تمام قد به احترام مرتضی غضنفری
۱۵ خرداد ۱۳۸۹
شانسِم اِز اِوّل اِز اونوَر بِرنومَه
بَدبیاریم یَک یَک اِز وَر بِرنومَه
مانیم اِژوات زَن بَخواس بَمخواسّ و حِیف
بَعدِ عَقدَه آریسَه گَر بِرنومَه
آرِزویِ یَگ دِتیم دارت اِز خدا
زَن بَزا وا اِز دِلِژ نَر بِرنومه
هَر وِچِی بومِی به دنیا بَعدِزون
خُلُّ و چِل بِه سالِمِژ کَر بِرنومه
مادیونِم اِزّا قَبلا کُرِّه عَسب
اون بَزا اِمّا دوتا خَر بِرنومه
....
اگر بقیهی این شعر درخشان را میخواهید به وبلاگ پرخچه بروید و ببینید چه کرده این غضنفر. خیلی کیف کردم از این شعر. مطمئنم اگر مرحوم بخشی زنده بود ایستاده برایش کف میزد. دست مریزاد، حالم جا آمد.
۸۹/۰۳/۱۵
وبلاگ باحالی داری!
بهت تبریک میگم! کلی
خوشحال میشم به کلبه ی خون مردگی من هم سر بزنی!
اگر با تبادل لینک موافق بودی حتما خبرم کن تا همدیگرو لینک کنیم!
منتظر حضور سبز و گرمت توی کلبه ی خودم هستم.
2idiots.blogfa.com
*خون مردگی*
آدم وقتی جاییش ضخم میشه از بدنش خون میاد، اون خون توام با درده!
توی دنیا هیچ چیز دردناک تر از عشق نیست، پس عشق هم مثل خون میمونه!
حالا اگر این عشق بمونه توی وجود آدم مثل یه خون مردگی میشه!
" آره مثل یه خون مردگی"