ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ

بایگانی

رمضان!؟

۱۱ مرداد ۱۳۹۰
کاش می‌شد رمضان را به چیزی فراتر از نوستالژی‌های فردی و اجتماعی پیوند دهیم.
نوستالژی‌های سحر، نوستالژی‌های افطار، نوستالژی‌های مسجد، نوستالژی‌های شب‌های احیا...





۹۰/۰۵/۱۱
ــ ـکمشـــ

نظرات  (۱۴)

نظر قبل از افطار:
فکر نکنم اینطور باشه ها.تو این هوای گرم و محل کار بدون کولر و پنکه هیچ نوستالژی نمیتونه این تشنگی رو برای آدم گوارا کنه.برادر من فکر آب باش که نوستالژی باده

نظر بعد از افطار:
وای دلتون میاد زیباییه این نوای دلنشین دعای سحر و ربنای استاد و شبای احیا رو آدم نا دیده بگیره و دنبال زیباییای دیگه بره

بعد نوشت: هیچی تو این دنیا خوشمزه تر از بوی زولبیا بامیه نیست وقتی از کنار یه قنادی رد میشیم

نوستالوژی زولبیا بامیه رو از قلم انداختید...

پاسخ:
اگر اهل گودر بودی می‌دیدی که درباره‌ی زولبیا و بامیه هم نوشته بودم اما حس کردم از جدی بودن حرفم کم می‌کنه حذفش کردم. اما درست می‌گی این از اون اساسی‌هاست.
راست میگه ... راست میگه

پاسخ:
تو باز اومدی یه ذرت پرت کردی
سلام
من فکر می کنم چون رمضان سالی یکبار اتفاق میفته به نوسالژی تبدیل شده.
مثل عید نوروز یا روز اول مهر و ... .
در ثانی نگاه به گذشته همچین بد هم نیست. بذار حس نوستالژیت راحت باشه.
شاید اینطوری تحمل گرمای مرداد ماه راحت تر بشه.

پاسخ:
من نگفتم نوستالژی بازی بده اتفاقا خیلی هم اهلش هستم. گفتم فکر کنید که دین و مناسکش(نماز روزه محرم...) بیشتر نوستالژی هستند یا اعتقاد. این بحث مهمیه و می‌تونه شالوده‌ی اعتقادات و مذهب عرفی رو دگرگون کنه. اصلا شاید دلیل اصلی این که دین در زندگی و کسب و کار ما غایبه همین باشه که بیشتر برامون نوستالژیه تا اعتقاد...
دقت کردید که بیشتر عشقها فقط تا مرز نوستالژی زنده اند و عطشناک!
و چون عشق به قتلگاه وصال میرسد همه چیز انگار بوی رخوت میدهد و تازه به این فکر میکنی که آیا تو آن گم کرده ام هستی؟


همون بهتر که با ماه رمضون نامزد بمونیم میترسم اگه این عروسی سر بگیره ...!

پاسخ:
واقعا نکته‌ی قشنگی بود از این زاویه نگاه نکرده بودم...
دیگه حالم از این نوستالژی بهم میخوره. نمیخواهم هرگز به گذشته برگردم حتی اگه بوی مطبوع زولبیا بامیه هم بده....

پاسخ:
آخ متاسفم اتفاقا خیال می کردم شما که خاطره‌بازید اهل این نوستالژی‌ها باشید.
کمش جان قرار نشد.............
کمش جان من قو ل دادم رو زها م همه را بی سحری بگیرم

پاسخ:
حیفی نکن این کارو با خودت.
۱۳ مرداد ۹۰ ، ۱۶:۱۷ مهدی حاجی زکی
این روزها بی بهانه نمی شود عاشق بود
بی بهانه نمی شود عاشق شد
بی بهانه نمی شود عاشق ماند
این نوسالژی بهانه است برای عاشقی
تا بحال دنبال بهانه گشته ای تا پدرت یا مادرت را که مدتها بوسش نکرده ای ببوسی ؟
این نوستالژی های کمکم می کند با تمام خجالتی که از خدا دارم به او بگویم دوستش دارم ...
این مدل من است !
بقیه را نمی دانم ....

پاسخ:
انسان آزاده هر طور دوست داره زندگی کنه عزیز . من هیچ وقت به خودم اجازه نمی‌دم برای کسی تعیین تکلیف کنم. من فقط نظر خودم رو می‌گم...
۱۴ مرداد ۹۰ ، ۱۲:۱۴ مهدی حاجی زکی
دااااش حالا کی گفت تو میخوای واس ما تکلیف تعیین کنی !!؟
تا جایی که میدونم لپی حرف نمی زنی دادا
اما این دفعه یه چیزی گفتی و ولمون کردی به امان خدا
گفتی به چیزی فراتر پیوند بزنیم ! اما نگفتی به چی ؟
تو یه دست نوستالژی داشتیم و تو دست دیگه چیزی که مجهول بود
بین موجود و مجهول موجود رو انتخاب کردیم که دست به نقد تر بود اخوی ...!

پاسخ:
البته تو جواب شهرام یه چشمه اومدم اما بگم که ما این کاره نیستیم داشم خودتون باید کلنگتونو وردارید و بزنید به چاک جعده...
این تیکه رو از یه وبلاگ برداشتم به نظرم نیاز به تعمق داره و شاید بی ربط به نوشته شما نباشه: "برای خیلی ها هم رمضان سی روز تمرین بازیگری در پیشگاه خداست..."
...

۱۴ مرداد ۹۰ ، ۱۸:۰۶ مهدی حاجی زکی
دقیقا همین الان هم خسرو آن لاینه
هم کمش
هم من ...
اونوقت می گن چرا تهمت می زنید !!

اما هرچی فکر کردم نتونستم به چیز دیگه ای پیوندش بدهم جز نوستالژی فردی و نه اجتماعی!!!
مگه چیز دیگه ای هم می مونه؟
-------
خاطره بازی میکنم با خاطره هایی می کنم که در آن اثری از رنج نیست.....

پاسخ:
این خیلی خوبه که تکلیفت با خودت روشنه. دقیقا منظورم همین بود که تکلیفمون با خودمون روشن باشه.
۱۵ مرداد ۹۰ ، ۱۴:۵۹ مهدی رفعتی
ما که شکر خدا از این نوستالژی ها ان هم از نوع رمضانی داریم فاصله می گیریم...صدا و سیمای اقای ضرغامی هم 24 ساعته دارد تبلیغ این نوستالژی های مندرس و رنگ و رو باخته را می کند...ای کاش زودتر این احساسات کور فصلش تمام شود

بابا نوستالژی!!!

پاسخ:
بابا حقی خیلی حقی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی