خونسار از نگاه من
مدتی قبل دوست عزیزم شهاب خان میرشفیعی دستور دادند نظرم رو درباره خونسار براشون بنویسم. من هم به روی تخم چشمگویان اطاعت کردم و با اجازشون همینجا در منظر عموم پاسخ میدم. به نظر من در یک کلام خونسار شهر خیلی خوبیه؛ بالاتر از متوسط شهرهای ایران، چرا؟ عرض میکنم:
از نظر آب و هوا و محیط زیست و موقعیت جغرافیایی بسیار عالیه؛
چهار فصل بودن، پوشش گیاهی بسیار زیبا، درختان سر به فلک کشیده، محصولات باغی متنوع و خوشمزه، کوههای خیلی قشنگ و پر از محصولات وحشی، چشمههای پرآب و عالی، موقعیت مکانی و دسترسی آسون به کل کشور و...
درسته اینها جبر جغرافیاست اما به هر حال ثمرهش مال ماست.
از نظر آموزش هنر کمبودهایی داره؛
تو خونسار مراکز آموزش هنری وجود نداره. کلاس موسیقی، عکاسی، فیلمبرداری، نقاشی و.... اما به نظرم اگر کسی واقعا طالب باشه به هدفش میرسه چرا که اولا اساتیدی هستند که به صورت خصوصی آموزش بدند، اون هم به قیمت کلاسهای عمومی آموزشگاههای تهران و ثانیا تو اینترنت میشه به چنین کلاسهایی دست پیدا کرد. همین الآن کسانی توی شهر هستند که تو دانشگاههای مجازی فوقلیسانس میخونند، کلاس عکاسی و فیلمبرداری که سهله...
از نظر فرهنگ مردم مشکلاتی داریم؛
به نظرم این مشکلات نه ناشی از ذات مردم اینجا که ناشی از کوچکی جامعهی ماست. معتقدم این مسایل بیشتر از اونچه که هستند، به نظر میرسند.
مثلا عموما خونساریها رو بخیل و حسابرس میدونند اما باید بررسی علمی بشه که سطح بخل و خساست ما از کل جامعه ایران بالاتره یا نه؟ که احتمال میدم تفاوت زیادی با نرم جامعه ایران نداشته باشیم.
یا خونساریها رو فضول و پرسشگر میدونیم. که این هم معلوم نیست چه قدر درسته. آیا دیگران اینطور نیستند؟ یا اونها به صورت نامرئی و زیرپوستی و حرفهای فضولند و ظاهرشون نشون نمیده؟
یا خونساریها رو زیادی قضاوتگر میدونیم. آیا مثلا گلپایگونیا و اصفهانیا قضاوتگر نیستند؟...
به نظر من یکی از دلایل برجسته شدن این خصوصیات تو خونسار، کوچکی جامعه و نزدیکی و شناخت آدمها از همه. مثلا من وقتی میبینم همسایهم که پدربزرگش نوکر پدربزرگ من بوده، سوناتا سواره یه جوریم میشه اما اگر تو تهران یه پورشهسوار هم ببینم هیچجوریم نمیشه چون نمیشناسمش. وقتی میبینم همکلاسی خنگ دوران دبستان من که همیشه دماغش آویزون بود رفته زحمت کشده (یا زحمت هم نکشیده) و به موقعیت خوبی رسیده ته دلم حالم گرفته میشه. درحالی که این موضوع تو همه جا هست ولی چون آدما از هم دورند کمتر دیده میشه...
بعضی از مشکلات فرهنگی هم به دلیل کمبود پوله. از قدیم مردم خونسار زحمتکش بودند و با سختی روزگار میگذروندند و به همین دلیل برای پول ارزش زیادی قائلند که این میتونه به شکل خست دیده بشه. ما قبلا به این خست عادت داشتیم چرا که هممون همینطور بودیم اما با افزایش ارتباطات و دیدن آدمایی که مثل پغر پول خرج میکنند کمکم این خصوصیت برجسته شده. که به گمان من در حال کمرنگ شدن و نزدیک شدن به متوسط کشور هستیم.
