ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

هنر فاخر

۲۷ مرداد ۱۳۹۸

گاهی به هنر فاخر فکر میکنم. موسیقی فاخر، سینمای فاخر، ادبیات فاخر...

ممکنه کسی با شنیدن حافظ و سعدی از زبان شجریان به حسی خاص برسه. حسی غیرمادی. یه حس روانی خاص. آیا کسی وجود نداره که با شنیدن ترانهای از معین و قمیشی و امید و حتی اندی به همون حس برسه؟ آیا میشه گفت حس اولی برتر از حس دومیه؟ آیا پیچیدگی زبانی حافظ و سعدی و گوشه‌های موسیقایی شجریان حسی می‌سازه که یه شعر و موسیقی ساده نمی‌سازه؟ اصلا حس چیه؟ حسی که یه طرفدار شجریان داره با حسی که یه طرفدار معین داره چه فرقی دارند؟ این‌ها تفاوت‌های انسان‌هاست یا تفاوت حس‌ها؟

آیا اگر کسی یه منظرهی 30 دقیقهای از باب راس رو به یه تابلوی عظیم پیکاسو ترجیح بده حس الکن و سلیقه‌ی نازلی داره؟ آیا طرفداران سریال‌های کشدار و پر فراز و نشیب افراد سطح پایینی هستند و طرفداران فیلم‌های معناگرا افراد هنرشناس و بلندمرتبه؟

سلیقه چیه؟ آیا سلیقهی خوب و سلیقهی بد داریم؟ ملاک این ارزشگذاری چیه؟ ملاک فاخر بودن چیه؟ آیا فاخر بودن امتیازی برای یه اثر محسوب میشه؟...

به نظر من افراد خاصی به دلیل تربیت خاص، توانایی درک هنر فاخر رو دارند و اتفاقا این افراد کسانی هستند که تمام تریبونها دستشونه واز سلیقه خودشون تعریف میکنند. این‌ها سلیقه خودشون رو سلیقه برتر می‌دونند و اون رو به عنوان ملاک فاخریت جا زدند.

من فکر می‌کنم بهتره هر کس سلیقه خودش رو بشناسه و ازش لذت ببره. برچسب‌ها نباید مانع راحتی و لذت انسان بشند. بهتره هر کس هر چی رو دوست داره بپذیره و دست کم پیش خودش، خودش باشه.

 

 

۹۸/۰۵/۲۷
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۶)

به نطرم این روزها اینطور هم هست افراد در طیف های مختلف سلیقه های متفاوتی دارند و روی سلیقه هاشون پافشاری هم میکنند.

 وقتی آهنگ تم بازی assassincreeds رو توی جمعی گذاشته بودم نصفشون مسخره ام میکردن نصفشون مثل من باهاش عشق میکردن

پاسخ:
به نظرم دقیقا پافشاری روی سلیقه خود و بهتر دونستنش عیب اساسی ماست. معمولا هم نسبت به افراد ضعیف‌تر تز خودمون احساس برتری سلیقه داریم و نسبت به قوی‌تر مرعوبیم.

فاخر

حس خوبی به این کلمه ندارم

برای من مترادف ژست گرفتن و غرور و تکبره

البته یکمم حس خاک خورده و قدیمی و متروک بهش دارم که نمیدونم چرا:)

 

دقیقا رهایی وقتیه که از قید ذهن و برچسبهاش خارج شی

باید برگردیم به بی رنگی بی شگلی به بودن محض

 

و البته که همون گاو خنگه که پرپیچ و خم ترین راهو از اینور جنگل گذشت تا اون سرش و چون همه پشت سرش رفتن اونجا شد جاده و هیچکس نپرسید چرا!!

 

کلا نظام سایه یعنی همینکه به هرچی خودت میپسندی برچسب خوب و هرچی که برات ناگواره برچسب بد بزنی ولو اینکه موهبت ها درش نهفته باشه و این نیروی عظیم ناخداگاهتو محصور میکنه.

