عنوان : Wind
آهنگساز : Mythos
آلبوم : Introspection
سال : 1996
قاعدتا با هدفون خوب، چشمهایبسته، تمرکز کامل؛ نوت به نوت، لحظه به لحظه، جرعه به جرعه...
عنوان : Wind
آهنگساز : Mythos
آلبوم : Introspection
سال : 1996
قاعدتا با هدفون خوب، چشمهایبسته، تمرکز کامل؛ نوت به نوت، لحظه به لحظه، جرعه به جرعه...
خوب بودن نترسیدن از اشتباه رو به همراه داره اما خوب به نظر رسیدن مراقبت دائمی و فرسودهکننده برای دیده نشدن اشتباهات رو.
خوب بودن عطر اصیله که تا گل هست به مشام میرسه اما خوب به نظر رسیدن مثل اسپری تقلبیه که هی باید بزنی تا بوش از بین نره.
خوب بودن با یه دوره مراقبت و تلاش به دست میاد و معمولا برای همیشه تو وجود آدم باقی میمونه اما خوب به نظر رسیدن مراقبت و تلاش دائمیه تا خود گور.
خوب بودن نزدیکان رو هم خوب میکنه اما خوب به نظر رسیدن نزدیکان رو معذب میکنه.
خوب بودن انسجام شخصیتیه و به فرد آرامش میده اما خوب به نظر رسیدن تشتت ذهنی و شخصیتیه و آرامش فرد رو از بین میبره.
...
...
خوب بودن خوب به نظر رسیدن رو هم در پی داره.
و خوب بودن تعریف خاصی نداره؛ برای هر کس همون چیزیه که دوست داره به نظر برسه.
همانگونه که بر همگان واضح و مبرهنه، بشر از وقتی گیاهان رو شناخته برای داشتن یه درخت بزرگ و زیبا و سایهگستر، اول یه دانه توی زمین کاشته و سالها ازش مراقبت کرده و کم کم به یه درخت تنومند و زیبا رسیده. این کم کم که گفتم از چند سال شروع و بعضا تا عمر یه آدم زمان میبرده.
اما یه روز تو همین تهرون خودمون یه نفر صبح از خواب پاشد و پرده رو پس کرد ببینه هوا چه طوره که یه هو یه چیز عجیب و غریب دید: زمین مقابل خونشون که تا همین دیروز بایر و سترون بود تبدیل شده بود به یه پارک زیبا با درختان بزرگ و تنومند!
یا للعجب! پیش خودش فکر کرد فوت کرده و رفته به بهشت اما وقتی دید تو خونه خبری از شیون و زاری نیست مطمئن شد چشماش عیب پیدا کرده. برای همین شال و کلاه کرد و رفت تو این پارک از آسمون نازل شده و تک تک درختا رو لمس کرد و مطمئن شد واقعی هستند.
همینطور مثل این آدمای منگ و شوک زده برگشت خونه و صبحونه خورده و نخورده رفت که بره سر کار. و تو اتوبوس بود که فهمید بعله شهرداری این درختها رو از جای دیگه به اونجا منتقل کرده و یه شبه یه پارک بیست سی ساله ساخته.
...
این موضوع مال زمان شهرداری آقای کرباسچیه و به نظر من شهردار امروز ما شباهت زیادی به آقای کرباسچی داره. میگید چرا؟ عرض میکنم.
یه روز داشتم از پل دختر میرفتم بالا که وسطای راه احساس کردم خیابون برام ناآشناست. اول خیال کردم حواسم به رادیو بوده و اشتباه پیچیدم اما هر چی فکر کردم دیدم اینی که من میبینم شباهتی به هیچ کدوم از خیابونای خونسار نداره! یه لحظه خیال کردم تو تونل زمان سفر کردم اما به خودم نهیب زدم که از بس از این کتابای هولوگرافیک خوندی دیوونه شدی. یه گوشه پارک کردم و خوب نگاه کردم و دیدم نخیر چیزهای آشنایی هم تو اون خیابون هست و پرس و جو که کردم دیدم بعله شهردار باز هم انفجاری عمل کرده و ظرف دو سه روز چندتا خونه رو صاف کرده و خیابون رو باز کرده...
...
و حالا که این ژن ویژه تو وجود شهردارمون هست فکر کردم پیشنهاد بدم پارک عسل رو که به همه چیز شبیهه الا پارک، با روش جابجایی درختان احیا کنند. لازم به توضیح نیست که من ملاحظات کارشناسی و بودجهای این موضوع رو نمیدونم و قاعدتا کارشناسان شورا و شهرداری باید در این زمینه نظر بدند.
امیدوارم این کار اگر شدنی هست به انجام برسه و اگر نیست موانع و مشکلاتش بیان بشه تا پیشنهاد دهنده بفهمه که پیشنهادش مورد توجه قرار گرفته و راه برای سایر پیشنهادات هموارتر بشه.
پ.ن:
الف - نمیدونم مطالعات زیست محیطی تو خونسار انجام شده یا نه؟ نمیدونم اطلاعات سرانه فضای سبز و بقیه مسایل این موضوع در دست هست یا نه؟ اما به نظرم پراکندگی درختان تو خونسار جالب نیست. جاهایی هست که از شدت تراکم درختان، هر دو سه سال باید اونها رو هرس کرد و جاهایی هم هست که مثل بیابون خدا خشک و برهوته. به نظرم خوبه در این زمینه هم بررسیهایی انجام بشه و اگر امکانش هست با جابجایی درختان یه قیافه جدیدی به شهر بدیم.
ب - منابعی برای مطالعه:
1- جابجایی و انتقال درختان و درختچهها
3 - کتاب جابجایی و بازکاشت درختان بزرگ
...
یکی از مسایلی که تو جوامع کمتر توسعه یافته دیده میشه کاسبی عدهای با استدلالهای ظاهرا صحیحه. استدلالهایی که تو نگاه اول منطقی به نظر میرسند اما اگر مورد بررسی علمی قرار بگیرند مردودند. و بدتر از اون اینکه درصد زیادی از مردم به دلیل کماطلاعی این استدلالها رو میپذیرند. به نظر من یکی از کارهایی که بهبهتر شدن زندگی انسانها کمک میکنه ترویج نگاه علمیه....