ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

محرم آمد

۲۰ آذر ۱۳۸۹
خیابان امام پر از پرچم شده. کوچه‌ها و خیابان‌های دیگر هم رنگ محرم گرفته. حسینیه‌ها و مسجدها تزیین شده. هر هیئتی متناسب با سلیقه و اعتبار و پولش کاری می‌کند: یکی پارچه‌ی سیاه ساده‌ی تترون و یکی پارچه‌ی کتیبه‌ی چاپی و یکی هم پرچم گلدوزی و منگوله‌دار.
داربست‌ها با بنرهای بزرگ علم شده‌اند. خدا پدر اخوان افشاری را بیامرزد که لِوِل پارچه‌نویسی خونسار را بالا بردند.
نام‌های اطلاعیه‌ها کم‌کم معلوم می‌کند امسال کدام هیئت قرار است بترکاند. واعظی، خورشیدی، آهنگران، طاهری، کریم‌خانی، نبوی، سیب‌سرخی، حاج منصور، سعید حداد، حسین سازور، افتخاری، ناظری، شجریان، بنان!
لباس‌فروشی‌ها پر از مد جدید مشکی شده. ظاهرا رضا صادقی درست می‌گوید که مشکی رنگ عشقه! یکی از دوستان لباس‌فروش می‌گفت:برا بعد محرم کلی چک دادم. یکی دیگر هم می‌گفت عید بازار خونسار محرمه.
آرایشگاه‌های مردانه شلوغ است. برای مردها خیلی مهم است که حضوری چشمگیر در صف زنجیرزنان داشته باشند.
نوجوان‌ها کری‌خوانی‌ می‌کنند:
- هاما امسال پنجاتا اشتر تارمین
- هاما هشتادتا
- هاما ویستا اشتر دوکوهانه‌تارمین با پنجاتا عسب
- شما بشدین عسمادون جمع کردین اندازه خرجی ننده؛ عسبا هاما یکی ویس‌ملیون ارزنده، یکیژون جی هشتاد ملیونو
- تو گود بخورت آخه عسب هشتاد ملیونی اتارنده ری اسفالتَ پاژ نابیده کرندّه؟
- انگاشتمون موقوف خومون امونگو فیل بارمین
- هاما جی شیرتارمین
- هاما جی ...
...
بزرگان هیئت‌ها چرتکه به دست حساب می‌کنند امسال چند روز می‌توانند آبگوشت بدهند و چند روز قیمه. یکی می‌گوید:" قیمه چیشیبو آمو؟ فردا مردم چیشی داژنده؟"
آقای چرتکه به دست می‌گوید: گوشت کیلو پونزه تیمن اوگوشتژ کودبرت؟ ندارمین، از کا بارمین؟
یکی دیگر می‌گوید: شما که نداردین پس چونو دی ملیون بخچه "چه چه" مرده هادّدین؟
آقا برمی‌گردد که: اگه اون نارمین که اچو زنجیر بیخوسو تو خود اچه!؟ عسه به من چه؛ فلانی پیلژژ جلی‌جلی هادو؛ بژواتی اگه این مداحه ناردین یقّرون جی هاندّان!
و همه قانع می‌شوند و شروع می‌کنند به محاسبه‌ی تناژ گوشت پارسال و قیمت آن در امسال.
...
...
...
این‌ها را اگر پارسال هم می‌گفتم درست بود و سال دیگر هم همین آش است و همین کاسه. ظاهرا محرم خونسار تکرار مکررات است. امسال دوست دارم چیزهای تازه‌ای پیدا کنم. امسال می‌خواهم بیشتر به آدم‌ها نگاه کنم. به آدم‌هایی که می‌خوانند، آدم‌هایی که می‌نوازند، آدم‌هایی که زنجیر می‌زنند، آدم‌هایی که زیر علم می‌روند، آدم‌هایی که چایی می‌دهند، آدم‌هایی که قاشق و نمک می‌دهند، آدم‌هایی که گریه می‌کنند، آدم‌هایی که گاری هل می‌دهند، آدم‌هایی که کنج آشپزخانه‌ها برای دلشان ظرف می‌شویند، آدم‌هایی که... و به آدم‌هایی که نگاه می‌کنند.




۸۹/۰۹/۲۰
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۱۴)

سلام
خوش به حالتون که همین محرم تکراری رو از نزدیک میبینید نمیدونید چقدر دلم برای همین تکراری بودنها تنگ شده
یه جورایی درسته نوشته هاتون دیگه اون رنگ و بوی قدیم رو نداره شاید هم اون موقع ها ما بچه بودیم و این چیزها در نظر نمیومد ولی یادمه هیچ مغازه ای باز نبود ولی حالا ....
وقتی به دیدن همه چیزهایی که گفتید رفتید از من هم یاد کنید

پاسخ:
رنگ و بوی قدیم رو نداره اما رنگ و بوی جدید و قشنگی داره. من که هر سال منتظر اومدن محرم و چرخیدن توی خیابونا و مردم هستم.
۲۱ آذر ۸۹ ، ۰۲:۲۱ مهدی رفعتی
درود
چه دل خجسته ای دارید شما و سایر دوستان که به دیدن و تماشای چیزهایی می روید که می دانید محتوایش چیست....حسین زمان پربیراه نگفته!..

اون قدیما محرم نون هم گیر نمی اومد که بخری. حالا دیگه محرم شده عید مغازه دارها. راست میگین. همینه. اینها تغییراتی هستش که یک جامعه به فراخور حال ایجاد میکنه. این مباحث بین جوونها در مورد شتر و علم و دهل هر سال هست و خواهد بود. و هر هیئت به خودش میباله و هم این مبارزه طلبی ها و مبالات هستش که باعث میشه بعد از سالها تکرار هنوز هم همه اشون زیباتر و پر جلاتر به میدان بیایند.
من عاشق این تکرارم.
هرگز خسته نشده ام و نمیشم.
فقط دلم تنگ اون آدمهایی میشه که سال بعد از سال دیگه نمیبینمشون. حتی اگه شخصا نشناسمشون اما به دیدنشون عادت کرده ام و چه بسا اونهایی رو که میشناسم. خیلی جاشون خالیه.
کمش گرامی:
مطمئن باش چیز تازه این نخواهی یافت. محرم همینه. همین تکرارها. این خوبه که به آدمها نگریست چون تنها اینها هستند که عوض میشوند.
با این پست دلم خیلی خواست که خونسار بودم.

پاسخ:
من هم این برنامه‌ها رو دوست دارم. راستش من یک ماه مونده به محرم اسب و شتر خونم میفته و تا محرم نشه درست نمی‌شم. محرم خاطره‌ی جمعی ماست و صرف‌نظر از تحلیل‌هاش برای هممون نوستالژیکه. چه دلی داری که روز آتیش زدن خیمه‌ها این جا نیستی!
سلام
با همه مواردی که گفتید موافقم. ولی اگه یه کم دقت کنیم در پس همه اینها یه راز نهفته است.به نظر شما چی باعث میشه که این کنشها و واکنشها بوجود بیاد؟چی باعث میشه که این جماعت در سرمای خشک خونسار تا نیمه های شب بساط عزاداری رو آماده کنند؟
آیا چیزی جز محبت اهل بیت و عشق ذاتی ما شیعیان به امام حسین(ع) است؟
امیدوارم صاحب واقعی این عزا اجر همه دوستداران آل پیامبر رو بده.
موفق باشید.

بله درسته مو زیاد دیده می شه ولی پیچش مو هم هست، کاش می شد پیچ مو رو هم ببینیم، به خودم می گم «تو مو می بینی و من پیچش مو»

سلام
خوب توصیف کردید و بعضی رفتارمون چقدر خنده داره!
توجه به اطرافیان(البته با رعایت شئونات اسلامی!!!!!!) هم نکات جالبی رو متوجه ادم میکنه. مثبت و منفی و گاهی خنثی!....

مدتهاست که محرمها از خونه تکون نمی خورم. شاید هشت سالی هست. محرم اگر چه خیلی برام نوستالژیکه و بهترین روزهای سال در کودکیم بوده اما الان شده برام مایه غصه خوردن. واسه همین ترجیح میدم کاری به کارش نداشته باشم. کاش میشد یک تحقیق علمی جامع در زمینه جامعه شناسی، روانشناسی، فرهنگی، تاریخی، مذهبی و... محرم میشد. حتی جغرافیایی. مثلا در زمینه جامعه شناسی این سوال خیلی برای من مطرحه که ایا اگر مثلا ما در فرهنگمون چیزی مثل همون جشن برگ پاییز یا گوجه فرنگی یا رنگ یا اب یا گاو یا هالووین یا... داشتیم محرم هنوز هم اینقدر طرفدار داشت. راستی آیا در محرم مردم ما بیشتر دنبال تفریحند یا عزاداری؟ بیشتر هیئات های ما شبیه کارناوالند یا دسته ای از آدمها که عمیقا از مصیبتی که برای فرزندان پیامبرشون پیش اومده متاثر؟ آیا اصولا باید برای امام حسین عزاداری کرد؟ از لحاظ روانشناسی این سوال همیشه در ذهن من میچرخیده که آیا به فرض که این افراد متاثرند آیا این فرصتی برای گریه کردن بر غمها و غصه های خودشونه یا نه؟ از لحاظ تاریخی این مسئله مطرح میشه چرا امری که اصولا از دوران صفویه به اینور باب شده شده یک امر مذهبی و نوعی نشانه دینداری ؟ این نوع عزاداری بیشتر به عزاداریهای ایرانیان قبل از اسلام ( خصوصا زرتشتیان) شبیه یا به عزاداری اسلامی؟ از جنبه مذهبی اصولا آیا در اسلام همچین عزاداری قابل قبوله؟( منظورم اسلامه نه اخوندو ملا) ایا مرثیه خواندن و گریستن بر حوادثی که بسی دلخراشتر از اون در طول تاریخ بارها اتفاق افتاده امری منطقیه یا اهل مذهب جهت کنترل ملت ازش سوئ استفاده میکنند. از لحاظ جغرافیایی چرا عزاداریها در نقاط مختلف متفاوته ایا بستگی به فرهنگ منطقه داره یا وضعیت جغرافیایی؟ مثلا چرا در خوانسار به این مفصلیه ولی مثلا در شهرهای همسایه نه؟ چرا نوع عزاداری در شهرهای بزرگ و کوچک متفاوته.

درباره زنان و محرم هم خیلی حرف برای گفتن دارم. و اینکه در شهرهای کوچک محرم فرصتیست برای زنانی که دوبار ردشدنشان از جایی باعث تابلو شدنشون میشه ولی در محرم با خیال راحت می تونند خیابونها رو گز کنند بدونه اینکه کسی بپرسه کجا بودی کجا میری نوعی ازادی نسبی. نوعی فعالیت اجتماعی که زنان معمولا ازش محرومند. و در نهایت محرم تنها فرصتیست برای جوانانی که تنها وسیله ارتباطیشون تلفنه برای دیدار حضوری و نمایش خودشون. با توجه به اینکه فروش ژل مو لوازم ارایش رنگ مو عطر و ... در چند روز ابتدایی محرم برای ما به شدت بالا میره. و این خودش برای من هم جالبه و هم جای سوال داره و هم پول در نهایت این شعر جناب منزوی رو براتون میذارم اینجا که برای من یکی از تاثیرگذارترین اشعار عاشورایی بوده و هر لحظه در این روزها بیت آخرش رو زمزمه میکنم هربار محکمتر و عصبانی تر

ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران
افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا آمده و آن‌گاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزه‌ی تکثیر
ترکید بر آیینه خورشید ضمیران
*
ای جوهر سرداری سرهای بریده!
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه‌ی تاریخ
هر بار که آتش زده شد بیشه‌ی شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران
و آن روز که با بیرقی از یک تن بی سر
تا شام شدی قافله‌سالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران
تا اندکی از حقِ سخن را بگزارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران

پاسخ:
واقعا کاسته از شان تو این معرکه‌گیران.
۲۱ آذر ۸۹ ، ۱۴:۲۱ مهدی رفعتی
درود دوباره
الهام خانم حرف دل خیلی ها رو زد....من هم سال هاست واسه تماشای این کارناوال ها بیرون نمی یام...
سلام
دلم گرفته که 2 روز این تکرار رو خوانسار نیستم.

هر کس یه اعتقادی داره
ما نمی تونیم اعتقادات خودمون رو به دیگران تحمیل کنیم ...

پاسخ:
البته
با «اینجا خوانسار است. حرمت شکنی در روز عزای ارباب» بروزم ...
۲۳ آذر ۸۹ ، ۲۰:۲۵ عاشق مرام حسین (ع)
اول سلام
دوم:

به خدا حیفه نام و حسین و عزاداری حسین نیست که با............. حرومش کنیم.

خواهرم با این وضع آرایش میتونی برا آقا گریه کنی؟ (به خدا قصد توهین ندارم با همون عده ی انگشت شمارم)

برادرم چشمان عباس علی تیر خورد و.....

بس چشمانت را در برابر نامحرم حفظ کن .(بازم با همون تعداد انگشت شمارم)

حسینی باشید و حسین را یاری کنید با عشق با حجاب با خلوص با نماز با دفاع از حق بااطاعت امر خدا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی