خودخواهی، دیگرخواهی
۱۹ بهمن ۱۳۹۱
یکی از عزیزانتون تو راهه و داره تو یه مسیر خطرناک از سفر برمیگرده. زمان معمول اون سفر هشت ساعته و عزیز شما چهار ساعت دیر کرده. موبایلش خاموشه و هیچ راه ارتباطی هم ندارید...
کم کم دلتون شور میزنه. نگران میشید. احتمالات مختلف به ذهنتون هجوم میاره؛ نکنه تصادف کرده باشه، نکنه تو راه بهش حمله شده باشه. نکنه...
و هی دلشوره و نگرانیتون بیشتر و بیشتر میشه، در حدی که به تصادفات و چند بیمارستان هم زنگ میزنید...
...
1 - این نگرانی و دلشوره دقیقا به چه دلیله؟ آیا نگران سلامتی اون هستید یا نگران خودتون که ممکنه اونو از دست داده باشید؟
2 - حالا تصور کنید وقتی کاملا ناامید شدید، یه هو از در خونه وارد میشه. اولین عکسالعملی که نشون میدید چیه؟ آیا از دیدنش خوشحال میشید و بغلش میکنید و خدا رو شکر میکنید که سالمه یا اعصابتون خورد میشه و به شدت ازش انتقاد میکنید که چرا دیر کرده؟
3 - حالا فرض کنید که بیمبالاتی کرده و میتونسته خبر بده و نداده. حالا خوشحالیتون از سلامتیش بیشتره یا ناراحتیتون از تقصیرش؟
کم کم دلتون شور میزنه. نگران میشید. احتمالات مختلف به ذهنتون هجوم میاره؛ نکنه تصادف کرده باشه، نکنه تو راه بهش حمله شده باشه. نکنه...
و هی دلشوره و نگرانیتون بیشتر و بیشتر میشه، در حدی که به تصادفات و چند بیمارستان هم زنگ میزنید...
...
1 - این نگرانی و دلشوره دقیقا به چه دلیله؟ آیا نگران سلامتی اون هستید یا نگران خودتون که ممکنه اونو از دست داده باشید؟
2 - حالا تصور کنید وقتی کاملا ناامید شدید، یه هو از در خونه وارد میشه. اولین عکسالعملی که نشون میدید چیه؟ آیا از دیدنش خوشحال میشید و بغلش میکنید و خدا رو شکر میکنید که سالمه یا اعصابتون خورد میشه و به شدت ازش انتقاد میکنید که چرا دیر کرده؟
3 - حالا فرض کنید که بیمبالاتی کرده و میتونسته خبر بده و نداده. حالا خوشحالیتون از سلامتیش بیشتره یا ناراحتیتون از تقصیرش؟
پ.ن: لازم به گفتن نیست که طبق معمول این وبلاگ، پاسخ دادن اجباری نیست. فقط خواستم طرح موضوع کرده باشم.
۹۱/۱۱/۱۹
به نکته خوبی اشاره کردی حالا که فکر میکنم
من ترکیبی از ناراحتی خبر ندادن و نفس راحتی کشیدن از دیدن او هستیم