به نظر من میشه «اختلاف روایت» رو شگرفترین کشف بشر دونست. بسیار مهمتر از فتح ماه و مریخ و مهمتر از تمام اختراعات بشر.
اختلاف روایت رو باید مفصل بخونم. برداشت فعلیم اینه که هر فرد متاثر از مجموعه شرایط جسمی و روانی خودش با پدیدهها مواجه میشه و چیزی از پدیده برداشت میکنه و متاثر ازمجموعه شرایط جسمی و روانیش اون برداشت رو پردازش میکنه و متاثر از همون مجموعه شرایط وارد دیالوگ با دیگران میشه. دیگرانی با مجموعه شرایط جسمی و روانی متفاوت. یعنی شرایط جسمی و روانی فرد در چند مرحله یک پدیده رو از صافی خودش عبور میده و بر اون تاثیر میگذاره...
حالا مجموعه شرایط جسمی و روانی چی هستند؟
شرایط جسمی هر فرد متاثر از نحوهی کارکرد اندامها و خصوصا مغزه. ترشح هورمونها، خون رسانی قلب، شکل و کارکرد اندامها و... شرایط روانی هم تاثیرات فرد از محیطه. شرایط فرهنگی و تربیتی و....
میشه تصور کرد که یک شام سنگین و پرچرب چه تاثیری بر جسم فرد داره و این تاثیر چه تاثیری بر روایت فرد از پدیدهای که بعد از اون شام باش مواجه میشه. میشه تصور کرد افسردگی مادر شیرده چه تاثیری بر نحوه بغل کردن و کیفیت شیری که به نوزاد میده داره و اون تاثیر چه اثری بر تربیت روانی نوزاد و نوع روایتش از پدیدهها. میشه تصور کرد شجاع بودن و یا ترسو بودن چه اثری بر جهانبینی و روایت فرد داره و ....
....
موضوع خیلی گسترده و عمیق و ناامید کنندهست. اگر قرار باشه اختلاف روایت رو در تمام شئون زندگی مورد ملاحظه قرار بدیم لازمه تمام علوم انسانی و شاخههای مرتبط رو از نو بنویسیم....
کتاب روایت و ذهن نویسا از کورش علیانی در این زمینه نوشته شده. منتظرم بخونمش.