این صحنه رو قبلا دیدم...
احتمالا براتون پیش اومده که در موقعیتی قرار گرفتید که احساس کردید اون موقعیت رو قبلا دیدید. مثلا توی یه باغ نشستید و دارید چای میخورید و یه کلاغ روی درخت مقابل میشینه و غار غار میکنه و شما در یک آن احساس میکنید قبلا این صحنه رو با تمام جزییاتش دیدید.
برای من این موضوع بارها پیش اومده و تا قبل از این خیال میکردم نوعی رویای صادقه هست؛ خیال میکردم قبلا ذهنم موقعیت الآنم رو پیشگویی کرده...
اما مدتی پیش مطلبی در این باره خوندم و فهمیدم این موضوع نوعی اختلال ذهنیه.(هر چی میگردم منبع رو پیدا نمیکنم!) به این ترتیب که ذهن، حافظه کوتاه مدت رو با حافظه بلند مدت قاطی میکنه. یعنی اون موقعیت رو همون موقع که پیش اومده دیده اما خیال میکنه اون رو از قسمت خاطرات بلند مدت برداشته و در نتیجه فکر میکنیم اون صحنه متعلق به گذشته هست، در حالیکه اون موقعیت رو همون موقع که اتفاق افتاده دیدیم نه در گذشته...
اخیرا این موضوع کمتر برام پیش میاد. شاید دیگه پیر شدم و ذهنم کلا داره تعطیل میشه اما خیلی شنیدم که از این موضوع نتایج ماورایی گرفته میشه. در واقع طبق رسم تاریخی انسان، وقتی پدیدهای رو نمیشناسیم اون رو به ماورا نسبت میدیم و از اون به عنوان دلیلی برای اثبات عقایدمون استفاده میکنیم...
به نظر من نباید اعتقادات رو به چیزهایی گره بزنیم که محکم نیستند تا با فرو ریختن اونها اعتقادات هم زیر سوال بره؛ اعتقادات رو باید بر پایههایی محکم استوار کنیم...