ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

آهای مرگ کجایی؟

۱۰ تیر ۱۳۹۰
آهای مرگ
من اهل نشستن و چشم دوختن به در نیستم که یک روز بیایی و در بزنی که راه بیفت، اگر مردی همین الآن بیا؛ در باز است.




۹۰/۰۴/۱۰
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۱۴)

۱۰ تیر ۹۰ ، ۰۹:۰۲ مهدی حاجی زکی
ببند درو داداش !
این شوخی سرش نمی شه ها
همیشه هم عقل آدم رو نمی دزده تا بره مغازه حج میدی طناب بخره !
گاهی وقتا منتظره آدم یه چیزی بگه بچسبه قدش !!!

پاسخ:
کاش این‌قدر حرف‌گوش کن بود...
کمش قشنگ بود

میدونی حرف دل من بود اما نمیزدم

میترسیدم بگند افسردگی پیدا کرده نمیدونند رهایی هستش از خیلی چیزها

باز هم فروغ ابدی منو یه بار دیگه بخون

چرا لینکمو نزاشتی بی انصاف

حمید

پاسخ:
کدوم لینک. توی لیست هستی که!
سلام
باورم نمیشه این حرف و کمش زده باشه.انگار نوه کمش گفته یا شایدم نتیجش که هنوز تو قنداقه.
وقتی این چیزا رو میبینم میگم کمش که کمشه اینو گفته من باید خودم برم خودمو بندازم زیر تریلی

پاسخ:
به این صورت سرخ نگاه نکن دت هاله این سن و سال به ما یاد داده چه طور افسرگی‌هامونو مخفی کنیم و نذاریم تو وجود خودمون و دیگران منتشر بشه و سوارمون شه وگرنه هر چی جلوتر می‌ریم بهانه‌های افسردگی بیشتر می‌شند.
یاالله ... یاالله
آقا ما اومدیم ...
کسی با ما کاری داشت؟؟؟

پاسخ:
خوش اومدی کاری ازت برمیاد بسم‌الله
فکر کنم این از اون بجه ها بود که نباید متولد می شد

پاسخ:
درسته شاید اگه تا امروز نیومده بود سقط می‌شد!
سلام.

در خلوت خود نشسته ام ناگاه
مرگ آید و گویدم:" ز جا برخیز
این جامه ی عاریت به دور افکن،
و این باده ی جانگزا به کامت ریز."


یه سرچ بکنید و کل شعر رو بخونید.

اثر بی بدیل فریدون مشیری.

پایان.

پاسخ:
چشم!!
سلام
باید خیلی بهم ریخته باشید که حضرت مرگ رو صدا می زنید، همیشه بهانه ای برای دوست داشتن زندگی وجود داره

پاسخ:
حرفتون کاملا درسته
سلام
مساله اینه که همیشه عادت داشته یه وقتایی بیاد سراغ آدم که اصلاَ فکرشم نمی کرده.
در ثانی اگه تا حالا نیومده شاید مرد نیست.کسی چه میدونه از چه جنسیه.
شما هم بی خودی دروباز نذار . مطمئن باش خودش یه وقت که شما حواست نیست از پنجره وارد میشه و غافلگیرت میکنه.
در ضمن یه زمانی دعوتش کنید که آماده پذیرایی باشید. با دست خالی که نمیشه. میشه؟

پاسخ:
اما من آماده‌ی پذیرایی هستم همیشه امیدوارم اینو بفهمه!
پس دو باره چی شده؟ شما که اون هفته امدید مغازه حالتان خو ب بود
بیا ید مغازه یک داروی شفا بخشی دارم بهتون بدم اقای حازکی از این دارو خورد خوب شد. منتظرم

پاسخ:
راستی مگه طناب هم می‌فروشی!!؟
سلام کمش جان بنده از کسانی هستم که حدود یک سالی است که وب شما رو رویت می کنم و از مطالب تون استفاده می کنم . از وب نویس های خوانساری هستم . اگه ما رو لایق می دونید یه سری به کلبه محقر ما بزنید . حتما نظرتون برای بنده راهگشا خواهد بود .

واه واه واه ..... چه حرفا

پاسخ:
افاده‌ها طبق طبق...
پیشا پیش درگذشت آقاجان کمش را به جامعه مجازی خوانسار تسلیت عرض می نماییم.

از طرف بندال و خانواده

(چاپ بنر : اخوان افشاری)

پاسخ:
اگه با مردن ما شما خانواده دار می‌شی حرفی نیست!
طناب نمی فرو شم داروی گیاهی می فروشم
چه داروی دوست داری؟ از مهدی حازکی بپرسید چه داروهای میگرد و می خورد

پاسخ:
همچین زیرپوستی تبلیغات می‌کنی دیگه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی