با دخترم داستان اسباببازی میدیدیم. یه جا باز(آدمک فضایی) تو تلوزیون تبلیغ خودش رو میبینه و متوجه میشه یه مامور فضایی نیست و یه اسباببازیه. ضربه سختی میخوره... تو همین لحظه گوینده میگه:
" میون درخشش ستارهها و نور مهتاب بودن احساس عجیبی داره ولی واقعیت اینه که تو اسباببازی هستی و نمیتونی پرواز کنی و ماه و ستارهها رو از نزدیک لمس کنی... با این که این دور از حقیقت به نظر میرسه ولی حقیقت داره.... با این حال آدم دلش میخواد پرواز کنه، پرواز..."
و باز برای اینکه به خودش ثابت کنه یه مامور فضایی واقعیه از نردهی راه پله بالا میره و به سوی بینهایت و فراتر از آن پرواز میکنه اما به سختی زمین میخوره و دستش از بدنش جدا میشه. دوباره گوینده میگه:" بله با اینکه دور از حقیقت به نظر میرسه ولی حقیقت داره."...