اعتماد به بیاعتماد
۷ آبان ۱۳۹۱
در ازمنه ماضیه دوستی داشتم فوقالعاده خوشقول و بابرنامه و منظم و مرتب در حد وسواس! و همین خصوصیات از او فردی قابل اطمینان و با اعتبار ساخته بود. این دوست گرامی گاهی که نیاز به وام داشت برای ضمانت به سراغ من میآمد و البته با ضمانت متقابل وامهای من جبران ضمانت میکرد. از آنجا که هر دو یک دل نه صد دل عاشق بانک و وام بودیم معمولا مدتی بعد از وام او من وام میگرفتم و همیشه یکی در میان کارمان به پست هم میخورد.
یک سال خانهای خرید و همزمان به دام چند وام افتاد. برای اولی با سری افراشته و صدایی رسا ضمانت خواست و من هم با سینهای ستبر قبلتُ گفتم. برای وام بعدی اندکی سرش را خم کرد و لحنش را آرام کرد و من باز هم قبلتُ گفتم و برای سومی کاملا شرمگنانه و از روی استیصال طلب ضمانت کرد و من علاوه بر قبلتُ سوم با سری افراشته و صدایی رسا گفتم:"عزیز دل برادر اگر تا آخر عمرت هم روزی یک وام بگیری باز هم روی ضمانت من حساب کن."
با قیافهای متعجب گفت:"آخه چه طور ممکنه!!؟ مگه میشه؟"
گفتم:"آره عزیزم چرا نشه؟ من تو رو قبول دارم و بهت اطمینان دارم. ضمانتهای من در ازای ضمانت تو نیست بلکه به دلیل اطمینانیه که بهت دارم و این اعتماد هم به این دلیل نیست که تو هم به من اعتماد داری بلکه به خاطر خصوصیات فردی خودته"با قیافهای متعجب گفت:"آخه چه طور ممکنه!!؟ مگه میشه؟"
...
من در زندگی به انسانهایی برخوردهام که قابل اعتمادند و صرف نظر از اینکه مرا قابل اعتماد بدانند یا نه به آنها اعتماد دارم. اینجا نمیخواهم وارد بحث انواع اعتماد شوم. روشن است که اعتماد هم مراتب و انواعی دارد اما حرف این پست این است که به نظر من "انتظار اعتماد متقابل" با آن که در ظاهر خیلی عادی به نظر میرسد، انتظار معقولی نیست. دلیلی وجود ندارد وقتی به کسی اعتماد داریم از او هم انتظار داشته باشیم به ما اعتماد داشته باشد. مثال کلاسیک این موضوع هم قضیه دزد است: اگر با دزدی مواجه شدید که به شما اعتماد دارد آیا شما هم به او اعتماد میکنید؟
به نظر من این موضوع یکی از پاشنهآشیلهای دوستیهاست. دوستی به شما اعتماد میکند و اسرار مگویش را برایتان فاش میکند و منتظر میماند شما هم اسرارتان را برایش فاش کنید در حالی که شما -به هر دلیلی از جمله بیاعتمادی- مایل به این کار نیستید و اینجاست که گله و گله گذاری شروع میشود و خر بیار و نخود بار کن!
...
این را هم اضافه کنم که درک میکنم که خیلی سخت است به کسی اطمینان کنی که به تو اعتماد ندارد(حتی برخورنده هم هست) اما معتقدم این یک توانایی است. به نظر من کسی که بتواند اعتمادش به دیگران را به اعتماد دیگران به خودش ربط ندهد کار مهمی انجام داده. اعتماد اعتماد است نه معامله.
۹۱/۰۸/۰۷
همیشه نباید منتظر باشی تا کسی از روی احساسات و ادای دین بهت اعتماد کنه ...
اعتماد همه رو میتونی با کارهات و خوش قولی های حتی کوچیک به دست بیاری