در مناظرهها و تبلیغات تلوزیونی نامزدها اتهامات زیادی مطرح شد. مثلا احمدینژاد برخی از مسئولین قبلی و فعلی نظام و برخی از بستگان آنها را سوءاستفاده کننده از بیتالمال و یا خارج شده از خط انقلاب دانست یا موسوی احمدینژاد را دروغگو نامید و یا کروبی پروندههایی را مطرح کرد و...
هر یک از این ادعاها از دو حال خارج نیستند؛ یا درستند یا غلط. بررسی درست یا غلط بودن آنها هم، لااقل برای یک دادگاه عالی، ساده است. دادگاههای ما پر است از چنین پروندههایی. یک دادگاه صالح، به راحتی میتواند عیار این حرفها را بسنجد. اصلا فلسفهی وجودی قوهی قضاییه همین است. این ادعاها در تلوزیون یک نظام مردمسالار دینی و در مقابل دهها میلیون چشم مطرح شده. "مردمسالار" و یا "دینی" بودن یک نظام به تنهایی کافیاست تا چنین ادعاهایی بررسی شوند و پاسخ بگیرند.
اما چرا در کشور ما اتفاقی نمیافتد؟ چرا قوهی قضاییه ساکت است؟ مگر مردم و بالاترین مقام کشور از این حرفها ناخرسند نشده و مگر قوهی قضاییه نباید به مردم و بالاترین مقام کشور پاسخگو باشد؟ چرا همه به دنبال تشکیل دادگاه تقلب در انتخابات هستند؟ مگر مسایل قبل از رایگیری تمام شده؟
به نظر من فعلا نیازی به بررسی تقلب در انتخابات نیست. مشکل فعلی راهحل سادهتری دارد: همانطور که عرض کردم ادعاهای فوق دو حالت بیشتر ندارند؛ یا درستند یا غلط. مثلا در ادعای موسوی مبنی بر دروغگو بودن احمدینژاد دو حالت داریم:
۱ - حرف موسوی درست است.
۲ – حرف موسوی غلط است.
در حالت اول، طبق قانون، احمدینژاد به دلیل دروغگویی، فاقد صلاحیت ریاست جمهوری خواهد بود و در حالت دوم موسوی به دلیل ایراد تهمت، فاقد صلاحیت ریاستجمهوری است. پس با این بررسی یکی از طرفین اصلی دعوا حذف میشود و اگر این بررسیها دربارهی همهی ادعاها ادامه یابد مسایل زیادی روشن خواهد شد. اصلا خدا را چه دیدید؛ شاید هر چهار نامزد از صلاحیت خارج شده و کل صورت مسئله پاک شود و روز از نو و روزی از نو...
به نظر شما مسئلهی به این سادگی نیازمند خون است؟