 

برا قاتیم کرتی بوره من از پریز بکش :))

پاسخ:
:))
من نسبت به کلمه‌ش احساس بدی ندارم. 
بی‌رنگی و بی‌شکلی برام ملموس نیست. بی‌رنگ و شکل باشیم یعنی چی؟
اما اون گاوه رو درست می‌گی. به نظرم آسون‌ترین کار اینه که دنباله‌رو گاوه باشیم. اگر بتونیم.

می‌گم یه دوره درس سایه بذار برامون. حیفه این معلوماتو انبار کردیا:))

اصلا با کلمه‌ی فاخر ارتباط برقرار نمیکنم، فاخر یعنی چیزی که فخر می‌کنه، چه کسی فخر می‌کنه؟ آیا کسی یا چیزی که لزوما برتره یا کسی که خودبرتربینه؟؟؟ اصلا چرا باید این صفت منفی رو روی آثار سعدی و حافظ و صدای شجریان بگذاریم؟ لقب فاخر من را یاد فیلم‌های رانتی و سفارشی چندسال اخیر می‌اندازه. 

اما با یه بخشی از صحبتتون هم مخالفم، اینکه هرکس سلیقه خودش رو داشته باشه و باش حال کنه برام قابل پذیرش نیست‌، چون به عینه دیدم کسی که طرفدار فلان چیز هست به خاطر اینکه چیز بهتر از آن را نشناخته و ندیده تا بحال. و البته تحت تاثیر آموزشها و البته اکتسابات ضعیف بوده پس بهتره که با دنیای جدیدتری آشنا آشنا بشن

پاسخ:
به منفی بودنش فکر نکرده بودم. ظاهرا اونقدر حکومت ازش استفاده کرده که به گند کشیده شده:))
به نظرم بیشتر آدما با دنبال کردن سلیقه خودشون به تدریج پخته‌تر می‌شند و انتظارشون بالاتر می‌ره و شاید اسم این رو بشه گذاشت پرورش سلیقه. احتمالا آثاری هم باشند که این کار رو بهتر انجام بدند و انتظار مخاطب رو بالاتر ببرند...

بی رنگ و شکل بودن یعنی همین فارغ بودن از تعصب و جانبداری و هرچیزی که تو رو میبره تو عالم کثرت :) بجای وحدت

 

برای سایه "ازدواج رنج مقدس" دکتر رضایی خیلی باحاله

توی تلگرامم با اسم بنیاد فرهنگ زندگی-سهیل رضایی کانالش هست که گاهی فایلای صوتی جالبی میزاره

دکتر شیری (علیرضا شیری) هم کانال مفیدیه 

 

کتاب نیروی تاریک وجود هم تو همین زمینه س

چقد الان من فاخرم :)))

 

 

پاسخ:
:))
فخرالمفرخین 
یا فخرالمتفاخرین؟:))

ممنون از توضیحت:)

دلم خوش بود محرم دوگوله رو میزنید و یه پست چرب و چیلی میزارید

گویا هسته گوشت بهتون نرسیده :))

پاسخ:
نه نرسیده:)))
قطعا تو مراسم به این بزرگی چیزهای زیادی برای دیدن و حرف‌های زیادی برای گفتن هست اما احتمالا انگیزه‌ای براش ندارم...
کلا مدل اینجا مثل سابق نیست. عمدتا برای خودم می‌نویسم و این باعث می‌شه حرفای زیادی زده نشه...

منو دوتای دیگه هم بخسمین :)

اینستا نچدین؟

پاسخ:
:))))))))
قبلا مهمونی بود. همه رو دعوت می‌کردم و ازشون پذیرایی می‌کردم اما حالا  اومدم تو بالکن رختامو پهن می‌کنم. شما هم از پنجره روبه رو نگا می‌کنید.:))

اینستام برای خوندنه. چیزی نمی‌نویسم. اگر چیزی می‌نویسید خوشحال می‌شم بخونم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی