برف رو برف
بازم برف اومد. بازم کوهها سفید شدند. شاید بشه گفت آخرین برف امسال. امروز هوا خیلی زیبا بود. دونفرهی خالص... باید دست تو دست عشقتون میذاشتید و میرفتید زیر این برف و بارون و حسابی خیس میشدید و برمیگشتید خونه و دو نفری میچسبیدید به بخاری...
اونایی هم که فعلا عشقی ندارند تنها میرفتند. به نظر من تنهایی هم میشه از این فضای دل انگیز لذت برد، حتی شاید بیشتر از دو نفری؛ اگر آدم اهل طبیعت باشه و بتونه طبیعت رو لمس کنه...
قدیما یکی از مشاغل سخت تابستون خونسار یخ آوردن از کوه بوده. اون وقتا که یخچال نبود بعضیا تو تابستون به کوه میرفتند و یخ میآوردند تا آب خنک ملت به راه باشه. و این یخ هم از فشرده و آب شدن برف درست میشد. تو کوه تیکههای بزرگ یخ رو میبریدند و بار الاغ میکردند و میاوردند شهر میفروختند...
اون وقتا اونقدر برف میاومد و اونقدر هوا سرد بود که برف امسال تا سال آینده تو کوه میموند و حتی گاهی چند سال دوام میآورد؛ به این ترتیب که برف امسال تا سال آینده میموند و برف سال بعد روشو میپوشوند و برف سال بعد هم روی این برف و... همینطور برف رو برف مینشست.
امسال برف خوبی داشتیم. الآن بیشتر کوهها سفیدند. نمیدونم هوا اونقدر خنک میمونه تا این برف از بین نره؟ به نظر شما سال آینده برف رو برف میشینه؟ اگر نه، به نظرتون آخرین تکه برف تا کی تو کوه باقی میمونه؟ به کسی که نزدیکترین پاسخ رو بده جایزه نفیسی اهدا خواهد میشه.
پ.ن: همین الآن صدای یه آسمون قرمبه حسابی شنیدم. کنج اتاق دوباره حال و هوای بیرون به سرم زد. پاشم برم یه دور دیگه خیس شم و برگردم...