پایان بسیار زیبای کار.
دستمریزاد دوست عزیز، شرمنده شدیم، یک چاه دویستمتری طلبت.
سند این اثر به نام من است و فروشی هم نیست اما عبدالحمیدخان برای دیگران هم واکینی داده. به وبلاگش بروید و دانلود کنید و بشنوید و کیف کنید.
قبلتر گفته بود شروع کار فضاسازی محل کار کمش است و وقتی این فضا سازی را شنیدم نگران شدم که اگر کار را دوست نداشتم چهطور جواب محبت حقی را بدهم اما عو عو اساسی سگ را که شنیدم به خودم آمدم و حواسم را جمع کردم. (راستش را بخواهید من از سگ خیلی میترسم)
خورجینم را باز کردم و کلنگ به دست، شروع کردم. صدای کلنگم با ضرب ادامه یافت و با ریتمی که به نظرم واقعا به شعر میخورد شروع کرد و خواند و خواند تا به آخر رسید و با پایانی غیر قابل پیشبینی و زیبا تمام کرد.
همانطور که بر همگان واضح و مبرهن است من تخصصی در موسیقی ندارم و نمیتوانم آن را نقد کنم اما به نظرم کار خوبی از آب درآمده. ایرادی که به ذهن من میرسد این است که شاید میشد افکتهای مناسبتری پیدا کرد، مثلا صدای آبی که انتخاب شده صدای آب چاه و قنات و یا جولکه(فارسی جولکه چیه؟!) نیست اما باید بگویم سه چیز نظرم را خیلی جلب کرد:
اول وضوح در بیان شعر طوری که هر شنوندهی خونساری زبانی میتواند با یک بار شنیدن و بدون مراجعه به متن آن را بفهمد.
دوم دکوپاژ کل کار که شبیه فیلمی صوتی است.
سوم پایان بسیار زیبای کار.
دستمریزاد دوست عزیز، شرمنده شدیم، یک چاه دویستمتری طلبت.
سند این اثر به نام من است و فروشی هم نیست اما عبدالحمیدخان برای دیگران هم واکینی داده. به وبلاگش بروید و دانلود کنید و بشنوید و کیف کنید.
۲۶ شهریور ۸۹ ، ۱۰:۱۷
۱۶ نظر