ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

این روزها

۲۰ تیر ۱۳۹۰
گاهی آدم کودن می‌شود از فهم اطرافش، از فهم کسانش، از فهم عزیزانش، از فهم خودش حتی!
این روزها اگر علامت سوالی دیدید که از عرض خیابان می‌گذرد مرا دیده‌اید؛ می‌روم ببینم آن سوی خیابان پاسخی هست!؟
...
این روزها همایون - مثل رفیقی هزار ساله - بغل دستم می‌نشیند و می‌خواند.
...
همین الآن پنهان چو دل را خواند و رؤیایی را زنده کرد؛ یاد شبی افتادم که سرم را روی پای همایون گذاشته بودم و از شیشه‌ی اتوبوس ستاره‌های کویر را نگاه می‌کردم و...
این تصنیف هم حالم را جا می‌آورد؛ به سماعم می‌برد و می‌چرخاند و بالا می‌برد و بالاتر...

می‌گویند این روزها قیافه‌ام به فراری‌ها می‌ماند. نمی‌دانم، شاید! اما من فقط نگاه می‌کنم و باد را می‌پایم و نمی‌دانم چرا سادگی دلم در چشمان ترسیده‌ام پیدا نیست!؟ نمی‌دانم چرا همه چیز این‌قدر پیچیده است؟ نمی‌دانم!
...
این روزها همه عجیب شده‌اند!




پ.ن: بحث این هفته‌ی پارک ملت درباره‌ی ازدواج است. دیشب از دختری پرسیدند دوست داری همسرت چه شکلی باشه؟ گفت دوست دارم شبیه کاکا باشه!




۹۰/۰۴/۲۰
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۱۷)

من که وقتی کمش و دیدم اصلا شبیه علامت سوال نبود!شایدم جدیدا علامت سوال شدید ما خبر نداریم.در هر صورت این روز ها انواع و اقسام گشت ها راه افتادن که شکل و شمایل های نا متعارف و از خیابون جمع کنن.احتمالش هست به علامت سوالا هم گیر بدن.مواظب خودتون باشید

پاسخ:
راستی تا حالا خیلی‌ها خیال کردند کمشو دیدند اما همه بعد از مدتی تحقیق فهمیدند اشتباهی بوده. راستش من از اولش اشتباهی بودم.
بازم هم از عجایب!!!،این دفعه ما علامت سوال شدیم برادر؟! مگر کمش هم عاشق می شود؟؟چه شده دلت سوی پر زده که مال قدیم هاست آن دورتر ها آن دیروز ها...

پاسخ:
(اصلا گوشت را جلو بیاور تا بگویم: اول چل چلی شنیدی!؟...)
هوس کویر را به دلم انداختی...
کاش به "جعفرسوخاکی" که به مادرم اُردش را میدادم و 1 ساعته حاضر میشد! آن هم با کره حیوانی و پیاز داغ و زیره!

دارم دانلودشان میکنم که اگر پس فردا که مسافر کویر شدم و دیدم کسی سرش را روی پای همایون گذاشته و به ستاره ها زل زدهف کمش را بشناسم.


کم کمک دارید کمش گذشته می شویدف نوشته هایتان تا حدی داشت وارفته میشد. اگر این هم وارفته بود در این نظر زبان به گلایه می گشودم اما الان زبان به سژاس که سژاسگزارم و باز هم کمش تر شو و چاه های عمیقتر حفر کن در دل صاحب مرده ی من!

پایان.

سلام
کمش جان حالت خوبه برادر؟

پاسخ:
عالی؛ تنها چیزی که تکونم نمی‌ده توپه!
۲۱ تیر ۹۰ ، ۰۹:۲۲ خرس خوسار
دیدی آخر به درد من دچار شدی اخوی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۲۱ تیر ۹۰ ، ۱۲:۵۱ مهدی حاجی زکی
وقتی علامت سوال می شوی جذاب تر می شوی !
آدم دلش می خواهد مثل هلو بخوردت
ما را که در خیابان راه نمیدهند! اما اگر مشرف شدی خبر بده ما هم علامت تعجب می شویم طول خیابان را طی کنیم
فقط جان عزیزت شیطان در جلدت نباشد که ما اهل جنگولک بازی نیستیم

پاسخ:
راستی برای ضمانتت رفتی زندان که تو خیابون رات نمی‌دند!؟
کمش جان ح ا لت خوبه

پاسخ:
مثل ابرها سبکم
آره دیگه...
سیب زمینی کوبیده و پیازداغ و ادویجات و کره(!!!!)

پاسخ:
ممنون نمی دونستم اسمش اینه.
۲۲ تیر ۹۰ ، ۰۹:۲۴ مهدی حاجی زکی
ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم ...

پاسخ:
گفته بود خونه خریدی که!!!
این روزها همه چیز عوض واگر عذر خواهی بنده را دوستان پذیرا باشنداکثراعوضی شده اند هیچ چیز معنی ندارد احساس میکنم همه از هم پله میسازند برای بالا رفتن که همان له کردن حقوق یکدیگر است
شاید تقصیر بدبودن زمین وزمانه شده است که باز هم ما آن را بد ساختیم
شاید بخاطر سخت شدن زندگی است که ماگاهی ابله میشم برای پیشبرد اهدافمان وفاصله میگیریم از تمام خوبیها

پاسخ:
خوشبختانه شرایط به قدر کافی سخت هست پس نتیجه می گیریم از این بدتر نمی شه و این خودش جای خوشبختیه!!
پاسخ ها در کجا و نزد چه کسیست؟
کی من؟
کی این؟
(تیتراژ پارازیت)

پاسخ:
علی جون نیومدی نیومدی حالا هم که اومدی از رو رنده حرف می زنی!؟
۲۵ تیر ۹۰ ، ۲۳:۵۹ مهدی رفعتی
اول اینکه جا دارد همین جا از شورای محترم اسلامی شهر، شهردار محترم و فرماندار گرامی شهرستان خوانسار و دیگر مسوولان که در برگزاری جشن هفته پیش (جشن بزرگ میلاد نور) نقش داشتند سپاسگزاری کنم ان هم با وجود برخی کارشکنی هایی که به لطف ایزد یکتا به نتیجه نرسید….این جشن ها همچنان باید برگزار شود تا روحیه دلمرده این شهر تغییر یابد و از این جمود فکری و روحی نجات یابد. هنگامی که فیلم جشن بزرگ میلاد نور را دیدم بسیار از شادابی و نشاط جوانان خرسند شدم. ما به چنین جوانانی نیاز داریم نه جوانانی که 12 ماه سال در ماتم و غم و سکوت باشند. انهایی که با شادی و نشاط جوانان این شهر مخالفند و با انواع شیوه ها برای جلوگیری از این شادی مانع تراشی می کنند یا نا اگاهند و یا شادی و نشاط جوانان با منافعشان در تضاد است. جا دارد اگر نا اگاهند اگاه شوند و اگر مغرضند متقاعد گردند که شور و نشاط جوانان به نفع منافع شهر و منطقه و کشور است.
دوم این که فکر می کنم شرکتی که سرویس ای دی اس ال به کاربران خوانساری می دهد باید به فکر یک پاسخ منطقی برای کاربرانش باشد چون اینترنت ای دی اس ال در خوانسار بر خلاف تبلیغات و ادعایی که می شود بسیار با کیفیت نازلی ارائه می گردد ..سرعت در ماه های اخیر بدون هیچ پاسخ منطقی کاهش یافته است.فکر می کنم باید دنبال پاسخی صریح و بی پرده از سوی ارائه کنندگان این خدمات بود… فکر می کنم یکی از محورهای اساسی که باید وبلاگ نویسان خوانساری در همایش اتی شان مورد توجه جدی قرار دهند وضعیت سرعت اینترنت در خوانسار است و اینکه چرا تا کنون شرکت مخابرات مستقیما خدمات ای دی اس ال را به کاربرانش ارائه نداده است؟
و سوم این که ای کاش مردم خوانسار در هنگام برگزاری جشن نیمه شعبان کمی هم به فکر پاکیزگی و نظافت شهر بودند و کمی از خود احساس مسوولیت نشان می دادند. برخی اوقات با خود می گویم مگر مردم در این شهر زندگی نمی کنند ؟چرا اینقدر نسبت به بهداشت و سلامتشان بی توجه هستند؟!


پاسخ:
- باز هم موافقم خیابون پر شده از لیوان یه‌بار مصرف. این چه وضعیه؟ به نظرم خوبه متولیان هر بساط نظافت اطرافش رو هم به عهده بگیرند.
سلام کماژدون
بابا شاعر
بابا علامت سوال

بابا گوشت؟؟!!

بابا ندیده شده

بابا هوای نفس

بابا.....

چهار شنبه صبح بیا هتل زاگروس ببینمت

حالا معلوم شد کی به سیر و سلوک رسیده است. این همه سوال که شما را بصورت علامت سوال کرده، به نظر من شروعی برای بیشتر دانستن است. آغازی خوب است.
شاید خود نبینی، اما می شود سادگی دل را هم در چشمانی ترسیده دید.
این تصنیف هم ریتم زیبایی داشت.
من چی منم عجیب شده ام؟ اگر نه پس فرافکنی "همه" کاربردی نیست. و اگر هم شده ام دوست دارم بدانم چطور؟

در مورد پانوشت: کاکا منظورش داداشش بود؟ اگه بود خوب معلومه اون مردی غیر از داداشش تو زندگیش ندیده برا همین دوست داره که شوهرش ومثل کاکاش باشه....

۳۰ تیر ۹۰ ، ۰۱:۳۷ پسر خونساری
سلام خوبید خوش میگذره
با مطلبی با عنوان "مجنون به درگاه خداوند "آپم اگه صلاح دید سر بزنید خوشحال میشم
khansarking.blogfa.com
"خوانسار شهر رویایی"
پسر خونساری

پاسخ:
هر وقت آپ کنی توی گودر می‌بینم و می‌خونمت نیازی نیست زحمت بکشی عزیز.
من که دعوتت کردم چرا نیومدی شاید هم اومدی هتل زاگرس خونسار 4 شنبه گذشته رو میگم

پاسخ:
اون وقت میومدم دم در می‌گفتم من کیم!!؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی