دوگانگی
۱۳ آبان ۱۳۹۰
تا حالا به صورت آدمها دقت کردهاید: رنگ چشم، شکل ابرو، شکل بینی، اندازهی لب، جنس پوست. یا حتی اندام آنها: چاقی، لاغری، قد، شکل راه رفتن، شکل دستها، کشیدگی انگشتان. اینها چه هستند؟ این مشخصات چه چیزی را بیان میکنند؟
وقتی برای اولین بار آدمی را میبینیم با بدنش مواجهه داریم. چند ده کیلو گوشت و استخوان و چربی و یک ویترین ظاهری: چشمان قهوهای، سبز یا سیاه. بینی قلمی، سربالا یا پهن. لب کلفت یا قیطانی. رنگ سفید، گندمگون یا سبزه. پوست لطیف، صاف، لکلک یا پر مویرگ. دست زمخت، کشیده یا نرم. پای کوتاه یا بلند و....
در دیدار اول این ویترین تاثیری روی ما میگذارد و قضاوتی را موجب میشود و با گسترش ارتباط، کمکم به چیزی ورای این ویترین نفوذ میکنیم. کمکم این ویترین برایمان عادی میشود و به چیزهایی که پشت این ویترین محبوس شده فکر میکنیم. ممکن است انسانی زیبا و خوشلبخند، درونی وحشتناک داشته باشد. یا آدمی زمخت و بیریخت قلبی صاف در دل و فکری لطیف در سر داشته باشد.
میگویند روح و روان در شکل ظاهر تاثیر دارد اما یقینا هیچگاه دوگانگی صورت و درون کاملا از میان نخواهد رفت. کوندرا در کتاب جاودانگی میگوید دنیایی را فرض کنید که در آن آینه وجود نداشته باشد و بعد از چهل سال که از عمرتان گذشت آینهای بیاورند و خودتان را در آن ببینید. فکر میکنید عکسی که آینه نشان میدهد چه قدر مطابق ذهنیت شما از خودتان است؟
ما چه قدر میتوانیم آدمها را صرف نظر از ظاهرشان ببینیم؟ منظورم فقط برای ازدواج یا دوستی نیست منظورم تمام مواجهات فردی است. وقتی وارد یک مغازه، اداره یا جای دیگری میشویم، وقتی مشتری یا ارباب رجوع به ما مراجعه میکند، وقتی در سونا مقابل کسی مینشینیم، وقتی در پیادهرو از کنار کسی عبور میکنیم....
سوال اساسی این است: آیا صورت و بدن آدمها میتواند معرف آنها باشد؟ دربارهی خودمان چه: آیا این صورت و بدن با "من"ی که درون ماست مطابقت دارد؟
وقتی برای اولین بار آدمی را میبینیم با بدنش مواجهه داریم. چند ده کیلو گوشت و استخوان و چربی و یک ویترین ظاهری: چشمان قهوهای، سبز یا سیاه. بینی قلمی، سربالا یا پهن. لب کلفت یا قیطانی. رنگ سفید، گندمگون یا سبزه. پوست لطیف، صاف، لکلک یا پر مویرگ. دست زمخت، کشیده یا نرم. پای کوتاه یا بلند و....
در دیدار اول این ویترین تاثیری روی ما میگذارد و قضاوتی را موجب میشود و با گسترش ارتباط، کمکم به چیزی ورای این ویترین نفوذ میکنیم. کمکم این ویترین برایمان عادی میشود و به چیزهایی که پشت این ویترین محبوس شده فکر میکنیم. ممکن است انسانی زیبا و خوشلبخند، درونی وحشتناک داشته باشد. یا آدمی زمخت و بیریخت قلبی صاف در دل و فکری لطیف در سر داشته باشد.
میگویند روح و روان در شکل ظاهر تاثیر دارد اما یقینا هیچگاه دوگانگی صورت و درون کاملا از میان نخواهد رفت. کوندرا در کتاب جاودانگی میگوید دنیایی را فرض کنید که در آن آینه وجود نداشته باشد و بعد از چهل سال که از عمرتان گذشت آینهای بیاورند و خودتان را در آن ببینید. فکر میکنید عکسی که آینه نشان میدهد چه قدر مطابق ذهنیت شما از خودتان است؟
ما چه قدر میتوانیم آدمها را صرف نظر از ظاهرشان ببینیم؟ منظورم فقط برای ازدواج یا دوستی نیست منظورم تمام مواجهات فردی است. وقتی وارد یک مغازه، اداره یا جای دیگری میشویم، وقتی مشتری یا ارباب رجوع به ما مراجعه میکند، وقتی در سونا مقابل کسی مینشینیم، وقتی در پیادهرو از کنار کسی عبور میکنیم....
سوال اساسی این است: آیا صورت و بدن آدمها میتواند معرف آنها باشد؟ دربارهی خودمان چه: آیا این صورت و بدن با "من"ی که درون ماست مطابقت دارد؟
۹۰/۰۸/۱۳
پ ن : گاهی هم ظاهر و باطن شبیه نیست ولی انسان ها سعی میکنن اون ها رو به هم نزدیک کنن