میترسم، مضطربم
۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۱
میترسم، مضطربم
و با آن که میترسم و مضطربم
باز با تو تا آخر دنیا هستم
میآیم کنار گفتگویی ساده
تمام رویاهایت را بیدار میکنم
و آهسته زیر لب میگویم
برایت آب آوردهام، تشنه نیستی؟
فردا به احتمال قوی باران خواهد آمد
تو پیشبینی کرده بودی که باد نمیآید
با این همه دیروز
پی صدایی ساده که گفته بود بیا، رفتم
تمام راز سفر فقط خواب یک ستاره بود
خستهام ری را
میآیی همسفرم شوی؟
گفتگویی میان راه بهتر از تماشای باران است
توی راه از پوزش پروانه سخن میگوییم
توی راه خوابهامان را برای بابونههای درهای دور تعریف میکنیم
باران هم که بیاید
هی خیس از خندههای دور از آدمی، میخندیم
بعد هم به راهی میرویم
که سهم ترانه و تبسم است
مشکلی پیش نمیآید
کاری به کار ما ندارند ری را
نه کرم شبتاب و نه کژدم زرد
وقتی دستمان به آسمان برسد
وقتی بر آن بلندی بنفش بنشینیم
دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید
مینشینیم برای خودمان قصه میگوئیم
تا کبوتران کوهی از دامنه رویاها به لانه برگردند
...
غروب است
با آن که می ترسم
با آن که سخت مضطربم
باز با تو تا آخر دنیا خواهم آمد
سید علی صالحی
پ.ن:
1 - اگر توانستید این شعر را با صدای شکیبایی از آلبوم نامهها بشنوید.
2 - من هر چه کردم با قالب روز خونسار بسازم نشد. ظاهرا او نمیخواست با من بسازد. با عرض پوزش از مهدی که زحمت زیادی برای آن کشیده چند روز رودتر به قالب خودم برگشتم.
و با آن که میترسم و مضطربم
باز با تو تا آخر دنیا هستم
میآیم کنار گفتگویی ساده
تمام رویاهایت را بیدار میکنم
و آهسته زیر لب میگویم
برایت آب آوردهام، تشنه نیستی؟
فردا به احتمال قوی باران خواهد آمد
تو پیشبینی کرده بودی که باد نمیآید
با این همه دیروز
پی صدایی ساده که گفته بود بیا، رفتم
تمام راز سفر فقط خواب یک ستاره بود
خستهام ری را
میآیی همسفرم شوی؟
گفتگویی میان راه بهتر از تماشای باران است
توی راه از پوزش پروانه سخن میگوییم
توی راه خوابهامان را برای بابونههای درهای دور تعریف میکنیم
باران هم که بیاید
هی خیس از خندههای دور از آدمی، میخندیم
بعد هم به راهی میرویم
که سهم ترانه و تبسم است
مشکلی پیش نمیآید
کاری به کار ما ندارند ری را
نه کرم شبتاب و نه کژدم زرد
وقتی دستمان به آسمان برسد
وقتی بر آن بلندی بنفش بنشینیم
دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید
مینشینیم برای خودمان قصه میگوئیم
تا کبوتران کوهی از دامنه رویاها به لانه برگردند
...
غروب است
با آن که می ترسم
با آن که سخت مضطربم
باز با تو تا آخر دنیا خواهم آمد
سید علی صالحی
پ.ن:
1 - اگر توانستید این شعر را با صدای شکیبایی از آلبوم نامهها بشنوید.
2 - من هر چه کردم با قالب روز خونسار بسازم نشد. ظاهرا او نمیخواست با من بسازد. با عرض پوزش از مهدی که زحمت زیادی برای آن کشیده چند روز رودتر به قالب خودم برگشتم.
۹۱/۰۲/۱۶