ادارات و سازمانها نسبتا خوبند؛
به گمان من در مقایسه با شهرهای بزرگ، یکی از سریعترین و سالمترین سیستمهای اداری رو داریم. من تا حالا با کارمند رشوهگیر مواجه نشدم. البته منکر وجودش نیستم اما خیلی محدود و پنهانه. و بیشتر در جهت تسریع کاره و اگر کسی صبر داشته باشه و تو روال اداری پیگیر کارش باشه قطعا نتیجه میگیره. به نظر من تو این مورد انتظارات ما زیادیه. ما دوست داریم تا رفتیم شهرداری پروانه ساختمون رو بدون پرداخت پول و خیلی فوری بگیریم و تا رفتیم بانک فورا وام رو بریزند به حسابمون. باور کنید بوروکراسی اداری تو شهرهای بزرگ خیلی زمانبرتر از اینجاست.
مدارس خونسار دست کم در سطح ابتدایی که من برخورد داشتم بسیار خوب هستند. معلمهایی که تو پایه ابتدایی آموزگار دخترم بودند یک از یک بهتر و دلسوزتر و قابلاحترامتر بودند. من شک ندارم اگر میخواستم توی تهران به چنین معلمهایی دست پیدا کنم باید هر سال چند میلیون شهریه و پول سرویس میدادم و هر روز هم با استرس دخترم رو از خواب بیدار میکردم تا به مدرسهش تو اونور شهر برسه. معلمانی که من دیدم همه منطقی، متخصص، متشخص و دلسوز بودند و رابطهای سالم با دانشآموز و اولیای دانشآموز داشتند. باور میکنید تو بعضی مدارس تهران اگر دانشآموز به کلاس خصوصی دبیر نره تو کلاس با مشکل مواجه میشه؟...
به تجربه دیدم تو شهر ما بسیاری از اولیای دانشآموزان تخصصی در آموزش ندارند و از معلم انتظارات غیرعلمی و غیرمنطقی دارند. مثلا توجه ویژه به دانشآموز اونها. و یا انتظار دارند بدون کار با دانشآموز توی خونه، دانشآموزشون شاگرد اول باشه و آموزش خوبی ببینه. در حالی که تو شهرهای بزرگ اصلا از این خبرها نیست. تو شهرهای بزرگ کلاسها سی و چهل نفره تشکیل میشه و معلم اصلا فرصت نداره به تک تک بچهها برسه و اگر کار توی خونه و یا کلاس خصوصی نباشه دانشآموز رفوزه میشه...
فکر میکنم مهمترین مشکل آموزش و پرورش تو مناطق روستایی باشه که اون هم به دلیل جمعیت و مسایل خاصه. و البته نمیدونم تو سطوح راهنمایی و متوسطه تو سطح شهر چه خبره.
شبکه بهداشت خوبی داریم. خانههای بهداشت خیلی خوب عمل میکنند. تمام زنان باردار و نوزادان به خوبی تحت مراقبت هستند. نرسینگ بسیار خوبی داریم. تو بیمارستان خونسار تا حالا سه عمل برای خونواده ما انجام شده که هر سه عالی بودند و خدمات پرستاری بسیار خوبی هم دریافت کردیم. تنها نارضایتی من از اورژانس بود که معمولا دکتر تو اتاقش مینشست تا مشتری زیاد بشه بعد میاومد سریع همه رو ویزیت میکرد که این مشکل هم با مدیریت جدید حل شده و چند باری که اخیرا رفتم دکتر منتظرم نشسته بود. و البته تو همین اورژانس خدمات پرستاری بسیار عالی ارائه میشه. حقیقتا خدمات پرستاری اینجا رو هیچ جای دیگه ندیدم....
مشکل اصلی شبکه بهداشت ما، کمبود متخصصه که اونم با بیست دقیقه طی مسیر و رفتن به گلپایگون حل میشه. مگر تو شهرهای بزرگ برای رسیدن به متخصص، کمتر از این زمان صرف میشه؟
وضعیت بازار و کسبه قابل قبوله؛
بازار خونسار در حد قابل قبولی محصولات کشور رو عرضه میکنه. فروشگاه رفاه محصولات زیادی عرضه میکنه که همیشه هم یه تخفیف کوچولوی قشنگ داره و فروشگاه ایلیا هم در حد خوبی کالا ارائه میده و اخیرا یکی دو فروشگاه دیگه تو این سطح راهاندازی شدند.
بازار میوه خونسار خوبه. همیشه میوه با بهترین کیفیت تو بازار هست و البته قدری گرونه که سهشنبه بازار این مشکل رو هم حل کرده.
تو لوازم خانگی هم نمایندگی مستقیم دو غول لوازم خانگی یعنی الجی و سامسونگ رو داریم که در سطح شهرهای بزرگ خدمات میدند و برای سایر برندها هم میشه به مغازههای لوازم خانگی سفارش داد یا نهایتا از شهرهای بزرگ تهیه کرد. مگر ما تو عمرمون چند تا تلوزیون و مبل و یخچال لازم داریم؟ هر چند سال یه بار یه توک پا میریم اصفهان یا تهران هر چی لازم داریم میخریم.
یکی از مشکلات بازار خونسار فروشگاهای بوتیکیه. لباس و کیف و کفش و... به نظرم این فروشگاهها روش کسب و کار رو بلد نیستند... و ما مجبوریم با همون بیست دقیقه طی مسیر مشکلمون رو حل کنیم. اگر هم از گلپایگون بدمون بیاد سالی یه بار میشه بریم تهران یا اصفهان و هر چه میخواهد دل تنگت بخر.
...
از نظر مولفههای کلان هم به نظرم پیشرفتمون کمتر از میانگین کشوری نبوده. تو ده سال گذشته شهر تغییرات زیادی کرده. ایجاد شهرکهای بزرگ، ساخت و ساز و امکانات ساختمانی مطلوب، سد و رفع نگرانیهای آبی. تو همین یکی دو سال گذشته کل استان شاهد خشکسالی بوده اما ما هیچ مشکلی تو حوزهی آب نداشتیم. دو ماه پیش میرفتید سد تا ببینید اون حوضچه قدیم تبدیل به یه دریاچهی زیبا شده....
شهرداری خوب عمل میکنه. از کارهای کوچیک و مهم مثل اصلاح سرعتگیرها و پلهای جدولها بگیر تا کارهای بزرگتر مثل تعریض خیابونها و لکهگیری آسفالتها و جمعآوری مناسب زبالهها. فقط مشکل مهم شهرداری کمبود اعتباراته که دلیلش هم روشنه: کمی جمعیت. درآمد قابل اتکای شهرداری از محل عوارض و پروانه ساخته که وقتی جمعیت کم باشه به مشکل میخوره و مجبوره از راههای دیگری کسب درآمد کنه. فعلا خیرین تا حدود قابل قبولی این مشکل رو حل کردند و برای آینده هم امیدوارم شهرداری بتونه منابع درآمدی پایداری برای شهر دست و پا کنه....
و نهایتا به نظر من تنها مشکل اساسی شهر اشتغاله. که معتقدم این مشکل هم بیش از متوسط کل کشور نیست. تقریبا تمام شهرها با این معضل دست به گریبانند و دلیلش هم ملیه نه محلی. با این وجود معتقدم اگر کسی به اندازه کافی مهارت کسب کنه و به اندازه کافی تلاش کنه و رویاپرداز و پرتوقع هم نباشه بیکار نمیمونه.
پ.ن:
1- حتما توجه دارید که من خونسار رو در سطح ایران شهر خوبی میدونم و اگر قرار بر مقایسه با سوییس و کانادا باشه احتمالا راضیکننده نیست.
2 - ببخشید که بدون اولویتبندی و درهم و برهم بود.
ای که شکلت را خدا زیبا سرشت ...
اول از همه بور جلی تا ماچد کران که خیلی دلم بخچد تنگ گنا به ...
شاید من شرایطم فرقه کرو ولی نزنان چونو خوسار واسم مثله یگ سرابی ادمونو ...!