کاش میشد رمضان را به چیزی فراتر از نوستالژیهای فردی و اجتماعی پیوند دهیم.
نوستالژیهای سحر، نوستالژیهای افطار، نوستالژیهای مسجد، نوستالژیهای شبهای احیا...
پاسخ:
اگر اهل گودر بودی میدیدی که دربارهی زولبیا و بامیه هم نوشته بودم اما حس کردم از جدی بودن حرفم کم میکنه حذفش کردم. اما درست میگی این از اون اساسیهاست.
پاسخ:
تو باز اومدی یه ذرت پرت کردی
پاسخ:
من نگفتم نوستالژی بازی بده اتفاقا خیلی هم اهلش هستم. گفتم فکر کنید که دین و مناسکش(نماز روزه محرم...) بیشتر نوستالژی هستند یا اعتقاد. این بحث مهمیه و میتونه شالودهی اعتقادات و مذهب عرفی رو دگرگون کنه. اصلا شاید دلیل اصلی این که دین در زندگی و کسب و کار ما غایبه همین باشه که بیشتر برامون نوستالژیه تا اعتقاد...
پاسخ:
واقعا نکتهی قشنگی بود از این زاویه نگاه نکرده بودم...
پاسخ:
آخ متاسفم اتفاقا خیال می کردم شما که خاطرهبازید اهل این نوستالژیها باشید.
پاسخ:
حیفی نکن این کارو با خودت.
پاسخ:
انسان آزاده هر طور دوست داره زندگی کنه عزیز . من هیچ وقت به خودم اجازه نمیدم برای کسی تعیین تکلیف کنم. من فقط نظر خودم رو میگم...
پاسخ:
البته تو جواب شهرام یه چشمه اومدم اما بگم که ما این کاره نیستیم داشم خودتون باید کلنگتونو وردارید و بزنید به چاک جعده...
پاسخ:
این خیلی خوبه که تکلیفت با خودت روشنه. دقیقا منظورم همین بود که تکلیفمون با خودمون روشن باشه.
پاسخ:
بابا حقی خیلی حقی...
فکر نکنم اینطور باشه ها.تو این هوای گرم و محل کار بدون کولر و پنکه هیچ نوستالژی نمیتونه این تشنگی رو برای آدم گوارا کنه.برادر من فکر آب باش که نوستالژی باده
نظر بعد از افطار:
وای دلتون میاد زیباییه این نوای دلنشین دعای سحر و ربنای استاد و شبای احیا رو آدم نا دیده بگیره و دنبال زیباییای دیگه بره
بعد نوشت: هیچی تو این دنیا خوشمزه تر از بوی زولبیا بامیه نیست وقتی از کنار یه قنادی رد میشیم