اندروید، ویندوز8
مدتی پیش دعوت شدیم منزل یکی از اقوام نزدیک برای شام. شرط رفتن را گرفتن کنترل ماهواره گذاشتم. زودتراز موعد مقرر رفتیم و نشستم پای ماهواره.
بی بی سی که تکلیفش معلوم بود؛ تلاشش را میکرد تا دنیا را از دیدگاه و متناسب با منافع صاحبانش ترسیم کند برای این کار از تمام ابزار حرفهای استفاده میکرد. درست مثل هر رسانه دیگری. (البته در دعواهای رسانهای اینچنینی چیزی هم گیر بیننده میآید مثلا اخبار سانسور شده داخلی)
صدای امریکا هم مثل بی بی سی منتهی به سبک امریکایی؛ عجول و رک و گاهی احمقانه. و خب همه میدانند کسانی که تحمل دیسیپلین بریتانیایی را نداشتند آنجا را ترک کردند و رفتند امریکای فعلی را ساختند پس انتظار کار متین و موقر از ایشان کمی بیانصافی است.
رفتم سراغ شبکههای سه تا صد تومن! خب پیدا بود آنها هم سنگ خودشان را به سینه میزنند و درصد بیکاری ینگه دنیا را پایین میآورند و در این کار کاملا هم رک و راست و تابلو عمل میکنند:
گاهی از لای تبلیغات بیناموسی پایین و بالای صفحه چشمهای قیصر یا دستان دیکاپریو دیده میشد و مرا به ساده دلی خودم بیشتر آگاه میکرد: آری هنوز مردمانی هستند که به این شیوه فیلم میبینند و از چنین تبلیغاتی تاثیر میگیرند. کاش موسسهای یک تحقیق علمی میکرد ببنیم چرا بعضی مردم اینطورند؟ یا اصلا اینها بعضی هستند یا ما؟ نکند ما در اقلیتیم و نمیدانیم!؟ نکند ما با خیالات موهوممان دنیای آنها را تنگ کردهایم!؟...
اما من و تو. دیدن من و تو خیلی متاسفم کرد. به نظرم این برنامهها چیزی نیست که نتوانیم نسخهی داخلیاش را در تلوزیون خودمان داشته باشیم. واقعا حیف است میلیونها مخاطب ایرانی را تقدیم چند جوان مهاجر کردهایم تا به آنها فرهنگ ایرانیان خارج از کشور را حقنه کنند. فرهنگی که واقعا معلوم نیست ماهیتش چیست و ترکیبی از چه فرهنگهایی است؟
من فرهنگ مهاجران را زیر سوال نمیبرم و اتفاقا معتقدم خیلی خوب است جنبههای مثبت هر فرهنگ را یاد بگیریم اما به هر حال هر فرهنگی برای جامعهای است، فرهنگ مقولهای درونزاست، فرهنگ چیزی نیست که بتوان آن را از جامعهای به جامعهای با مختصات دیگر منتقل کرد. این فرهنگ نتیجه تلاش مهاجران برای تطبیق با جامعهای است که به آن تعلق یافتهاند پس معلوم نیست برای ما هم خوب باشد...
(دخترم در راه برگشت گفت بابا برای استارتر ناهار فردا تیرودوزانوس میخوام، دسرم ایتالیایی باشه لطفا. برگشتم نگاه تندی در چشمانش انداختم و این چهارتا استخوان را توی دهانش خرد کردم و مجبورش کردم با دهان خینین و مالین عذرخواهی کند. و کرد و به دامان فرهنگ اصیل مام میهن بازگشت نمود!)
من و تو هم به هر حال با پستی و بلندیهایش از سرم پرید اما خدا روز بد نیاورد: سمر عشق ممنوع و فارسیوانیها!!!
مبتذل شدن عشق و ازدواج. عشقهای ظاهری و لحظهای و آلترناتیوال! عشق و ازدواجی که تقریبا هیچ کدام از معیارهای لازم برای عشق و یا زندگی مشترک در آن پرداخته نمیشود. فقط و فقط ظاهر! چیزی که مطمئنم در خود کشور سازنده سریالها هم به این شوری نیست.
من وجود این نوع عشق را در جامعه نفی نمیکنم و به نظرم لازم است به همین نوع عشق هم پرداخت چرا که مسئله بعضی افراد جامعه شده اما آیا این نوع پرداخت سازنده است یا مخرب؟ واقعا این حجم عظیم تصویر از خانهها و ماشینها و لباسهای مجلل، این حجم عظیم حیوانیت انسان، این حجم عظیم بیهویتی و بیاصولی آدمها، این حجم عظیم چیزهای دستنیافتنی مادی چه میکند با روح و روان بیننده؟ آیا تصادفی است که معیارهای ازدواج در جامعه ما اینقدر نازل شدهاند؟ آیا تصادفی است که شکل و ظاهر مراسم عروسی در جامعهی ما اینقدر مهم شده؟ ایا تصادفی است که ازدواجها اینقدر سست شده و پس از چند ماه به طلاق میانجامد و بعد از طلاق هم بحرانهای شخصی و خانوادگی و اجتماعی به دنبال دارد؟
...
...
خلاصه میکنم:
من تمام ماهواره را زیر سوال نمیبرم قطعا در این چندین هزار شبکه چیزهای به دردبخور زیادی پیدا میشود کما اینکه خیلی از برنامههای تلوزیون هم از ماهواره گرفته شده اما شبکههایی که نام بردم ظاهرا بیشترین اقبال را نزد مخاطب ایرانی دارند و در نتیجه بیشترین تاثیر را.
اینکه وظیفه حکومت در اینباره چیست و آیا تا کنون توانسته درست عمل کند یا نه به این پست مربوط نیست. حرف اصلی من وظیفه انسان در قبال خودش است. من نمیتوانم مسئولیت خودم را در قبال خودم نادیده بگیرم. ماهواره دنیای گستردهای است که همه قلم متاعی در آن وجود دارد و طبیعی است که وقتی ممنوع باشد بیننده حریص به دیدن تمام آن باشد اما این نافی مسئولیت او در قبال خودش نیست.
عصر ما عصر اندروید است. عصر ویندوز 8 است. در اندروید و ویندوز 8 همه چیز پیش روست و امکان انتخاب وسیع و سریعی به انسان دادهاند. حتی از موس هم بینیاز شدهایم؛ با اشاره انگشت انتخاب میکنیم. شاید این موضوع در ابتدا وسوسه انگیز و جذاب و عالی به نظر برسد اما آیا این امکان انتخاب وسیع برای انسان معمولی چه قدر خوب است؟...
در این عصر هر کس انتخابهای زیادی دارد. و قاعدتا هر کس را انتخابهایش میسازد. اهمیت انتخاب از هر چیزی بالاتر است و انتخاب با وجود ظاهر زیبایش بسیار سخت و دشوار است. انتخاب تخصصی است که هر کس باید بیاموزد و اولین قدم آن شناخت خود است. هر کس خودش را شناخت میتواند اصولش را و آرزوهایش را بشناسد و برای رسیدن به آنها انتخابهایش را جهت دهد.
خوب بفرمایید شام خونساری
پیش غذا : تِرَک
شام : دوگول دور دوری
دسر : حلوا