ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

1- در گودر دوستان شما(همان فالوها) به هیچ وجه متوجه سایر دوستی‌هایتان نمی‌شوند.

2 - در گودر با تعریف گروه می‌توانید دوستان را دسته‌بندی کرده و حدود دسترسی هر کس به آیتم‌هایتان را مشخص کنید.

3 - در گودر بعضی‌ها مرجعند (مثل این آقا)، به این ترتیب که وقت زیادی در نت صرف می‌کنند و متناسب با تخصص و سلیقه و روششان اهم اخبار و رویدادها و... را گلچین کرده و شیر می‌کنند. با پیدا کردن مراجع هم‌سلیقه‌تان آن‌ها را فالو کنید و صبح به صبح از همه چیز با خبر شوید.(درست مثل یک مدیرکل که صبح به صبح اهم اخبار را روی میزش می‌گذارند.) شاید هم خودتان مرجعی شدید برای دیگران.

...

مزایای گودر زیاد است فقط برای استفاده از آن باید ابتدا کمی وقت بگذارید و با چم و خمش آشنا شوید. وقتی مسلط شدید دنیای مجازی به کامتان است و اتفاقی در دنیا نمی‌افتد که شما از آن بی‌خبر باشید. فقط باید کمی پشتکار داشته باشید و صبور باشید. قول می‌دهم معتادش شوید؛ اعتیادی شیرین.

 

 

 

ــ ـکمشـــ
۲۹ خرداد ۹۰ ، ۲۲:۵۷ ۷ نظر

یک روز آقای گوگل(یا خانم گوگل!؟) داشت تو نت ولگردی می‌کرد چشمش به یه مطلب حسابی افتاد. پیش خودش گفت اینو ببرم بذارم تو وبلاگم ملت ببینند کیف کنند.

شال و کلاه کرد رفت تو بلاگفا و "مدیریت وبلاگو" زد و "پست مطلب جدید" و یک مقدمه که:"آره داشتم توی نت می‌گشتم که این مطلب معرکه رو دیدم گفتم شما هم ببینید و کیفشو ببرید و..." بعد "افزودن لینک" و بعد کپی آدرس مطلب توی لینک‌باکس و بعد هم کلیک و بعد هم "ثبت مطلب جدید و بازسازی صفحات وبلاگ" و بعد "مشاهده‌ی وبلاگ" و دید که ای بابا دو تا غلط تایپی داره و برگشت تو "ویرایش آخرین مطلب ارسالی" و اصلاح غلط‌ها و دوباره "بازسازی صفحات وبلاگ" و (وای نفسم گرفت!)... خلاصه به والذاریاتی مطلبی رو که دیده بود تقدیم خوانندگان گرامی وبلاگش کرد.

یه روز دیگه آقا یا خانم گوگل از حموم اومد بیرون و خشک نشده و حوله به تن، افتاد رو لپتاپشو خواست مطلبی رو که تو حموم به ذهنش رسیده، داغ داغ، تو وبلاگش منتشر کنه اما از بخت بد هر کاری کرد بلاگفا باز نشد که نشد و از اون‌جا که مطلب مثل لقمه تو گلوش گیر کرده بود و تا پایین نمی‌رفت آروم نمی‌گرفت، لباس پوشید و راه افتاد در خونه‌ی تک‌تک خواننده‌هاش و مطلبو برای تک تکشون خوند و راحت شد اما وقتی برگشت خونه دیگه شب شده بود و از خستگی مرد.

یه روز دیگه همین آقا یا خانم گوگل دکمه‌ی وبلاگشو زد و دید بالا نمیاد! جل‌الخالق دوباره چی شده؟ آدرس چندتا از دوستاشو که از حفظ بود با انگشت اشاره‌ی دست راست تایپ کرد(طفلی بلد نبود از چند انگشت استفاده کنه!) و اینتر کرد اما اون‌ها هم بالا نیومدند. بدجور کلافه شده بود؛ نت‌گردی خونش افتاده بود و اگه تا چند دقیقه‌ی دیگه نمی‌تونست چیزی تو نت بخونه قطعا کارش به بیمارستان می‌کشید. که کشید.

وقتی از بیمارستان مرخص شد یه دفتر چل‌برگ با یه خودکار بیک خرید و رفت ممدحسن و خودشو بست به یه سنگی و نذر کرد تا یه طرح حسابی برای وب‌گردی ننوشته برنگرده! و به این ترتیب گوگل‌ریدر یا همون گودر متولد شد. اما از اونجا که این آدم وقتی وارد کاری می‌شد تا تهش می‌رفت، هزار و یک بامبول دیگه هم سر طرح آورد و گودر شد مهمترین ابزار وبگردهای درجه‌ یک. و الآن گودریسم توی نت یه چیزیه تو مایه‌های "خیلی کلاست بالاست".

خب آقا یا خانم گوگل سال‌ها پیش این کارها رو کرد و الآن دیگه تمام وبگردهای حرفه‌ای از گودر استفاده می‌کنند مثل همین آقا مهدی خودمون و علی‌آقای خودشون و دیگرانی که من نمی‌دونم. اینه که به فکرم رسید ریش سفیدمو بذارم وسط و عاجزانه و ملتمسانه گردنمو کج کنم و بگم تو رو به مقدساتتون روی این پدر مادر یتیمو زمین نذارید و بیاید گودر خونساری رو راه بندازیم.

پیام اخلاقی: اولین قدم در راه ارتقاء تمدن خونسار ارتقاء سطح دانش و آگاهی نخبگان آن می‌باشد و از آنجا که اهالی وبلاگستان یکی از گروه‌های نخبه‌ی جامعه هستند ارتقاء ایشان به ارتقاء اوشان(بقیه‌ی جامعه) خواهد انجامید و از آنجا که یکی از مهمترین ابزارهای ارتباطی و در نتیجه ارتقائی در نت گودر است می‌توان از این راه پیشرفت شگرفی در تمدن کهن این مرز و بوم فراچنگ آورد.

 

پ.ن: در گوگل ریدر یا همون گودر امکانات زیادی هست که در لینک‌های زیر(که از بین ده‌ها مطلب در این موضوع انتخاب کردم) به صورت دقیق بیان شده. اجمالا این سیستم برای وبگردی راحت و سریع، انتشار پست، به اشتراک گذاشتن مطالب مورد علاقه(شیر)، اظهار علاقه به مطلب(لایک) و حتی کامنت گذاشتن پای اونهاست. تو گودر می‌تونید بدون ورود به وبلاگ یا سایت مورد علاقه تمام مطالبش رو بخونید، حتی مطالب حذف شده. من الآن توی گودرم تمام پست‌های دوستان رو دارم حتی پست‌هایی که چند ثانیه بعد از انتشار حذف شدند و حتی وبلاگ‌هایی که کلا حذف شدند. شما هم می‌تونید همین الآن توی گودرتون آدرس یه وبلاگ حذف شده رو وارد کنید و گوگل مثل یه جادوگر کارکشته تمام مطالب وبلاگو براتون احضار می‌کنه.

مشتاقانه منتظرم تک تک دوستان گودرشون رو راه‌اندازی کنند تا شروع کنیم به شیر و لایک بازی. برای شروع، من تو گودرم آخرین پست تمام دوستان رو شیر و لایک کردم تا وقتی وارد گودر شدید اونجا ببینیدم و فالوم کنید. خواهش می‌کنم اولین قدم رو که معمولا سخت‌ترین قدم هست بردارید قول می‌دم شب و روزتون رو تو گودر بگذرونید. این هم لینک‌ها:

1 - گوگل‌ریدر به زبان آدمیزاد

2 - یاهوی درویش به فید و گوگل

3 - کتابچه‌ی آموزش جامع گوگل‌ریدر

 

 

ــ ـکمشـــ
۲۲ خرداد ۹۰ ، ۱۹:۰۹ ۱۲ نظر
می‌گفت:"در سال 65 ازدواج کردیم و حاصل این ازدواج دو پسر و دو دختره که..."

فکر کردم واقعا تنها حاصل یک ازدواج بچه‌ها هستند!؟




ــ ـکمشـــ
۱۰ خرداد ۹۰ ، ۲۰:۴۸ ۱۶ نظر


چرا وقتی بارون میاد میریم زیرش و می‌گیم به به چه بارونی اما وقتی با شیلنگ خیس می‌شیم می‌گیم اه اه خیس شدم!؟




ــ ـکمشـــ
۰۱ خرداد ۹۰ ، ۱۹:۰۲ ۱۳ نظر