ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

تعریف از خود!

۱۲ آذر ۱۳۹۱

یکی از شجاعت‌های امروز، وبلاگ‌نویسی است؛ شجاعت در معرض قضاوت دیگران قرار دادن خویش.




۹۱/۰۹/۱۲
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۲۱)

چقدر جالبه که شما و آقای حاجی زکی نوشتنتون و نشانه شجاعت و بی باکی و هزار و یک صفت شایسته میدونید و دیگران رو که دیگه نمینویسند به زبان بی زبانی به همه زرالت ها محکوم میکنید. شک کرده بودم کمش جدید شخص دیگری هست .ولی الان با این نوع قضاوت مطمئن شدم وبلاگ واگذار شده

پاسخ:
و من هیچ وقت به خودم اجازه ندادم دلیل ننوشتن رو ترستون بدونم چه برسه به رذالتهای دیگه!(ضمنا من ترس رو رذالت نمیدونم)
۱۲ آذر ۹۱ ، ۲۰:۱۲ عباس(جنابی)
آی گفتید کمش خان
این قضاوته خیلی سوزاننده ست!!
یادمه یه مدت من هم درگیر بودم با این عدم انتقال درست منظور و مفاهیم و برداشت های هرّمه ای!!

یه جورایی با نظر دت هاله موافقم

شجاعته ولی نه در این حد که شما بزرگش میکنید

به نظرم آنچنان شجاعتی نیست ، اگر ناشناس هم باشی که جای تامل دارد!

پاسخ:
درباره ناشناسی عارضم که کاملا درست میگید که فرد ناشناس راحت تر میتونه بدون ترس از قضاوت حرفهاش رو بگه چیزی که دلیل ناشناسی من هم هست اما به هر حال یه شخصیت ناشناس تو دنیای واقعی هم وقتی تو دنیای مجازی هویت پیدا کرد پشت این هویت پنهان میشه و میترسه حرفی بزنه که این هویت مخدوش بشه. در واقع شخصیت مجازی هم کارکردها و آسیبهای شخصیت واقعی رو داره. و البته نه به اندازه شخصیت واقعی. پس شما و دیگر دوستان شناخته شده وقتی از مکنونات قلبیتون بگید یقینا شجاعتر از من بی نام و نشان هستید.
با نظرات دوستان هم موافقم و هم موافق!
البته از این دیدگاه که "خویش" صرفا یک "خود" با نام و نشان نیست. چه بسا در مورد کمش و امثال او با وجود بی نشانی، این شخصیت آنهاست که در معرض قضاوت قرار می گیرد و اتفاقا وقتی فرد شناسایی شده است، این شناخت سبب می شود در قضاوت کمی احتیاط شود و رودربایستی پیش بیاید.
موفق باشی پسر شجاع!!

سلام بزرگ مرد خونساری
کاملاً با حرف شما موافقم.
نکته مهمش این جمله است: "شجاعت در معرض قضاوت دیگران قرار دادن خویش"
موفق و موید باشید.

پاسخ:
دقیقا دقیقا. ممنون.
با نظر آقای دهاقین موافقم!
با نظر کمش هم موافقم!
و تا حد زیادی معتقدم ناشناس بودن چهره ی بدون نقاب و بی محافظه کار یک فرد را ارائه میکند!

پاسخ:
لطف دارید. دقیقا منظور اصلی من از ناشناس بودن همینه که گفتید.
مخلص "هیچکس " عزیزم هستیم.
خدا مرادمونو میده . همزمان با هم کامنت دادیدم.

پاسخ:
خوبه والا... کامنت دونی ما شد مراد دونی! پس حق فالبینی ما رو هم پرداخت کنید...
۱۳ آذر ۹۱ ، ۱۰:۱۲ مهدی حاجی زکی
کمش جان تا اندازه ای حرفت درست
اما چیزی که بیشتر از همه منو وادار کرد کامنت بذارم صحبت یک ویلاگ نویس حرفه ای و قدیمی بود
اتفاقا من قدری برعکس فکر می کنم
یعنی مایی که حرفمون رو تو دنیای مجازی می زنیم و شجاعتمون رو اینجا نشون می دیم در اصل شجاع نیستیم امابزدل هم نیستیم
اینکه آدم نتونه حرفشو تو دنیای واقعی بزنه و اینجا بزنه شاید شجاعت نباشه اما بزدلی هم نیست
لااقل چارتا آدم به قول شما ما رو مورد قضاوت قرار می دن
خدمت دت هاله گرامی هم عرض کنم ما شاید از خودمون تعریف کنیم ولی کسی رو متهم نکردیم من خودمو می گم کاری به کمشم ندارم
هرکسی مسئول کارای خودشه
چند باری به هر طریقی ممکنبود شما رو ترغیب به بازگشت و نوشتن کردم
اما وقتی دیدم برای حرفم ارزشی قائل نیستید ادامه ندادم
گفتم که هر کسی مسئول خودشه
روزی که وب نویس شدم یه نفر بودم و جمعی در کار نبود
الان هم فکر می کنم همون یه نفرم
دوست داشتید بنویسید
دوست نداشتید ننویسید
فقط خواهشا" لطفا" التماسا" انقد زود قضاوت نکنید
از طرز حرفت زدنتون هم مشخصه که فکر می کنید کمش رو من می نویسم
باعث افتخاره که اینجوری فکر می کنید
اما لطف کنید چشمهاتون رو بشویید و جور دیگری ببینید
هیچ کس از دل کسی خبر نداره ...
ماندگار که نبودید ؛ پایدار باشید ...

پاسخ:
احسنت. این فردیت داشتن مهمترین چیزیه که یه آدم میتونه داشته باشه. و موافقم که بیان خود در دنیای واقعی و به صورت فیس تو فیس مشکل تر از نوشتن در اینجاست.
خدای من اینهمه سوء تفاهم داره بندگانت رو منفجر میکنه ! به فریادمون برس!!!!!!!!!

بترکه این شیطون که باعینک بدبینی و قضاوت همه ی قشنگیای دنیارو تباه کرده!
بابا یکم برید نوشته های میلان کوندرا رو بخونید ، ببینید این قضاوتها و سوء تفاهم ها چه بلایی سر بشریت اورده...


افرادی که خوندن اعلام کنن میخوام ازتو متن کتاب سوال در بیارم

این کمش خان واقعا شجاعه! چون پست هایی می ذاره که بر و بچ وبلاگی را به جون هم می ندازه!!!
ولی اشکالی نداره... بچه به بازی، مادر به قاضی...
اینو قدیمی تر ها گفتن...

پاسخ:
شما لطف دارید اما من اینقدرها هم شجاع نیستم. بچه ها لطف دارند که تو بحثهای من فعالانه و بدون ملاحظه شرکت میکنند. از همشون ممنونم.
چه جالب، هر که اومده کامنت بذاره با نظر قبلی موافقه!!!!!!!
منم با نظر همتون موافقم!!!!!!!!

پاسخ:
منم با آقا شهرام!!!!!!!!!!
شجاعت:) کمش عزیز من فکر نمی کنم خیلی شجاعت بخواد برای جامعه ای که چه وبلاگ بنویسی چه نه افراد به خودشون اجازه میدهند درباره ادم قضاوت کنند و ادم رو انطوری که هست قبول نمیکنند. به ما از اول اموزش میدند که هر کی فلان جور حرف زد و فلان کارا رو کرد خوبه بقیه بدند. حالا چه فرقی می کنه وبلاگ بنویسی یا نه از دید دنیای اطراف ما یا ادم خوبه ایم یا بده وبلاگ اینجا کاره ای نیست

پاسخ:
معمولا آدمها(خصوصا تو خونسار ما) به خاطر ترسهای "واهی" و یا "واقعی" مثل همین که شما گفتید از در معرض قضاوت قرار دادن افکارشون خودداری میکنند. مثلا خود من ممکنه به خاطر بعضی ترسها تمام افکارم رو اینجا بیان نکنم ولی به هر حال همین مقدار هم خودش نوعی شجاعته. و البته هر چه بیشتر بشه نشان شجاعت بیشتر. مثل دوستان دیگه که با نام واقعی اینجا هستند.
از اونجایی که ایمان به این جمله پیدا کردم که آزموده را آزمودن خطاست قصد بحث ندارم.چه بسا قبلا کاملا فکر میکردم همه جا هستند انسان هایی که اهل بحث و تامل هستند و اشتباه هم میکردم.قصدم زیاده گویی نیست.اما به خودم حق میدم نه در کسوت دفاع از خود بلکه هر چیز دیگری به جز اون چند نکته رو بگم.
از نظر من نویسنده شجاع نویسنده ای هست که برای خواننده شعور قایل باشه-کیبوردم همزه نداره- چه خوبه ما بدونیم خواننده مخصوصا خواننده قدیمی انقدر ها ممیز هست که خیلی چیزهارو تشخیص بده.مثال میزنم:کمش قدیم هیچوقت در جمع غلط املایی نمیگرفت -این غلط املایی آخر یک موهبت الهی بود-کمش قدیم حتی اگر خیلی هم موافق بود اینطور همه را تصدیق نمیکرد.کمش قدیم بنا به گفته خودش پست به هر قیمتی نمیزدو...چه بسا همونطور که دوستان گفتند کمش شخص نباشه و شخصیت باشه که اگر هم اینطور باشه قضیه بد و بدتره.
خدمت دوست قدیمی آقای حاجی زکی هم باید بگم که وقتی ما خودمون در جایگاه قضاوت عجولانه به دیگران نگاه میکنیم نباید انتظار داشته باشیم دیگران اینطور فکر نکنند.همون قضیه قایل شدن شعور برای خواننده.البته این حرف ها هیچ فایده ای نداره چون در این جور قضایا شاهد انسان و عقایدش فقط خداست. در مورد ارزش قایل شدن برای حرف شما هم باید بگم اگر منظور شما این بوده که در جمع قبل بنویسم عذر مخوام که بتون بی احترامی شد ولی مشکلاتم بیشتر از ترسیدن و نداشتن شجاعت بود و الان که خیلی بیشتر دارم مینویسم به واسطه هدم حضور برخی دوستان در آرامش کامل هستم.
عذر میخوام اگر طول نوشته از حوصله شما بیشتر بود.

هدم=عدم
به دت هاله:
این اولین بار بود که در جمع غلط املایی گرفتم چون تقریبا مطمئن بودم کسی به جای شما کامنت گذاشته و به همین دلیل خواستم مچش رو با غلط املایی بگیرم و از دوست قدیمیم دفاع کنم. اما ظاهرا اشتباه کردم...
نمی‌دونم قبلا شناخت شما از من چی بوده و از چه منبعی بوده و حالا چیه و از چه منبعیه چرا که من همونم و وبلاگم هم همون پس این تغییر دیدگاه از کجا اومده؟
در وبلاگ من پستها تغییر چندانی نکرده: شوخی، جدی، کوتاه، بلند و... مثل قدیم. از همون اول هم مخالفتم کمرنگ و نامرئی بود و موافقتم صریح و روشن چون این رو از اخلاقیات میدونم. (حتی از شما و لاله اشک لقب محافظه کار گرفتم یادتون هست؟)
از این ها که بگذریم از نثر و رسم‌الخط نوشتاریم می‌شه فهمید من همونم اما بر فرض اینها رو نتونستید تشخیص بدید آیا اون کمش خوب قدیمی اینقدر بی‌اخلاقه که اجازه بده کسی به نامش و با همون آدرس مطلب بنویسه؟ آیا کمش قدیمی شما اینقدر فریبکار بود که اینطور دوستانش رو فریب بده؟ اگر اینطور فکر می‌کنید پیداست هیچ وقت کمش رو نشناختید...
امیدوارم لااقل احتمال اشتباه رو بررسی کنید و بعضی اطمینانها رو بازخوانی کنید. انسان‌ها موجودات پیچیده‌ای هستند و بر این پیچیدگی هر احتمالی مترتبه...
نهایتا به شما حق میدم هر طور دوست دارید فکر کنید و این توضیحات سر بسته منتهای تلاش من برای رفع سوء تفاهم بود و کار دیگه‌ای از دست من برنمیاد متاسفانه...
هر جا هستید موفق باشید
۱۳ آذر ۹۱ ، ۲۲:۲۸ پسر خونساری
خیلی جمله ی عالی بود خداییش شجاعت میخواد خدا این شجاعتو از وبلاگ نویسای خونساری نگیره
پایدار باشیدوماندگار
هم پست شما و هم کامنتهای همه رو خوندم. فکر کردم که حرفتون درسته یا نه. منو دچار یک پارادوکسی کرد که نمی تونم بگه درسته یا غلطه.
والا به نظر من این گاهی وقتها دیگه از شجاعت خارج میشه (خودمو می گم) به جسارت می رسه. اما وبلاگنویسی چیزی از بزدلی هم کم نمی کنه. حتی بزدلی مثل من هم (گفتم مثل من که کسی نیاد بگه به من توهین کردی) می تونه وبلاگ نویس باشه و در پس بزدلی اش هرچی دلش می خواد بنویسه و فکر کنه که همه دنیا میان متنهاشو می خونند.
از اون نظر که مورد قضاوت قرار بگیریم ما حتی اگه وبلاگ هم ننویسم قضاوت شده هستیم بخصوص تو جوامع کوچک اما وبلاگ نویسی دریچه قضاوت به اون موضوع خاص را گسترش می ده. پس بنابرین بله یک پست می تونه شجاعت یک وبلاگنویس رو عنوان کنه هرچند خود وبلاگنویس ممکنه اونو شجاعت ندونه. مثل همون پستی که من در مورد احمد قابل زدم بدون اینکه فکر کنم و بعد فهمیدم که ایشون کی بودند و ترسم از زدن انگ به من و خانواده ام باعث شد پست را پاک کنم که برچسب کمک به خبرگزاری ها بهمون نخوره (شنیدم که میگم).
پس همچی شجاع هم نیستیم. خودت چقدره روی یه موضوع که می خوای پست کنی فکر می کنی و می سنجی که چی باشه که نه سیخ بسوزه نه کباب! وقتی اینجوری می نویسی دیگه شجاعت نیست.
من وقتی شجاعم که هر چی که تو ذهنمه رو بنویسم. و این امکان پذیر نیست! حداقل تو دنیای وبلاگ نویسی با فرهنگ خودمان!

۱۴ آذر ۹۱ ، ۱۱:۴۱ مهدی حاجی زکی
دت هاله گرامی
من چیزی از شما به دل نگرفتم که بخواید معذرت بخواید خواهر گرامی هدفم هم از بیان این موضوع این نبوده و نیست
متاسفانه دلیل بیشتر بی اعتمادی ها و انزوای دوستان سوتفاهماتی است که مثل یه غده چرکین بی رویه رشد پیدا کرده و خودمون هم نخواستیم ریشه اون ها رو بخشکونیم
قضاوت نا به جا وقتی بوجود می آد که نخوایم با حرف زدن و حداقل یه بیانیه کوچیک (مثل همونی که در هنگام سرقت وبلاگتون رخ داد) باعث عدم بوجود اومدنش بشیم
تعاملی که ما وب نویسان روزی داشتیم الان جاشو به بی اعتمادی داده و دلیل اصلیش هم سکوته
امیدوارم بستری محیا کنید که بشه تو یه محیط دوستانه حرف بزنیم و نزاریم مسائل کوچیک این وحدت و دوستی رو به هم بزنه
اینطوری حداقل نه بنده سراپا تقصیر دچار قضاوت نا بجا می شم و نه دیگران ...

در پناه خدا باشید ...

پاسخ:
و بات موافقم که اگر کسی مشکلی براش به وجود اومده اون رو مطرح کنه. تو دنیای مجازی سوءتفاهمها زیادند خصوصا با اخلاقیات پشت پرده جوی ما خونساریها...
۱۶ آذر ۹۱ ، ۱۵:۵۶ مهدی حاجی زکی
بازم ول کردی رفتی تهران
این چاه بی صحب شد ؟

پاسخ:
پره اندان پکا داربه. هذه وامنوشت هلا جی یگ دستیم به سر و گوشژ کشا و بومیان پستژ کران توم بدی .
به نظر من شجاعت بعضی ها توی این کامنت ها معنی شجاعت اونهایی رو می ده که روی در و دیوار توالت ها شعار می نویسند و توی راهپیمایی ها جلوی صف ایستادن و شعار می دن و عکس مقام رهبری روبالای سر دارن
شجاعت رو اونهایی دارن که با اسم میان توی وبلاگ و می نویسند و پای حرفهای خودشون هم ایستادن و دفاع می کنن
شجاعت یعنی اینکه هر اونچه رو که می بینی درسته و حقه بنویسی و از کسی نترسی و اگه دیدی که می ترسی و نمی تونی بنویسی ، ننویسی بهتره داداش ،

پاسخ:
مثلا شما با اینکه محتوای نظرت انتقاد از بی نامی منه، خودت بی نام نظر دادی. در حالی که نظر دادن عواقب بدی نداره... اما من به انتخابت احترام میذارم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی