ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

غرغربلاگ

۶ اسفند ۱۳۸۹
راستش را بخواهید غرغربلاگ‌ها را دوست ندارم؛ معمولا کامم را تلخ می‌کنند. غرغربلاگ هم به وبلاگی می‌گویم که جز غرولند و ناله و زنجموره کاری بلد نیست. این آه و ناله می‌تواند گله از عشق بدفرجام یا روزگار لاکردار یا بخت نامساعد یا رفیق نیمه‌راه یا شریک ناشریک یا مسئول نا‌مسئول یا حتی خود ناخود نویسنده باشد. اساسا نسبت به منفی‌بینی و غر زدن حساسیت دارم و کهیر می‌زنم.
البته می‌دانم که اوضاع همیشه بر وفق مراد نیست و نامرادی‌های روزگار تمامی ندارد برای همین هم گاهی در این وبلاگ غرغرها و ناله‌های مرا خوانده‌اید اما اولا سعی می‌کنم "کمتر" غر بزنم و ثانیا تمام تلاشم را می‌کنم که در اطراف موضوع "تحقیق" کنم و با در نظر گرفتن تمام جوانب "قانونی" و در "نهایت انصاف" و با "ادبیاتی نرم" موضوع را مطرح کنم.
امیدوارم توانسته باشم اهمیت کلمات کتیشن دار - که حرف اصلی این پست هستند - را رسانده باشم اما از محضر شریفتان عذر می‌خواهم و در این پست هم غری دیگر خواهم زد و کامتان را تلخ خواهم کرد:

در روز دوشنبه 89/12/2 در سالن شهید رجایی جشنی برگذار شد که پارسال هم دقیقا مثل آن را شاهد بودیم بنابراین عارضم به حضور انورتان که:
1 - متعجبم که چه‌طور یک گروه فرهنگی(!) و هنری(!)، طی دو سال - یعنی بیش از هفتصد روز - هنوز مشغول تکرار خود است و ایده‌ی جدیدی ندارد اما پیش خودم می‌گویم احتمالا آن‌ها دغدغه‌های مالی خودشان را دارند اما چرا کسی که دغدغه‌ی خونسار را دارد دوباره آن‌ها را به این‌جا آورده و به یک برنامه‌ی تکراری رضایت داده!؟
2 - قیمت بلیط 3000 تومان بود در حالی که سال گذشته 2000 تومان. آیا برنامه‌ای که تکراری است و قسمت مهم آن یعنی آکروبات‌بازی حذف شده می‌تواند 50 درصد گران‌ شود؟ مگر تورم چه‌قدر است؟
3 - تراکت‌های تبلیغاتی این برنامه در مدارس توزیع شده بود. به نظرم توزیع تراکت تبلیغاتی در مدارس نوعی سوءاستفاده از احساسات بچه‌ها و در محذوریت قرار دادن خانواده‌هاست. این نوع تبلیغات باعث می‌شود خانواده‌هایی که تمکن مالی کافی ندارند با بچه های خود درگیر شوند و از بعد تربیتی، این موضوع باعث لطمات مهمی می‌شود. من خود شاهد بودم مادری که توان مالی کافی نداشت دخترش را با ناراحتی از محل دور ‌کرد.
4 - در تراکت‌ها نوشته بودند با ارائه‌ی این برگه، بلیط نیم‌بها تهیه کنید اما من، بدون ارائه‌ی تراکت، با همان قیمت 3000 تومان بلیط خریدم(مثل کسانی که تراکت تحویل می‌دادند). و شاهد بودم که دیگران مقابل فرزندانشان به فروشنده‌ی بلیط می‌گفتند چرا دروغ نوشته‌اید؟ به نظرم خوب نیست حساسیت فرزندانمان را نسبت به دروغ کاهش دهیم.
5 - در تراکت‌ها، قیمت بلیط قید نشده بود و همین باعث می‌شد خانواده‌ها پس از آمدن به محل متوجه موضوع شوند و بعضا از روی اجبار و محذوریت مجبور به شرکت در برنامه شوند. بعضی هم به دلیل فقر، عزت خود را فدا کردند و با دعوا دست فرزندشان را گرفتند و به خانه برگشتند.
6 - در تبلیغات گفته بودند با شرکت هنرمند ارزنده‌ی سریال شب‌های برره، نقطه چین، پاورچین و... وقتی می‌گوییم هنرمند ارزنده حداقل انتظار مخاطب یکی از نقش‌های اصلی آن سریال‌هاست نه هنرمند نقش چندم. ضمن احترامی که برای آن هنرمند محترم قائلم این موضوع را نوعی غش در معامله می‌دانم. حداقل کاری که باید می‌کردند معرفی هنرمند در تراکت تبلیغاتی بود.
7 - در ذیل تراکت تبلیغاتی از نیروی انتظامی، فرمانداری، ارشاد و بهزیستی تشکر شده بود به نظرم به صورت ناخودآگاه مردم بدی‌های برنامه را به پای این نهادها می‌نویسند در حالی که آن‌ها نقشی در اجرا نداشتند پس بهتر است نامی از نهادی برده نشود تا آن نهاد در ذهن مردم تضعیف نشود.
8 - بلیط فروشی قدری بیش از ظرفیت سالن انجام شد که باعث کمبود جا در قسمت خانم‌ها شد.
9 - کیفیت صدا نامطلوب و خیلی بلند بود. ظاهرا تجهیزات گروه فاقد کیفیت استاندارد است.

انتقادات را گفتم انصاف نیست خوبی‌ها را نگویم:
1 - مدیریت سالن بسیار بهتر از سال گذشته بود. در سال گذشته خانواده‌ها در صفی طولانی و شلوغ ایستادند و با فشار و بی‌احترامی وارد سالن شدند اما امسال در نهایت نظم و بدون کوچکترین معطلی و بی‌احترامی وارد سالن شدیم که جای تقدیر دارد.
2 - از تکراری بودن برنامه‌ها که بگذریم، برای بچه‌های دبستانی نسبتا جذاب بودند. فرزند من از برنامه‌ی تردستی و بازی با ماسک‌ها خیلی لذت برده بود.

در پایان عرض می‌کنم شهر ما با فقر برنامه‌های فرهنگی جذاب روبرو است و اصل چنین برنامه‌هایی واقعا برای فرزندان ما لازم است فقط می‌شود با زحمت بیشتر و حساسیت بیشتر برنامه‌های بهتری تدارک دید. پیشنهاد می‌کنم تعداد و تنوع این برنامه‌ها بیشتر شود و از فیلم سینمایی و تاتر هم استفاده شود. فکر می‌کنم در زمینه‌ی تاتر و موسیقی هنرمندان خوانسار بتوانند میدان‌دار شوند و برنامه‌های خوبی اجرا کنند.


ببخشید این پست هم غرغر بود. دعا کنید خدا عمری بدهد جبران کنیم.





۸۹/۱۲/۰۶
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۲۱)

سلام
کمش عزیز در مورد این که یک گروه هنری از خارج خوانسار اورده میشه باید خدمتتون عرض کنم خوانساری جماعت غریب پرسته.3000تومان برای برنامه ...پول میده ولی وقتی حرف از گروه خوانساری میشه همه آه و نالشون بلنده و 500 تومن براشون میشه پول زیاد.شما همه این حرف ها رو زدید ولی هیچی از فرهنگ مردم خونسار نگفتید.نمیگم همه ولی خیلیا از سر بی فرهنگیشونه که دست بچه رو میگیرن و نمیذارن پول بالای همچین چیزی بده.شما گفتید تو خونسار فقر این برنامه هاست.از اول سال تا حالا بیشتر از شش هفت تا برنامه شاد تو کانون بهشتی برگزار شده که برنامه هاش علاوه بر شادی بار اخلاقی و آموزشی هم داشته ولی جواب یه سری افراد و خانواده ها چی بوده؟برمیگردن میگن برنامه فلان بوده و چرا انقدر شاد برگزار شده و چرا آهنگش این طوری بوده و چرا توش شعر خوندن! گروه نمایشی خونسار رو میکشونن هزار جا و کار طرف و میکشونن به بیمارستان که چرا تو برنامه نمایشیتون آقا گرگه از حبه انگور خاستگاری کرده.پس وای به حال قصه خاله سوسکه که از اول تا آخر همه از خاله سوسکه خاستگاری میکردن.مادری که ادعای فرهنگش گوش فلک و کر کرده وسط برنامه چون آهنگ برنامه شاده و بچه ها دست میزنن دست بچشو میگیره و از سالن میبره و اصلا به خواست بچش توجه نمیکنه با این حال تو برنامه گروه غیر خونساری شرکت میکنه.میدونید همه اینا به خاطر چیه ؟ به خاطر اینه که گروه مال خود خونساره.اما هیچ وقت هزار و یه اشکال برنامه ها و گروه های غیر خونساری دیده نمیشه.اگر یه سریا بذارن تو خونسار داره برنامه های خیلی خوبی برگزار میشه.ولی اگر یه سریا با دید محدودشون اجازه بدن.

پاسخ:
آن پایین پاسخی دادم ملاحظه کنید.
اجرای سخیف این گروه تکراری را ندیدم ولی وصفش را شنیدم .
برای مسئولین شهرم متاسفم ...

یاد باد آن روزگاران یاد باد

ممنون از توضیحات اول و نیز توضیحاتی که در خصوص برنامه ارائه فرمودید.
همسرم دقیقا با توجه به شرحی حالی که در خصوص برنامه سال گذشته نوشته بودید به ویژه دو مورد عدم مدیریت در ورود خانواده ها به سالن که خود باعث کلافگی و حتی وحشت بچه ها شده بود، نبود جای نشستن و کیفیت ضعیف برنامه ها عطای چنین برنامه ای را به لقایش بخشید و از بردن بچه ها علیرغم نزدیکی منزل به سالن خودداری نمود.
گرچه نفس این کار بیسار ارزنده و مفید است -به مصداق ضرب المثل کاچی بهتر از هیچی- اما قطعا پاسخگوی نیاز شهر نیست. البته در این وسط سه دسته کم بی تقصیر نیستند. 1- مسوولین و دستگاههای متولی امر. امروزه راحت ترین کار این است که به جای حمایت از هنرمندان بومی و تشویق آنان به تولید آثار فاخر و خوب با توجه به وجود پتانسیل لازم در شهر، سراغ یک گروه بروند و بدون توجه به کیفیت اقدام به تبلیغ و احیاناً پاره درآمدی هم برای دستگاه خود نمایند. نمی دانم نقش 4 دستگاهی که نام بردید در این وسط چه بوده است؟ البته متاسفانه عادت شده در ذیل برخی اطلاعیه ها و بنرها و ... مجموعه ای از اسمها ردیف شود ولی کوچکترین حضوری از برخی دستگاهها در این زمینه نباشد.
2- هنرمندان شهر ما کمی بی انگیزه شده اند و شاید همین بی انگیزگی موجبات تولید کارهای ضعیفی توسط انان را فراهم اورده است. کنار رفتن انان از گود فعالیت و ارائه کارهای نه چندان قوی در بعضی برنامه ها گاهی سبب می شود که مسوولین
سراغ خارج از شهری ها بروند. بنده به عنوان عضوی از شورا بارها با برخی از این عزیزان صحبت کرده ام که حاضر به حمایت مادی و معنوی از آن ها در صورت ارائه برنامه های پربار هستیم ولی متاسفانه تا کنون گروه به قول خودمان پایه ای در این خصوص پیدا نشده است...
3. بسیاری از مردم شهرمان همانطور که دت هاله هم فرمودند خیلی تمایلی به خرج کردن پول برای امور فرهنگی در داخل شهر به ویژه برای کارهای بومی ندارند. برگزاری تئاتر، کنسرت موسیقی، آوردن فیلم های روز برای تشکیل سینما بدون حمایت مردم -و نیز مسوولین- به شکست می انجامد و قطعا مردم باید در این خصوص حساسیت بیشتری به خرج دهند.

با این حال خدمت شما و دوستان عرض کنم که در حوزه شورا و شهرداری یکی از برنامه هایی که مد نظر قرار گرفته تا هم از هنرمندان حمایت شود و هم در مردم ایجاد شور و نشاط کند، برگزاری جشن ها و مراسم عمومی است که نمونه ای از آن برنامه برگزاری پیاده روی های خانوادگی به صورت مستمر خواهد بود که از هنرمندان نیز درخواست شده که برنامه های مورد نظر خود را برای اجرا در پایان هر مراسم پیشنهاد دهند. همچنین در صورت استقبال هنرمندان خوب شهرمان آمادگی برگزاری
جُنگ های شاد خانوادگی در شهر را خواهیم داشت.

خوشبختانه آمادگی خوبی برای پشتیبانی از برگزاری چنین مراسمی در شهر در بین مسوولین به ویژه فرماندار محترم وجود دارد که امیدواریم از این ظرفیتها نهایت استفاده به عمل آید تا شادی و نشاط در شهرمان به میزان لازم و کافی حکمفرما گردد...
با سپاس و احترام

سلام
از ما مجوی ذوق تکلم که همچو کوه
گر وا کنیم لب همه خشم و زبانه ایم
به عنوان یک عضو کوچک فرهنگی و هنری این شهر حرفهای گفتنی زیادی دارم که در این مقوله نمی گنجد.
شاید روزی پستی (پستهایی) را در این زمینه منتشر کنم.شاید...

پاسخ:
شهرام جان به پاسخی که به شهاب دادم ارجاع می‌دهم و اضافه می‌کنم اگر در وبلاگت به این بحث بپردازی فعالانه شرکت می‌کنم.
۰۷ اسفند ۸۹ ، ۱۸:۳۲ مهدی حاجی زکی
نمی دانم قسم حضرت عباست را باورکنم یا دم خروست را !!
از سینما حمایت می کنی!
از رسانه شهری شکایت می کنی !
نمک پاشی را به چالش می کشی !
خسرو رو را مورد تفقد قرار می دهی !
جان مادرت کمش خودت می دانی چه میکنی ؟
راستی حال می کنی تازگیها بد جور برجکت را نشانه رفته ام ؟
نمی دانی چه حالی می دهد کمش جانم را ؛ عزیز دلم را اذیت کنم
دلم برای یک فس شوخی حسابی تنگ شده
نمیدانم چرا اینروزها دست و دلم به نوشتن نمی رود
من به این جشنهای ابدوخیاری نمی روم
می دانم چه میگذرد و چه می شود
شهاب داغ دلم را تازه کرد
یک زمانی تاتر بازی می کردیم و حتی اگر تماشاچی نمی خندید
خودمان به کار خودمان می خندیدیم و پشت صحنه دلریسه می رفتیم
دلها خوش بود آقا دلها خوش بود
اما حالا ...
ولش کن بابا خودت خوبی ؟ روبراهی ؟

من که نبودم اما حدودا درک می کنم که چه گفته اید و من درکل نظر میدهم نه به آنروز خاص و یا به برنامه مورد نظر شما.
در شهرهای بزرگ مردم از این گونه برنامه ها استقبال نکرده و قاعدتا برنامه منحل می شود. اما معمولا در شهرهای کوچک بسیار مشکل است که همه را راضی نگه داشت و در خوانسار با همه کاستی هایش مردم باز هم می روند و بقول شما غر را هم می زنند و بقول دت هاله چندتا هم وسط برنامه دست بچه هاشونو می گیرند و می برند و بعضی هم مثل خانوم آقای دهاقین اصلا بچه ها را نمی آورند. چکنیم تا هم آن شخص را در سالن نگه داریم هم بقیه بچه های که می خواهند برنامه شادتری داشته باشند را و هم دیگران را جذب برنامه کنیم؟
- خانواده ها در هنگام این برنامه حق و حقوق کامل دارند پیش از اینکه بلیط بخرند از محتوای برنامه و بهای بلیط آگاهی داشته باشند و این تنها با همان اطلاع رسانی ها انجام پذیر است.
- برای قوی تر کردن این برنامه ها حتما لازم نیست شخص مشهوری بیاوریم. یک فرد بومی هم در صورت تبلیغات کافی می تواند از محبوبیت محلی هم برخوردار شود.
- جوانان بومی که کنار کشیده اند مشوق ندارند. آقاجان! به آنها میدان بدهید، تشویقشان کنی، حمایت مالی اشان کنید، ببینید برای اجرای برنامه آنها، ملت از اصفهان هم خواهند آمد.
- سرمایه داران محلی را ترغیب به حمایت کنید. دیروز رفته بودم خرید جلو در سوپرمارکت دو دختر دبیرستانی به همراه مادرشان برای جمع کردن پول برای گروه پیشاهنگی اشان بیسکویت می فروختند. نه ما لازم نیست که در خیابان بسکویت بفروشیم اما میشود چنین کاری را در انجمن ها و اصناف بازار و صنایع مختلف انجام داد و البته که این تنها با اعلام درخواست کمک مالی انجام پذیر نیست بلکه طرف باید متقاعد شود که چرا باید کمک مالی کند.
و در آخر می چسبم به یقه مسئولین
حمایت.... حمایت....حمایت....

چی شی غر غر...

پاسخ:
چیشی "چیشی غرغر..."؟!
سلام دیشب توی اخبار استان شنیدم که دو مرکز شیطان پرستی در خوانسار پلم شد که یکیش تویه آرایشگاه مردانه ودیگری در فروشگاه زنانه بود؟درست شنیدم یا خواب دیدم؟ یقینا اگه درست باشه پس میشه نتیجه گرفت که خود کشی های اخیر زیر سر این شیطان پرستان بوده.

۰۸ اسفند ۸۹ ، ۲۱:۱۱ کمش در پاسخ به دت هاله
- این یک اصل کلی است که مردم چهره‌های ناشناخته را بهتر می‌پذیرند. به هر حال وقتی کسی را از نزدیک می‌شناسیم و با او حشر و نشر داریم نمی توانیم شخصیت علمی و هنریش را از شخصیت اجتماعیش تفکیک کنیم و بدون ذهنیت با او برخورد کنیم. این خصوصیت مخصوص ما خونساری‌ها نیست؛ همه جا همین‌طور است. شاید بهتر باشد شهر‌های هم‌جوار گروه‌های هنریشان را با هم مبادله کنند.
- در 300 سال گذشته ایرانی اعتماد به نفسش را از دست داده و دوش‌خراطی خیال می‌کند خونساری آدم خاصی است و خونساری خیال می‌کند تهرانی آدم خاصی است و تهرانی هم خیال می‌کند پاریسی آدم خاصی است. این ضعف شخصیتی در درون ما هست و معمولا آن را به بچه‌هایمان هم منتقل می‌کنیم. پس وقتی گروهی نام تهران را روی خود بگذارد ولو این‌که از حاشیه‌نشینان تهران باشد او را به چشم آدم برتر می‌بینیم.
- من کارهای کانون را ندیده‌ام و نمی‌توانم قضاوتی روی آن داشته باشم اما به نظرم اگر کاری درست انجام شود و رویش زحمت کشیده شود خودش را نشان خواهد. البته من هم به نمایش مسایل خواستگاری برای بچه‌های ابتدایی که در آخرین برنامه‌ی شما بود و دخترم برایم تعریف کرد معترضم اما حق ندارم چشمم را به خوبی‌هایش ببندم. اما شما هم ضمن این‌که باید برنامه‌های مناسب سن و در خوری برای گروه‌های سنی مختلف تهیه کنید نباید از نظرات غیرکارشناسی این و آن هم بترسید بلکه باید علمتان را افزایش دهید و کار خوب انجام دهید و با دلیل و مدرک از آن دفاع کنید.
- دت هاله‌ی عزیز بپذیرید که در این کشور و این فرهنگ کار فرهنگی دشوار است و بدون بازده مالی و هر کس وارد این حیطه می‌شود باید سختی بکشد و بی‌قدری ببیند. و این موضوع مال امروز نیست نگاهی به تاریخ هنر ایران بیاندازید تا دلگرم شوید.
۰۹ اسفند ۸۹ ، ۱۴:۲۹ عبدالحمید حقی
کمش جان

حضور نقش آفرینان اصلی سریال شبهای.......... چه گلی بسر اهالی خوانسار میزند

چه برسد به فرعی ها

خودم میارمت یه روز اینجا (نجباد) یه برنامه تیارت و موسیقی نشونت میدم که حظ کنی

کمش عزیز شما کل ادبیات نمایشی و متل های ایرانی رو زیر سوال بردید.در ادبیات کودک ما کم نیست داستان هایی که بر پایه موارد ذکر شده پیریزی شده باشه.کامنت ابتدایی من رو یکبار دیگه هم مطالعه بفرنایید مثال من عنوان شده.
در مورد مبادله گروه های هنری هم باید خدمتتون عرض کنم که خوانساری جماعات یک قدم در افراط و تفریط از همه جا جلو تره.سال گذشته در همایش بزرگداشت محمودی خوانساری گروه هنری گلپایگان که برای اجرا روی سن اومد خیلی از همین اهالی هنر سالن و خالی کردند.آقای کمش عزیز اشکال از فرهنگ این شهره.چه بهتره به جای این که مسائل و ریشه یابی کنیم انقدر کلی گویی نکنیم و نگوییم کلا ایرانی ها.اگر این طور بود شیراز ، تهران ، اصفهان و ... انقدر در عرصه هنر پیشرفت نمیکردند.چرا مردم یک شهر تشنه هنرند و حاضر هستند در هر شرایطی برای هنر هزینه کنند ولی خوانساری به فکر هر چیزیه که مجانی باشه.ما هر وقت تونستیم فرهنگ مردم این شهر رو درست کنیم اونوقت باید بریم سراغ کم و کیف اجرای برنامه های شاد و مفرح و سینما و تاتر!!!!

پاسخ:
- - سرکار خانم دت هاله‌ی عزیز باز هم یادآوری می کنم کار فرهنگی بسیار دشوار و طاقت‌فرساست و متولیان فرهنگی بار سنگینی بر دوش دارند امیدوارم تو کارتون موفق باشید. اون انتقاد کوچیک من هم به معنی ندیده گرفتن زحمات شما نیست و می فهمم که با چه مشکلاتی دست به گریبان هستید. کار فرهنگی زندگی در دامنه‌ی آتشفشان است.
۱۲ اسفند ۸۹ ، ۰۸:۴۸ عبدالحمید حقی
سلام

تو که خودت واردی کمش عزیز

همون ترانه هارو که با مجوز خوندم رو متولیان امور فرهنگی بهم گفتند تو خارج از خونسار این کار رو کردی موفق بودی اگه خونسار بودی و این لهو و لعب ها رو میخوندی از بزرگترین چنار خونسار اویزونت میکردند

پس......

همون بیارمت نجباد بهتر نیست.....
کمش عزیز مثال نزدم که منت کارهایی که انجام شده باشه رو بذارم.شما گفتید نیست من هم گفتم هست.حرف های شما در جواب مثال من قانعم نکرد چون به نظر من مصداق ها کثیرند.در ضمن من در مورد خساست حرف نزدم.گفتم خوانساری ها برای کار های فرهنگی خرج نمیکنند.همین الان اگر برید در خیابون ها و مغازه ها خواهید دید همین مردم برای چشم و هم چشمی و کلاس و فخر فروشی چه خرج ها که نمیکنند.ژس خسیس نیستند . فرهنگ خرج کردن رو ندارن.چه بسا به نظر من هزینه کردن برای کارهای فرهنگی عین پس انداز برای آتیه فرهنگه.ولی کو گوش شنوا
اصلاح میکنم:
پس خسیس نیستند
۱۳ اسفند ۸۹ ، ۱۰:۲۱ عبدالحمید حقی
اینجا یه نموره برف اومده

یه سلام گوله برفی بهت پرت کردم

بهت خورد؟

http://hamidhaghi.blogsky.com/

وای آقای حقی ... جون مادرت بیخیال !!!!!
سلام
هاما جی بومیمین تا از امرو بندال شما گنمین!!!

پاسخ:
اسمد خا خیلی بیشو، بینمین خود چتیره؟
۱۷ اسفند ۸۹ ، ۱۰:۴۷ عبدالحمید حقی
غزل و آبرنگ

http://hamidhaghi.blogsky.com
۱۸ اسفند ۸۹ ، ۱۶:۱۷ عبدالحمید حقی
سلام

خوشم میاد اهل معنایی و دقت میکنی

همه اومدن خونده و نخونده گذشتند؟؟!!

وصف تابلویی بود که کشیده بودم

شاید یه روزی تابلو رو دیدی و ..... دیگر هیچ

http://hamidhaghi.blogsky.com

پاسخ:
اگه برات محذوریتی نداره یه عکس ازش بگیر توی وبلاگت بذار ببینیم.
سلام قشنگه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی