تاریخچهی اثر
من نمیفهمم تاریخچهی اثر هنری به چه درد مخاطب میخوره. نمیفهمم چه اهمیتی داره فلان شخصیت رمان از فلان کس نویسنده برداشت شده و فلان قطعهی شعر چه طور به ذهن شاعر رسیده و فلان ترانه تو چه حالی خونده شده. به نظرم یه اثر هنری برای هر کس یه چیز خاصه و یه حس خاص ایجاد میکنه. این حس بیش از اونکه ناشی ازشرایط و نحوه ساخت اثر باشه ناشی از حس و حال و شرایط تربیتی و روانی مخاطبه.
قسمت دوم پادکست آلبوم درباره ادله. چیزهای جذاب و قابل توجهی توش بود و متن و اجرا هم خیلی خوب بود اما دوستش نداشتم. من دوست دارم با اون صدا به اوج برم و اون ترانهها رو تفسیر به رای کنم. برام مهم نیست خواننده تو چه شرایطی اون رو خونده. شرایط واقعی ساخت اثر معمولا ابهت و عمق اثر رو کم میکنند. برای من آتش زدن باران اونقدر قوی و خاصه که دوست ندارم با شنیدنش تو ذهنم شعلهی یه فندک زیر بارون مجسم بشه.
به نظرم اثر هنری چیزیه که مخاطب مجددا اون رو خلق میکنه و احتمالا هنرهای مختلف در این زمینه متفاوتند. مثلا موسیقی بیش از نقاشی این قابلیت رو داره و موسیقی بیکلام بیش از باکلام...
I set fire to the rain
عالیه روحت پرواز میکنه باهاش